در یکی از روزنامه‌ها، خبری خواندم که یکی از بازداشت‌شدگان ماجراهای اخیر که «م. ع. الف» نام دارد - و می‌شود حدس زد که محمدعلی ابطحی است- از توی زندان ارد داده که برایش تنباکوی معسل ببرند. ظاهراً تنباکوهای موجود، از همین مارک‌های الکی بوده و موجب می‌شده که زندانی به سرفه بیفتد، اما این تنباکوی با عسل شسته شده، که به مدینه مشهور است، از هر حیث عالی بوده و به هیچ وجه گلو را نمی‌سوزاند.
متن خبر را که آدم می‌خواند، تصور می‌کند که این مرد زندانی دارد مثل اشراف زندگی می‌کند و مثل سلطان برونئی حال ویژه می‌برد. برایم تداعی شد که زمانی می‌گفتند برای هویدا یک توتون اسپشیال، به علاوه ارکیده سفید، هر‌روز از اروپا می‌آورند و. . . مردم از این حرف‌ها خوششان می‌آید و خبرنگاران بیشتر خوششان می‌آید، مخصوصاً وقتی که با یکی دشمن شوند و بخواهند حالش را بگیرند. اما خوب توجه کنید که زندانی حتی اگر قلیان ویژه بکشد، تازه توانسته خودش را به سطح قلیان‌کش‌های جوانی برساند که این شب‌ها با اکیپ‌شان به قهوه‌خانه‌ها می‌روند و فرت‌وفرت دود توی ریه خود می‌دهند. یعنی همچنین اتفاق فوق‌العاده‌ای نیفتاده و حال ویژه‌ای نبرده. گران‌ترین قلیان توی تهران، پنج، شش هزار تومان بیشتر نیست و حتی اگر زندانی، هر شب ارد قلیان با تنباکوی مدینه بدهد، ماهش می‌شود صدوپنجاه هزار تومان. به خدا بد است که اینقدر نظرتنگ باشیم و هی گیر بدهیم و مته به خشخاش بگذاریم و خبر پشت خبر چاپ کنیم که این جناب م. ع. الف، هر شب توی سوییتش قلیان می‌کشد و دو، سه شبی هم پیش زن و بچه‌اش می‌رفته و افطار را با آنها خورده.
حواستان هست به چه چیزهایی گیر می‌دهید؟ بالاخره طرف زندانی است. توی زندان هم قرار بر خوش گذرانی و حال و حول نیست، اما بالاخره قرار چهارمیخ که برایش صادر نکرده‌اند؛ سیاه چال که نبردندش. طرف زندانی بوده و اقرار و اعتراف هم کرده و توی تلویزیون هم آمده و از کرده و نکرده‌اش ابراز پشیمانی هم کرده و به گواهی عکس و تصویر حداقل بیست، سی کیلو هم که کم کرده و... آیا بس نیست؟ آیا تاوان گناهش را هنوز نداده؟ آیا شما قرار است جای قاضی بنشینید؟ یعنی واقعاً ته دلتان دوست دارید که زودتر حکم اعدامش را صادر کنند؟ اگر بناست همه به حکم قانون و قاضی گردن بگذارند، پس این خبرهای خاله زنکی چیست که توی روزنامه‌تان چاپ می‌کنید؟ توی تشکیلات زندان که دیگر اصلاح‌طلبان حکم نمی‌رانند که بابت هر چیزی صدای اعتراضتان بلند می‌شود؟ واقعاً مگر نه اینکه به تشخیص قاضی است که زندانی را از انفرادی به سوییت می‌برند یا برایش تسهیلات ویژه قائل می‌شوند؟ آیا علم شما بیشتر از قاضی است؟ من از آقای ابطحی دفاع نمی‌کنم. اصلاً کاری به او ندارم، بلکه چون اسمش در متن خبر آمده، او را نماینده مجرمینی به حساب می‌آورم که توی زندان هستند و دارند جزای اعمالشان را می‌پردازند.
کسی که توی زندان است، به هر جرمی، دارد تاوان عملش را می‌پردازد، پس طبق شرع، جزو مجازات تعیین شده، کسی حق ندارد که متلک بگوید، یا طعنه بزند، یا زندانی را بی‌حرمت کند و یا. . . نشنیده‌اید که حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند که نباید سر مجرم فریاد کشید؟ گناه معلوم است، تاوانش نیز، در این دنیا، به عهده قاضی است. آن دنیا هم الله اعلم. در این بین هر کس دیگری، هر حرفی بزند، بی‌ربط گفته و توی کار قضا دخالت نابجا کرده. متوجه عرضم هستید؟ اصلاً موضوع آقای ابطحی یا از دربند افتاده نیست. موضوع اینجاست که اولاً دست از این نظرتنگی برداریم و اینقدر کوتاه فکر نباشیم و به مردم گیر ندهیم و از کاه کوه نسازیم و از قلیان معسل، اشرافیت سلطان قابوسی بیرون نکشیم، ثانیاً زندان حتی با قلیان و کتاب و استخر هم جای سختی است .
نظر شما