همه بر این نظرند که چرا سینمای ما با این همه ادعا، این همه حمایت و هدایت - سوبسید و سفارش - درباره خرمشهر همچنان ساکت است. درباره اشغال مگر چیزی گفته، که درباره فتح بگوید؟
بر این باورم که کلید «فتح» در «اشغال» است. اول باید از اشغال شهر بگوییم و از قهرمانیها و تراژدیهای اشغال؛ و از شعار «خرمشهر: 36 میلیون نفر.»
اگر آن را درست - و ملی - و سینمایی گفتیم و با قصه خرمشهر، به فتح نزدیک میشویم و گرنه، فتح خرمشهرمان نیز شعاری و سفارشی میشود و بیاثر. به نظرم اولین قدم، رفتن به سمت خاطرات است؛ خاطرات سرداران و رزمندگان و آدمهای ساده. و یافتن قصه - باز هم قصه - اشغال و بازسازی کامل واقعیت. سینمای جنگ - یا دفاع - ما، نیاز به تخیلات «هنرمندانه» دوستان ندارد. نیاز به گفتن واقعیتها - ضعفها، ترسها، دردها، مصیبتها و قهرمانیها- دارد.
جنگ دفاع ما، هم مظلومانه بود هم حماسی؛ هم فردی بود هم جمعی؛ هم میهنی - و ملی - بود هم ارزشی؛ هم جبهه بود هم پشت جبهه؛ و به نمایشی کردن همه این وجهها، سخت نیاز داریم؛ نیاز امروز و نیاز فردا. اما به تخیل نه. لطفاً تخیل در جنگ ما تا اطلاع ثانوی، ممنوع.