دزد مسلح مشتریهای طلافروشی را گروگان گرفت
روزنامه جام جم نوشت: دزد سابقهداری که پس از آزادی از زندان با همدستی همسرش، نقشه دزدی مسلحانه از یک طلافروشی را در شهر قدس (قلعه حسنخان) طراحی کرده بود، در یکقدمی سرقت دستگیر شد.
چند روز پیش مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان قدس (قلعه حسنخان) از توابع شهریار تماس گرفت و گفت: مرد مسلحی وارد مغازه طلافروشی مرد همسایهاش در میدان آزادی شده و 2 مرد و 2 زن را به گروگان گرفته است.
در پی این تماس، کارآگاهان پلیس آگاهی شهر قدس با حضور در محل حادثه متوجه شدند با به صدا درآمدن زنگ خطر مغازه طلافروشی، دزد مسلح دچار وحشت شده و با تهدید مردمی که قصد سد کردن راهش را داشتهاند، فرار کرده و با سوار شدن به یک خودروی پژو که در نزدیکی محل سرقت قرار داشته، متواری شده است.
ماموران با ورود به مغازه طلافروشی از صاحب مغازه و 3 گروگان دیگر تحقیق کردند.
دزد مسلح 4 نفر را گروگان گرفته بود
مرد طلافروش به پلیس گفت: من و برادرم در حال ارائه خدمات به 2 زن مشتری بودیم که مردی نیز به عنوان مشتری وارد مغازه شد. او کلاهی به سر داشت و عینک دودی به چشمانش زده بود. ابتدا دقایقی طلاهای ویترین را نگاه کرد و بعد یک نمونه طلا خواست.
وقتی برادرم به آن سوی پیشخوان رفت تا طلای مورد نظر را بیاورد، مرد مشتری سلاحی را از جیبش بیرون آورد و آن را به طرف ما نشانه گرفت.
وی اضافه کرد: مرد مسلح از من و برادرم خواست طلاهای موجود درون مغازه را روی پیشخوان قرار دهیم و تهدید کرد در غیر این صورت 2 زن مشتری را به قتل میرساند.
کمی از پیشخوان فاصله گرفته و قصد خلع سلاح کردن سارق را داشتم که او متوجه شد و یک تیر به سمتم شلیک کرد؛ اما به جای اصابت به من، با زنگ خطر برخورد کرد.
شاکی افزود: در همین موقع دزد مسلح دستپاچه شد و سراسیمه از مغازه بیرون رفت و در جریان فرار همسایهها را که قصد سد کردن راهش را داشتند، تهدید کرد.در پی اظهارات مرد طلافروش، 3 گروگان دیگر گفتههای او را تایید کردند.
کارآگاهان پلیس آگاهی با اطلاعات به دست آمده از شا هدان حادثه موفق شدند مشخصات خودرو و 3 شماره از پلاک آن را به دست آورند.
بررسی 100 خودرو برای یافتن دزد فراری
ماموران در استعلام از سامانه پلیس، مشخصات یکصد دستگاه خودروی پژو را که با خودروی دزد فراری مطابقت داشت، را به دست آوردند و بررسی برای یافتن خودروی مورد نظر را از میان این خودروها آغاز کردند تا اینکه معلوم شد یکی از این خودروها با خودروی سارق فراری مطابقت دارد.به این ترتیب شماره پلاک آن خودرو در اختیار گشتهای انتظامی قرار گرفت تا این که ماموران انتظامی با هماهنگی ماموران راهنمایی و رانندگی، خودروی سارق فراری را هنگام گذر از اتوبان تهران ـ کرج شناسایی و آن را متوقف کردند. در بازرسی از خودرو 7 عدد فشنگ کشف و ضبط شد.2 سرنشین خودرو که زن و مرد جوانی بودند، برای تحقیقات به پلیس آگاهی شهر قدس منتقل شدند.ابتدا مرد جوان بازجویی شد و گفت: من خودروی پژو را چند روز پیش از یکی از اقوام خریدهام و قصد داشتم همسرم را به سفر ببرم که خودرو توقیف شده است.
گروگانها متهم را شناسایی کردند
در پی اظهارات متناقض این زوج، ماموران از شاکی، طلافروش، و 3 گروگان نجات یافته خواستند تا با حضور در مرکز پلیس متهمان را شناسایی کنند.
به این ترتیب در پی مواجهه حضوری آنها با متهمان بلافاصله مرد بازداشت شده را مورد شناسایی قرار دادند و گفتند او همان دزد مسلح طلافروشی است.
