۰ نفر
۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۵

سیدعلی ‌میرفتاح

مقاله آقای رسول جعفریان را، درباره مواضع و رویکردهای دولت نهم و دهم، نمی‌دانم خوانده‌اید یا نه. منتزع از اینکه این مقاله چه می‌خواهد بگوید، یاد موضوعی افتادم که شاید گفتنش بی‌وجه نباشد. عرض من البته خیلی به محتوای مقاله آقای جعفریان ربطی ندارد و اگر می‌بینید که نوشته‌ام را با ذکری از این مقاله و اسم شریف نگارنده‌اش سر می‌اندازم، بیشتر به جهت این است که به رفقایم توصیه کنم که آن را حتماً بخوانند.

من فکر می‌کنم که ظاهر امور ربط چندانی با باطن امور ندارد. ما نشسته‌ایم و از روی اخبار و روزنامه‌ها و رسانه‌ها و اظهار نظرها می‌خواهیم بفهمیم که چه اتفاقاتی در شرف وقوع است. گاهی بر مبنای این اطلاعات اندکی که داریم تحلیل می‌کنیم و گاهی حتی پیش‌بینی و پیش‌گویی می‌کنیم که بر سر دنیا چه خواهد آمد. از روی ظاهر اینطور استنباط می‌کنیم که دولت‌ها بر مبنای منافع ملی و حساب سود و زیان و ملاحظات سیاسی و امنیتی و اقتصادی تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند و با گروهی متحد می‌شوند و از گروهی فاصله می‌گیرند و پاره‌ای اقتضائات حزبی و فرهنگی هم هست که آنها را در اتخاذ تصمیمات و اعمال سیاست‌شان ترغیب می‌کند یا جلوی دستشان را می‌گیرد. ما هیچ وقت به درستی نمی‌دانیم که در پشت اتاق‌ جلسات چه می‌گذرد یا توی ذهن دولتمردان چه اتفاقات خوب، یا نگران‌کننده‌ای می‌افتد. به شایعات البته نمی‌شود اعتماد کرد، اما ابزار ما برای فهم و تحلیل و پیش‌گویی همین اخبار و شایعات و نظریه‌ها و... است. علاوه بر اینها همه دولت‌ها ایدئولوژی رسمی و علنی دارند که می‌شود رفتار و گفتارشان را با آن توجیه کرد و گفت که مثلاً بخشی از ضدیت هوگو چاوز با غرب و آمریکا، ریشه در ایدئولوژی ضد امپریالیستی او دارد و... با این همه اما، ما تنها بخش اندکی از این کوه یخ را می‌بینیم. اصل کاری و ریشه و اساس و باطن ناپیدا زیر آب است و برای راه‌یابی به آن باید که ابزار جدیدی به دست آورد. مثل ابزاری که آقای جعفریان دارند.

توانستم منظورم را بگویم؟ فکر می‌کنم مثال کوه یخ مثال غلطی نباشد. آنچه عیان است و ما می‌بینیم و بر مبنایش تحلیل می‌کنیم، تنها بخش اندکی از کوه یخ است و سربزرگه زیر لحاف است و ما از آن چیز زیادی نمی‌دانیم. مثال روشن‌تر بزنم. ما در مورد دولتمردان آمریکایی‌همین‌قدر می‌دانیم که آنها دنبال حفظ منافع و گسترش هژمونی و افزایش اتوریته و از این قبیل هستند و هر تصمیمی که می‌گیرند و هر کاری که می‌کنند معطوف به یکی از همین‌هاست که برشمردم. به اینها البته می‌شود ایدئولوژی آمریکایی را هم اضافه کرد و کمی هم فلسفه غرب و روحیه استعماری و نظام سلطه را هم در آن لحاظ کرد. اینها هیچ‌کدام غلط نیست اما اینها فقط همان قسمت ظاهری کوه یخ است و باطنش را باید در مسائل پیچیده و عجیب و غریب اعتقادی و قرون وسطایی دنبال کنیم.

کد داوینچی را خوانده‌اید؟ قضیه به همان پیچیدگی است. اتفاقاً سال‌ها پیش خاطرم هست که یک محققی آستین بالا زده بود و در میان دولتمردان آمریکا تحقیق مکفی کرده بود که آنها چقدر مقید و متعهد به پیش‌گویی‌های پیامبران بنی‌اسراییل هستند و تا چه اندازه در پی راه انداختن و نزدیک شدن به «هار مجدون» (آرماگدون) هستند. یعنی برای خودشان تصویری از آخرالزمان رسم کرده‌اند و به شکلی هدفمند به آن سمت میل می‌کنند. ظاهر امر ما کاخ سفید را می‌بینیم و تصمیمات سیاسی روشن که به نظر می‌رسد به شکلی مدرن و با حساب و کتاب دقیق گرفته شده‌اند و به مرحله اجرا گذاشته شده‌اند، اما در باطن همان فراموشخانه‌های تو در تویی می‌بینیم که -احتمالاً خاخام‌های یهودی دارند کتاب‌های زرد شده و قدیمی بنی‌اسراییل را رمزگشایی می‌کنند. در روی زمین صحبت از صلح جهانی می‌کنند و دم از امنیت پایدار می‌زنند، اما در زیر زمین دارند عظیم‌ترین جنگ آخرالزمان را تدارک می‌بینند. نمی‌دانم این چند روزه چه شده که تا حرفم گل می‌کند، پیمانه‌ام از این صفحه سر می‌آید. میلی به مطالب دنباله دار ندارم، اما چه کنم که عرضم نیمه تمام است.

کد خبر 15926

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =