دکتر موسی غنی‌نژاد در یادداشتی در پاسخ به درخواست خبرگزاری خبرآنلاین برای ارائه منبع نقل‌قول فواد روحانی از مصدق، یادداشتی به این شرح نوشت:

خبرگزاری وزین خبرآنلاین برحسب وظیفه رسانه‌ای خود پیگیر بحثی شده که من بیش از دوسال پیش در جلسه گفت‌وگوئی با رسانه «فردای اقتصاد» در خصوص‌ ملی کردن نفت مطرح کردم و آن اینکه فؤاد روحانی، از مشاوران حقوقی محمد مصدق، پیشنهاد دوم دولت‌ها انگلستان و امریکا را که در اسفند ۱۳۳۱ به دولت ایران ارائه شده بود بهترین پیشنهاد تا آن زمان می‌دانسته و مخالف رد کردن آن از سوی دولت ایران بوده است؛ و البته جایی هم گفته است که مصدق ما (مشاوران فنی و حقوقی) را خواست و گفت آقایان بروید و راه رد کردن این پیشنهاد را پیدا کنید. در آن جلسه آقای کوروش احمدی با اعتراض و نفی سخنان من خواستار ارائه سند در خصوص ادعای من شد. البته در آن جلسه وقتی من نظر فؤاد روحانی را مطرح کردم جناب کورش احمدی فرمودند، «من فؤاد روحانی را نخوانده و فاتح را خوانده‌ام.» نکته جالب در ویدئوی منتخب خبرآنلاین، این است که اعتراف صریح آقای احمدی مبنی بر نخواندن فؤاد روحانی، بر حسب اتفاق(!)، حذف شده است. بنابر این، بیننده ویدئو متوجه نمی‌شود که جناب احمدی به رغم اینکه روحانی را به اعتراف خود نخوانده است سخن بنده را که به او ارجاع می‌کنم نفی می‌کند و سند می‌خواهد. جالب‌تر اینکه خبرآنلاین پس از گذشت دوسال از ماجرا پیگیر این سند می‌شود البته با پخش ویدئویی منتخب با کیفیتی که ذکر آن آمد. با این‌همه، از آنجا که من طرفدار سرسخت خبرنگاری تحقیقی هستم، به درخواست این خبرگزاری پاسخ می‌دهم تا حقیقت امر روشن شود.

فؤاد روحانی در کتاب تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران می‌نویسد: «دومین پیشنهاد مشترک انگلیس و امریکا به نظر نگارنده با مقررات قوانین ملی شدن صنعت نفت منطبق و بهترین ‍ پیشنهادی بود که به دولت ایران تسلیم گردید. این پیشنهاد اصول اول و دوم و سوم را بدون هیچ شرط و قید تصدیق می‌کرد. … در مورد اصل ششم نیز پرداخت غرامت به ترتیب مقرر در قانون یعنی به وسیله کسر ۲۵ در صد از عواید پیش بینی شده بود و بنابراین مغایرتی با قانون در بین نبود. علت عدم قبول این قسمت از پیشنهاد از طرف دولت ایران تصور این خطر بود که میزان غرامتی که بالمال از طرف دیوان دادگستری بین المللی تعیین خواهد شد ممکن است طاقت فرسا باشد و این ملاحظه که مخصوصا با توجه به سابقه عمل دیوان دادگستری بین المللی نسبت به ایران موجه هم نبود البته ربطی به مقررات قانون نداشت و علیهذا قطعا می‌توان گفت که این قسمت نیز با مقررات قانون وفق می داد. … بدیهی است که پرداخت غرامت شرط قانونی و اجتناب ناپذیر ملی شدن صنعت نفت بود و در ازای آن دولت ایران به تمام معنی مالک و گرداننده و بهره بردار از دستگاه صنعت نفت خود می‌گردید، و در امر اداره این صنعت و ورود در بازارهای جهان آزادی کامل به دست می‌آورد. به طوری که بعد خواهیم دید ضمن معامله ای که با کنسرسیوم صورت گرفت این دو شرط یعنی اداره عملیات از طرف شرکت ملی نفت و آزادی عمل شرکت در فروش نفت خود در بازارهای جهان تامین نگردید.» (صص ۲۴۲- ۲۴۰) 

معنی سخن روحانی به روشنی این است که پذیرفتن پیشنهاد مشترک چرچیل - آیزنهاور بیشتر از معامله با کنسرسیوم که دولت ایران بعداً ناگزیر به قبول آن شد به نفع ایران بود. بنابر این آنچه من از روحانی در گفتگوی «فردای اقتصاد» نقل کردم کاملاً منطبق بر نوشته‌های اوست. اما در عین حال اضافه کردم که فؤاد روحانی گفته بود که مصدق پیشنهاد مشترک دوم را گذاشت در برابر مشاوران حقوقی و گفت بگردید چیزی پیدا کنید تا این پیشنهاد را رد کنیم. آقای دکتر پیروز مجتهد زاده در «فصلنامه مطالعات بین‌المللی»، شماره ۳۱، زمستان ۱۳۹۰ در مقاله‌ای تحت عنوان «در شش دهه بر فرهنگ سیاسی ما چه گذشت؟ ۲۸ مرداد۱۳۳۲ کودتا بود یا ضد کودتا؟» می‌نویسد: «خوب به خاطر دارم در جلسه‌ای دانشگاهی، ولی غیر علنی … در فروردین ۱۹۹۰در باره نفت ایران در دانشگاه لندن … شادروان دکتر فواد روحانی، مشاور فنی-حقوقی مصدق که بعدها به دبیر کلی اوپک رسید، به عنوان شاهد عینی ماجراهای نفتی آن دوران صحبت می‌کرد. در آن جلسه … تایید نمود که در آخرین پیشنهاد راه حل بریتانیا که به پیشنهاد مشترک انگلیس و امریکا معروف است، به موضوع حقوق مورد ادعای ایران در سهام ۱۶ درصدی ما در شرکت‌های تابع به عنوان یک احتمال قابل بحث، اشارات غیر مستقیمی رفته است و ادامه داد : مع‌الوصف آقای نخست وزیر ما (مشاوران فنی و حقوقی) را خواست و گفت آقایان بروید و راه رد کردن این پیشنهاد را پیدا کنید و من این را یک اشتباه بزرگ می‌دانم. در آن جلسه و با شنیدن آن اقرار کم نظیر، نگارنده که از همه جوان‌تر و کم طاقت‌تر بود از ایشان پرسید : شما چرا این حقیقت تلخ‌تر از زهر را برای چهل سال از ملت ایران پنهان داشته [اید] … پاسخ ایشان این بود که : کلت یا کالت cult مصدق (مکتب قهرمان‌پرستی مصدقی) هنوز قوی‌تر از آن است که ما بتوانیم این حقایق را برملا کنیم و از گزند آن در امان باشیم.»

در هر صورت با توجه به شناختی که من از جناب دکتر پیروز مجتهدزاده دارم، تردیدی در درستی بیانات ایشان ندارم و البته خبرنگاران خبرآنلاین می‌توانند در باره جزئیات و کمّ و کیف سخنان جناب دکتر مجتهدزاده از خود ایشان پرس‌وجو کنند.

در پایان ضمن استقبال از ابتکار خبرآنلاین در خصوص خبرنگاری تحقیقی، لازم است دو نکته را متذکر شوم. نخست اینکه سوگیری سیاسی بزرگ‌ترین آفت گزارشگری تحقیقی است، و دوم اینکه گزارشگر تحقیقی بهتر است از افاضات نظری از قبیل جامعه کوتاه مدت دانستن ایران و دیکتاتوری اسپینی خودداری کند. این‌ها بحث‌های نظری مناقشه برانگیزی است که به کار گزارشگری تحقیقی لطمه می‌زند. جامعه‌ای که حداقل ۲۵۰۰ سال تاریخ دارد جامعه کوتاه مدت نیست، گرچه ممکن است دولت‌های کوتاه مدت و متزلزل در مقاطعی بر آن حاکم شده باشد. سخن گفتن از دیکتاتوری اسپینی این شائبه را ایجاد می‌کند که‌ گویا من (موسی غنی‌نژاد) تفسیری مغرضانه از یک رویداد یا شخصیت عمومی ارائه می‌دهم تا افکار عمومی را کنترل کنم! این‌گونه القای شبهه ناجوانمردانه، بی‌پایه و پوچ در شأن خبرآنلاین نیست. 

گزارشگری تحقیقی باید دو سویه باشد، از این‌رو انتظار می‌رود خبرآنلاین در این خصوص نیز تحقیق و پی‌گیری کند که چرا طرفداران مصدق در باره برخی وقایع تاریخی سکوت اختیار می‌کنند و پاسخ نمی‌دهند. از جمله این مسئله که مصدق در جریان ترور رزم‌آرا بوده و از آن حمایت کرده است. حد اقل سه منبع متفاوت، روایت کم و بیش مشابهی از جلسه‌ای کرده‌اند که گروه فدائیان اسلام با سران جبهه ملی داشته‌اند که نتیجه آن توافق برای ترور رزم‌آرا بوده است. یکی از این سه منبع خاطرات مهندس عزت‌الله سحابی، یکی از طرفداران سرسخت مصدق است که روابط نزدیکی با فدائیان اسلام داشته و آن‌ها را «نیروی اجرایی نهضت ملی در سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹» می‌داند. من در دو مقاله در روزنامه دنیای اقتصاد، به تاریخ های ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ (لینک) و ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ (لینک) با سند و مدرک به این مسئله پرداخته‌ام اما هیچ پاسخی از سوی طرفداران مصدق دریافت نکرده‌ام.

امیدوارم خبرآنلاین در جهت اجرای وظائف و مأموریت حرفه‌ای خود پیگیر پاسخ در این خصوص باشد. ضمنا در فروردین و اردیبهشت امسال خبرآنلاین گفتگویی با جناب دکتر کریم سلیمانی دهکردی انجام داده که موضوع آن دیدگاه‌های من (موسی غنی‌نژاد) درباره تاریخ معاصر و مصدق است. جناب دکتر دهکردی تنها به قاضی رفته و راضی برگشته! خبرنگار محترم بهتر بود گفت‌وگو را با حضور من انجام می‌داد تا معلوم شود جناب دکترِ مدعی چند مرده حلاج است. البته هنوز هم دیر نشده و حاضرم در گفت‌وگویی رو در رو به پرسش‌ها و ابهامات خبرنگار محترم و جناب دکتر پاسخ دهم.

216216