در واقع اکنون شاهد رقابت کمبدیل ارادهها در تعقیب اهداف راهبردی متقابل و متعارض هستیم. این اهداف نه تنها به کاهش تعارض منافع پس از جنگ دوازده روزه منجر نشده، بلکه ممکن است بر شدت آن افزوده شود.
اقدام چهارشنبه(4تیر 1404)مجلس شورای اسلامی در تصویب الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی هستهای بازتاب تشدید سوءظنهای تهران به رویکردی است که غرب( تروئیکای اروپایی و ایالات متحده) در همراهی و همسویی پیدا و پنهان با سیاستهای توسعه طلبانه و تجاوزکارانه اسرائیل دنبال میکند. در باور تهران، گزارش جامع "رافائل گروسی" مدیرکل آژانس بینالمللی هستهای به آخرین نشست شورای حکام این نهاد، بستر ساز عینی و ذهنی تجاوزات نظامی اسرائیل و ایالات متحده به حاکمیت سرزمینی ایران بود. از اینرو تهران میگوید؛ آژانس هستهای با ترک وظیفه اصلی خود که لزوماً ماهیتی "فنی" و "بیطرفانه" در نظارت بر فعالیتهای هستهای کشورها دارد، نگرشی سیاسی و جانبدارانه را از راهبردهای غربی درباره ایران جایگزین کرده است. این وضع نشان از تشدید جنگ ارادهها میان دو سوی مناقشهای است که رسیدن به "نقطه تقابل" آن را در جنگ دوازده روزه شاهد بودیم.
حال این پرسشها برجسته است که به رغم استقرار آتشبس در جنگ یاد شده، وضع جدید چگونه تعریف میشود؟ چه خطراتی میتواند آرامش کنونی در پی خاموشی آتش جنگ را تهدید کند؟ و اگر به راستی واشنگتن در تأکید بر استمرار آتشبس و رسیدن به نقطه توافق با تهران اصرار دارد، چه ساز و کاری را برای کاستن از شدت سوءظنها در دستور کار قرار میدهد؟ این درحالی است که تلآویو هر لحظه مستعد آن است که بهگونه گریزپذیر در آرامش کنونی خرابکاری کند. در این صورت آیا تهران میتواند خود را متعهد به آتشبسی کند که طرف مقابل ناقض آن است؟
تهران در کشاکش جنگ دوازده روزه، بر سرعت دیپلماسی و به دست گرفتن ابتکار عمل برای کنترل اوضاع و ایجاد نقطه تعادل در مواضع میان تهران و اروپا _ ایالات متحده افزود. به واقع ایجاد آتشبس در جنگ را میتوان محصول بخش بزرگی از تلاش دیپلماتیک تهران در اینباره به حساب آورد. واشنگتن نیز با استقبال از دیپلماسی، نمایشی از صلح طلبی را بروز داد. اما آیا واشنگتن قادر است به کاستن از دامنه سوءظنهای تهران همت کند؟ آیا تهران میتواند به وعدهها و یا امتیازهای قطره چکانی واشنگتن دلخوش باشد، در حالی که خواستار امتیازهای بزرگ از آن است؟ آیا انگیزه مجلس شورای اسلامی در تصویب تعلیق همکاری با آژانسبینالمللی انرژی هستهای جز این است که نزد تهران بیاعتمادی به نیات غرب قوت بیشتری یافته و نشانی از کاهش آن نیست؟
از اینرو حالا توپ در زمین غرب قرار دارد؛ اگر به راستی قرار بر کشف نقطه تعادل برای رسیدن به توافق است، این غرب است که میبایست ابتکارهای لازم را برای ایجاد اطمینان و یا کاستن از شدت سوءظنهای تهران به صحنه آورد. تهران در تجربه جنگ تحمیلی اخیر نشان داد که به رغم صدماتی که دشمنانش بر کشور وارد کردند، هم قادر به زدن صدمه کاری متقابل به آنان است و هم با تکیه بر انسجام ملی ایجاد شده در کشاکش جنگ، توانایی نظامی و معنوی خود را برای مقاومت در برابر زیادهخواهیهای تجاوزکارانه دشمنانش داراست. مصداق این مدعا عقب نشینی واشنگتن از ادعای تغییر رژیم در ایران و لزوم بازگشت به دیپلماسی است. اما بازگشت موفق به دیپلماسی مستلزم ابتکارهایی است که بتواند چشم اندازی روشن و مطمئن را پیش روی طرفها قرار دهد. آتش بس میتواند شکننده باشد اگر غرب در ارائه راهکار لازم دراین باره کوتاهی کند.