تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۸:۱۴

سیدعلی ‌میرفتاح

توی اخبار دیدم که هوگوچاوز را برای صرف افطار به حرم امام هشتم (ع) برده‌اند و این کمونیست دو آتشه، اظهاراتی نیز درباره امام زمان (ع) کرده است. (اگر این اخبار از نشانه‌های آخرالزمان نیست، پس نشانه چیست؟ بگذریم.) دیدم که یکی از روحانیون محترم هم از جنبه فقهی این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند و نکاتی را متذکر شده‌اند و اعتراض کرده‌اند که چرا فرد غیر مسلمان را به داخل حرم راه داده‌اند. اما موضوع کمی فراتر از این‌هاست؛ یعنی اتحاد ما با آمریکای‌جنوبی، و خاصه کشور دوست و برادر ونزوئلا، عمیق‌تر و گسترده‌تر از آن است که حالا بخواهیم از یک مراسم افطار در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)، ایراد بگیریم.

این ایراد سر جای خودش محفوظ است و وظیفه علماست که از شأن و منزلت حرم دفاع کنند، یا جواز فقهی آن را صادر نمایند، اما از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، جای بحث دارد که این میزان رفاقت و اتحاد به چه درد ما می‌خورد و چه مشکلی از ما حل می‌کند و اصولاً به چه کار ما می‌آید؟ آیا صرف اینکه ما در حیاط خلوت آمریکا نفوذ کرده‌ایم و می‌توانیم متحدانی در حوزه کاراییب داشته باشیم، کفایت می‌کند؟ رئیس‌جمهور هیچ کشوری به اندازه چاوز، توی این چهار ساله به ایران نیامده است و هیچ متحدی مثل او اینقدر عزیز و صمیمی نبوده است. این صمیمیت امروز به حدی رسیده که جواز ورود به حرم را پیدا می‌کند و در مراسم افطار شرکت می‌کند و درباره امام زمان (عج) صحبت می‌کند.

آیا از قبل این دوستی و صمیمیت، ما نیز منتفع می‌شویم؟ آیا این کشور دوست و برادر اینقدر برای ما اهمیت استراتژیک دارد که مجبور باشیم بابت دوستی‌اش این همه هزینه بپردازیم؟ حتماً اقتصاددانان بهتر از من می‌دانند و حتماً برای دانسته خود دلایل روشن و عدد و رقم‌های دقیق‌تری دارند. یک نمونه دست‌به‌نقدش همین ماجرای تولید سمند در آن منطقه که کم‌کم یکی از دلایل ورشکسته شدن ایران خودرو به حساب می‌آید. البته عقل حکم می‌کند که آدم چشمش را بیشتر باز کند و فقط جلوی پایش را نبیند و به فکر منفعت طلبی‌های زودگذر نباشد. آری درست است که هر کشوری باید به فکر پیدا کردن متحدینی در اقصی‌نقاط دنیا باشد و به لحاظ سیاسی این اتحادها چنان مهم است که پرداخت بعضی هزینه‌های اقتصادی، آن را توجیه می‌کند. اما آیا حقیقتاً ساپورت سیاسی این کشور برای ما آنقدر مهم است که همه این هزینه‌ها را موجه کند؟ بارها و بارها از کارشناسان مسائل بین‌المللی شنیده‌ایم که اتحاد ما با این کشورهای فقیر و بی‌تأثیر در مدیریت جهانی، گره‌ای از مشکلات سیاسی ما باز نمی‌کند و کار ما را در عرصه‌های سیاسی راه نمی‌اندازد.

از این‌ها گذشته، یادمان باید باشد که دوستی ما با کشورها، همیشه بر مبنای منافع ملی و اصول دیپلماتیک است. ما -مثلاً- با سوریه روابط حسنه‌ای داریم، اما آیا این بدان معناست که ما همه کارها و رفتارهای دولتمردان سوریه را تأیید می‌کنیم؟ سوریه از یک موقعیت استراتژیک برخوردار است و توی منطقه اهمیت ویژه‌ای دارد و ما نیزبا آنها اشتراکاتی داریم که موجب می‌شود آن کشور را دوست و برادر خطاب کنیم. دوستی‌های بین‌المللی دوستی‌های شخصی نیست که باعث شود آنها را به هر حریمی راه بدهیم. این دوستی‌ها بر مبنای منفعت طلبی‌های ملی و جهانی است و همین امر باعث می‌شود که گاهی مجبور شویم کشوری را دوست و برادر خطاب کنیم که هیچ سنخیتی با ما ندارند.

دیپلماسی اصلاً یعنی همین دوستی‌ها و اتحادها که برای حفظ مملکت و رونق سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... لازم و ضروری است وگرنه کدام دولتمرد ایرانیست که مثلاً سیاست‌های داخلی حتی کشور مسلمانی مثل سوریه را قبول داشته باشد؟ ونزوئلا و نیکاراگوئه و باقی این کشورهای از این دست، صرفاً -شاید- بتوانند متحد سیاسی ما باشند، وگرنه ما با این کمونیست‌های بی‌بندوبار چه اشتراکی می‌توانیم داشته باشیم؟

منبع: خبرآنلاین