با شناسایی انجام شده ، متهم دوباره بازجویی شد و با اعتراف به سرقت ناموفق از مغازه طلافروشی گفت: سال 83 در پی همدستی با اعضای یک باند تبهکاری در جریان سرقت مسلحانه طلافروشی در شهریار دستگیر و روانه زندان شدم. با پایان یافتن محکومیتم یک تولیدی کفش را راهاندازی کردم اما چندی پیش ورشکسته شده تصمیم به دزدی دوباره گرفتم.چند بار به همراه همسرم برای خرید طلا به مغازه شاکی رفته بودم. به این ترتیب ماجرای سرقت را با همسرم درمیان گذاشته و از یک ماه پیش رفت و آمدهای صاحب مغازه و مشتریان آنجا را زیرنظر گرفتم.
متهم با اشاره به روز سرقت گفت: آن روز همسرم درون خودروی پژو ماند و من با سلاحی که همراه داشتم به عنوان مشتری وارد مغازه شدم و دقایقی بعد با گروگان گرفتن 2 زن مشتری و برادر طلافروش، قصد اجرای نقشه سرقت را داشتم که مرد طلافروش مقاومت کرد و با به صدا درآمدن زنگ خطر دستپاچه شده و با ناتمام گذاشتن سرقت، متواری شدیم.در پی اظهارات متهم، همسرش نیز به همدستی با وی اعتراف کرد.
بنا بر این گزارش، زوج سارق با قرار قانونی از سوی قاضی ولیعهدی، رئیس شعبه 103 حوزه قضایی شهر قدس روانه زندان شدند. تحقیقات برای افشای دیگر جرایم متهمان ادامه دارد.
سرقت خونین در شب عروسی
روزنامه شرق نوشت: داماد معتادی که برای سرقت به خانه پدرزنش رفته بود وقتی فهمید پدر و خواهر همسرش در منزل هستند، آنها را کشت.
چندی قبل ماموران پلیس یکی از شهرهای استان کردستان به خانه مردی به نام رسول رفتند تا از راز قتل او و دخترش مهسا پرده بردارند. ساعاتی قبل از کشف اجساد، خانواده رسول به مراسم عروسی یکی از اقوام رفته بودند و رسول به دلیل بیماری خانهنشین شده و دخترش نیز برای پرستاری از او در منزل مانده بود. نیمههای شب، زمانی که اعضای خانواده از عروسی برگشتند با اجساد این دو روبهرو شدند. هر کدام از کشتهشدگان در گوشهای از خانه افتاده بودند و معاینه اولیه فاش کرد هر دو به دلیل اصابت جسم سخت به سرشان جان باختهاند. همچنین در نزدیکی جسد مهسا میلهای افتاده بود که نشان میداد قاتل با آن جان دو قربانیاش را گرفته است.
در چنین شرایطی اطلاعات صحنه جرم گردآوری و تجسسها برای شناسایی قاتل آغاز شد. سرنخهای موجود از آن حکایت داشت که عامل این جنایت یکی از نزدیکان مقتولان است. بنابر این افسران پلیس تلاش کردند فهرستی از مظنونان تهیه کنند. در این بین فاش شد یکی از دامادهای رسول به نام حمید به مواد مخدر اعتیاد دارد و رابطه چندان خوبی نیز با پدرزنش نداشت. با تحقیق درباره وی مشخص شد او شب حادثه همسرش را به تنهایی به عروسی فرستاده و خودش به بهانه بیماری در جشن شرکت نکرده بود.
به دست آمدن این اطلاعات سبب شد حمید به عنوان اولین مظنون دستگیر شود. او در جریان بازجوییها ارتکاب این جنایت را انکار کرد اما در ادامه وقتی نتایج انگشتنگاری از محل حادثه مشخص شد و کارآگاهان آن را با اثر انگشت حمید تطبیق دادند هیچ راهی برای ادامه انکارهایش باقی نماند و او به کشتن پدرزن و خواهرزنش اقرار کرد.
متهم در اعترافاتش گفت: «پدرزنم مرد ثروتمندی بود و وضعیت مالی خوبی داشت. وقتی داماد او شدم انتظار داشتم به من کمک کند اما او نه تنها به من بلکه به فرزندان خودش هم هیچ کمکی نمیکرد. از طرفی من به مواد مخدر اعتیاد داشتم و پول کافی برای تامین هزینههای زندگی و مواد مصرفیام نداشتم. به همین دلیل چند مرتبه همسرم مهشید را به خانه پدرش فرستادم تا از او کمی پول بگیرد اما او حاضر نبود هیچ کمکی به ما بکند.»
متهم به قتل ادامه داد: چند روز پیش از این حادثه فهمیدم همه خانواده به جشن عروسی دعوت شدهاند. به همین دلیل نقشه سرقت از خانه پدرزنم را طراحی کردم. من از قبل محل نگهداری پولها و جواهرات آنها را شناسایی کرده بودم. حدود ساعت دو بامداد بود که وارد خانهشان شدم. وقتی به محلی که پدرزنم کلید گاوصندوقاش را پنهان کرده بود رفتم، فهمیدم رسول در خانه است. در حالی که در تاریکی دنبال کلید گاوصندوق میگشتم او من را غافلگیر کرد و من هم با یک میله آهنی ضربهای به سرش زدم و او روی زمین افتاد. فکر میکردم با این کار میتوانم با خیال راحت از آنجا فرار کنم ولی چند لحظه بعد خواهر زنم در اتاق را باز کرد و من را در کنار جنازه پدرش دید. من که از ترس دست و پایم را گم کرده بودم مجبور شدم ضربهای هم به سر او بزنم. دست و پایم میلرزید. در همان حال بدون آنکه پولی به دست آورده باشم پا به فرار گذاشتم و به بیرون از شهر رفتم. با خودم فکر میکردم هیچکس از این جنایت با خبر نشده است اما وقتی به خانه برگشتم ماموران من را دستگیر کردند.
بر اساس این گزارش هم اکنون متهم به قتل در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از وی ادامه دارد.
جنایت شیشهای در اتاقک پشتبام
روزنامه شرق نوشت: قتل دختری جوان به دست پسر معتاد به شیشه پرونده جنایی تازهای است که شامگاه پنجشنبه گشوده شد. متهم به قتل که در همان محل جنایت بازداشت شده، ادعا میکند برای این جنایت هیچانگیزهای نداشت.
نگرانی همسایهها
اهالی یکی از خیابانهای حوالی فرهنگسرای خاوران ساعت 20:30 دقیقه پنجشنبه با شنیدن صدای جیغ و فریادهای یک دختر نگران از خانههایشان بیرون آمدند. صدا از پشت بام ساختمانی چهار طبقه در همسایگیشان به گوش میرسید. هر چهارطبقه این ساختمان متعلق به یک خانواده بود و اتاقکی در پشت بام آن قرار داشت که پسر مجرد خانواده به نام کیوان در آنجا زندگی میکرد.
همسایهها نگران و سراسیمه خانواده کیوان را از واقعه مطلع کردند و همگی برای پی بردن به علت این سروصداها به پشتبام رفتند، اما در اتاقک از داخل قفل بود و پسر 26ساله حاضر نبود آن را باز کند.
التهاب و اضطراب در بین اعضای خانواده کیوان و اهالی محل موج میزد و هیچکس نمیدانست آن سوی در چه اتفاقاتی در جریان است تا آنجا که دیگران اطلاع داشتند پسر جوان باید در اتاقک تنها میبود ولی اکنون صدای دختری جوان که فریادزنان کمک میخواست به گوش میرسید. بالاخره خانواده کیوان که اصرارهایشان را برای باز شدن در بیفایده دیدند، به این نتیجه رسیدند که بهترین راهحل این است که از پلیس کمک بخواهند. دقایقی بعد ماموران کلانتری محل به دستور اپراتور مرکز فوریتهای پلیسی خودشان را به پشتبام ساختمان مورد نظر رساندند و به ناچار در اتاقک را شکستند.
جنایت در پشتبام
کیوان از مدتی قبل به ماده مخدر شیشه معتاد شده بود و در اتاقک اختصاصیاش مواد مصرف میکرد. او ساعاتی قبل از حادثه برای هواخوری به خیابان رفته و با دختر جوانی که بیهدف پرسه میزد، روبهرو شده و به او پیشنهاد دوستی داده بود. بعد از اینکه دختر جوان این پیشنهاد را پذیرفت، همراه کیوان به خانه او رفت و دو نفری راهی پشتبام شدند. سپس کیوان شروع به مصرف شیشه کرد. دقایقی بعد چشم او به شمشیری افتاد که گوشهای از اتاقش قرار داشت. پسر جوان شمشیر را برداشت و ناگهان به دختر حملهور شد. پس از آن بود که صدای داد و فریاد به گوش رسید اما کیوان که در آن لحظات تحت تاثیر ماده محرک بود، به تجمع پشت در اتاقش توجهی نکرد و به کار خود ادامه داد تا اینکه صدای مردی را شنید که خودش را مامور پلیس معرفی میکرد. او باز هم حاضر به گشودن در نشد تا اینکه ماموران قفل را شکستند. کیوان در همین هنگام و قبل از اینکه کسی پایش را به اتاقک بگذارد و بتواند واکنشی نشان بدهد، با شمشیر ضربهای به سر دختر جوان وارد کرد و جان او را گرفت.
آغاز تحقیقات
ماموران پلیس وقتی وارد محل جنایت شدند که خون همه جا را گرفته بود. آنان پیکر بیجان را در حالی یافتند که کیوان قبل از کشتن او دست راستش را از مچ قطع کرده و هر پنج انگشت دست چپش را هم بریده بود. به این ترتیب پسر معتاد بازداشت شد و موضوع به اطلاع بازپرس شاهنگیان- بازپرس کشیک قتل تهران- رسید.
پس از آن گروهی از کارآگاهان اداره ویژه مبارزه با قتل پلیس آگاهی موظف به تحقیق در این رابطه شدند. آنها ابتدا به محل وقوع جنایت رفتند و آنجا را بازرسی کردند. طبق اطلاعات بهدستآمده مقتول زهره نام داشت و 24ساله بود. او بدون آشنایی قبلی و بیآنکه اطلاع داشته باشد چه سرنوشتی در انتظارش است، به آن ساختمان پا گذاشته و در شرایطی که توان دفاع از خود یا فرار از قربانگاه را نداشت، هدف ضربات پیدرپی پسر شیشهای قرار گرفته بود.
کیوان وقتی پشت میز بازجویی نشست، به قتل اعتراف و ماجرای آشناییاش با زهره را تعریف کرد. او درباره انگیزهاش از این کشتار گفت: «من دلیلی برای کشتن او نداشتم، اصلا نمیدانم چرا اینکار را کردم. آن زمان شیشه کشیده بودم و اصلا حالت طبیعی نداشتم و نمیفهمیدم چه کار میکنم.»
بنا بر این گزارش، کیوان در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او برای افشای جزییات بیشتر از این جنایت ادامه دارد.
جنایت افغانی ها در کوره های آجرپزی
روزنامه خراسان نوشت: نزاع دسته جمعی افغانی ها در محل کوره های آجرپزی مشهد منجر به جنایت شد.
بعد ازظهر روز چهارشنبه گذشته تعدادی از افغانی های مقیم گلشهر مشهد که چندی قبل با یکدیگر درگیر شده بودند تصمیم گرفتند تا طرف های مقابل را برای آشتی به سمت کوره های آجرپزی بکشانند. وقتی در نزدیکی روستای علی آباد و داخل اتاقک های مخروبه کوره ها دور هم جمع شدند ناگهان درگیری های لفظی آنان آغاز شد که لحظاتی بعد این مشاجره ها به درگیری فیزیکی انجامید و حدود ۱۵تن از افغانی ها که بین ۱۸ تا ۲۵سال سن داشتند با چاقو و قمه به جان هم افتادند. در این میان جوان ۲۴ساله ای به نام «ح» بر اثر اصابت چندین ضربه چاقو نقش زمین شد طرفداران این جوان افغانی بلافاصله او را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال دادنداما وی در بیمارستان جان باخت.
در پی دریافت این خبر سروان بنکدار (رئیس کلانتری خلق آباد) به همراه چند تن از عوامل تحت امرش، به بیمارستان رفت و ماجرا را به قاضی صفائیان (قاضی ویژه قتل عمد) اعلام کرد. دقایقی بعد با حضور مقام قضایی در بیمارستان، تحقیقات در این باره آغاز شد. این گزارش حاکی است ماموران در کمتر از ۱۸ساعت مخفیگاه ۸تن از متهمان را شناسایی و آنان را شبانه دستگیر کردند.
با دستگیری شرکت کنندگان در نزاع و بازجویی های پلیسی از آنان، ماموران انتظامی مخفیگاه متهم به قتل را نیز در منطقه گلشهر شناسایی و او را ساعت ۵ بامداد در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
عاملان یک جنایت در مشهد به دام افتادند
روزنامه خراسان نوشت: ۴ تن از عاملان یک جنایت در مشهد ۱۲ ساعت پس از ارتکاب جرم دستگیر شدند.
شب جمعه گذشته ۴ نفر به در منزلی واقع در خیابان صدف رفتند و هنگامی که مرد ۴۶ ساله ای در حیاط را باز کرد ناگهان آنان با ضربات چاقو وی را هدف قرار دادند و به قتل رساندند. در پی وقوع این حادثه و با دستورات ویژه قاضی صفائیان، تلاش پلیس برای دستگیری متهمان فراری آغاز شد تا این که ۴ تن از عوامل این جنایت ۱۲ ساعت پس از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر شدند و در چندین عملیات غافلگیرانه به دام افتادند.
282