سیامک عاقلی گفت:‌بعدها که آقای سروش راه اصلاح‌طلبی را در پیش گرفت و از لیبرالیسم، سکولاریسم، کثرت‌گرایی، دموکراسی، تکامل معرفت دینی (قبض و بسط تئوریک شریعت) شخص و شهروند صاحب حق تا مکلف و … در تقابل با جامعه تک‌صدایی، جزم‌اندیشی، و… اظهارنظر کرد، باز از اندیشه‌های پوپر بهره گرفت و پوپر شد فیلسوف پشتوانه اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه.

 به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رضا دستجردی نوشت: امروز بیست‌وششم شهریور، مصادف با هفده سپتامبر، سال‌مرگ کارل پوپر، فیلسوف علم، منطق‌دان، ریاضی‌دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی است. عمده شهرت پوپر که از برترین فلاسفه علم قرن بیستم است، تلاش در رد روش علمی اثبات‌گرایان، مخالفت با دانش برآمده از قیاس و استدلال کلاسیک، و دفاع از خردگرایی انتقادی است. پوپر آثار بسیاری در فلسفه علم و فلسفه سیاسی از خود به جای گذارد که از آن جمله است، «حدس‌ها و ابطال‌ها» و «منطق اکتشاف علمی» در فلسفه علم، و «جست‌وجوی بی‌پایان»، نیز «جامعه باز و دشمنان آن» که اثر اخیر، تلاش در بازنمایی آرای وی در دفاع از لیبرالیسم و دموکراسی و اصول انتقادگرایی اجتماعی است. آنچه در پی می‌آید ماحصل گفت‌وگوی ایبنا با سیامک عاقلی است که با وجود ترجمه آثاری چون «ملکی دیگر، ملکوتی دیگر»، «یونانیان» و «آدمی دیگر»، خاصه ترجمه «عطش باقی؛ خودزندگی‌نامه فکری کارل ریموند پوپر» ما را به گفت‌وگو با وی تشویق کرد.

****

سِر کارل ریموند پوپر

 ایرانیان تا چه میزان با پوپر آشنا هستند؟

همه یا تقریباً همه کتاب‌های پوپر به پارسی برگردانده شده است، حتی شاهد ترجمه کتاب‌هایی هستیم که درباره پوپر نوشته شده یا مصاحبه‌هایی که با او انجام گرفته است. این امر می‌تواند حکایت از توجه ما ایرانیان به آراء و اندیشه های او داشته باشد، اما این امر به‌تنهایی نشان‌دهنده میزان شناخت ما ایرانیان از او نیست. آثار پوپر عمیق، بکر و واضح است. او اهل مغلق‌گویی نیست و مغلق‌گویی را سخت ناشایست به‌شمار می‌آورد. با این همه، اندیشه‌های او به‌راحتی قابل فهم نیست، چندان که خود وی به خوانندگانش توصیه می‌کند آثارش را به‌آهستگی مطالعه کنند، از تندخوانی آن بپرهیزند و از بازخوانی آن کوتاهی نورزند. لذا با توجه به این دو نکته، من نمی‌توانم اظهارنظری قاطع درباره میزان شناخت ما ایرانیان از پوپر کنم. البته آرای او از چنان جذابیت فکری برخوردار است که اهل فکر و اندیشه که شمارشان در ایران کم هم نیست نمی‌توانند از مطالعه آثار او صرف‌نظر کنند یا کرده باشند.

در دهه‌های شصت و هفتاد شمسی، جدالی با عنوان پوپری‌ها و هایدگری‌ها در ایران پدید آمد. لطفاً از کم‌وکیف این جدال بفرمایید.

آقای دکتر سروش ابتدا پس از انقلاب که به نقد مارکسیسم یا اندیشه‌های شبه‌مارکسیستی برخاسته بود، از آرای پوپر سود می‌جست. نقد پوپر بر مارکسیسم بسیار قوی و مستدل است، چندان که شنیده‌ام صاحب‌نظری غربی پس از مطالعه «جامعه باز و دشمنان آن» گفته بود: "نمی‌دانم ممکن است کسی این اثر را بخواند و همچنان مارکسیست باقی بماند".

بعدها که آقای سروش راه اصلاح‌طلبی را در پیش گرفت و از لیبرالیسم، سکولاریسم، کثرت‌گرایی، دموکراسی، تکامل معرفت دینی (قبض و بسط تئوریک شریعت) شخص و شهروند صاحب حق تا مکلف و … در تقابل با جامعه تک‌صدایی، جزم‌اندیشی، و… اظهارنظر کرد، باز از اندیشه‌های پوپر بهره گرفت و پوپر شد فیلسوف پشتوانه اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه. جریان مقابل در پی فیلسوفی که پشتوانه نظری و فکری آن ها باشد، به هایدگر روی آورد و از اندیشه‌های او برای دفاع از مواضع خود سود جست.

به این ترتیب، پوپر و مدافعان او در برابر هایدگر و مدافعان وی که طرفدار اقتدارگرایی، تک‌صدایی یا تک‌حزبی بودند قرار گرفتند. در آن زمان، شمار مدافعان دکتر سروش با الهام از اندیشه‌های پوپر از مدافعان جریان اقتدارگرایی ملهم از هایدگر بیشتر بود. اکنون دیگر این بحث‌ها، حرارت و نفوذ خود را از دست داده‌اند. به نظر می‌رسد آقای دکتر سروش فقط با جزم‌اندیشان معارضه نداشت، بلکه می‌کوشید تعارض‌های فکری خود را نیز پاسخ گوید، چون هم بهره‌ای از جزم‌اندیشی دینی داشت و هم بهره‌ای از علم و عقلانیت و فرهنگ مدرن و از اینجاست که ایشان ترکیب «روشن‌فکری دینی» را برساخت، یعنی هم می‌خواست دین‌باور باشد و هم روشنفکر، غافل از این‌که این دو با هم نمی‌توانند سازگاری داشته باشند.

جدال مذکور چه تأثیری بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بر جای گذاشت؟

از رهگذر بحث‌هایی که آقای دکتر سروش مطرح می‌کردند، آگاهی سیاسی - اجتماعی ایران رشد قابل توجهی کرد، چندان‌که میزان دین‌داران حامی ایشان، اهل فکر و فرهنگ هم، به بحث‌های وی جذب می‌شدند و از لحاظ فکری و فرهنگی، جامعه ما به سطحی بالاتر ارتقا یافت و کسان زیادی با مفاهیم و بحث‌های روشنگرانه او، قدرت تفکر بهتری پیدا کردند. اگرچه زمان درازی از این جدال می‌گذرد و می‌شود گفت کمتر این بحث‌ها نسبت به گذشته محل توجه است، ولی آثار مثبت آن از لحاظ رشد آگاهی عمومی اثرگذار بوده است.

عبدالکریم سروش

 کدام جنبه‌ها و وجوه پوپر در ایران مغفول مانده است؟

نظریه «سه جهان» او که از اهمیت زیادی برخوردار است، یکی از این موارد است، همین‌طور آرای او در زمینه فیزیک کوانتوم و نیز آرای او درباره داروینیسم و اصلاحاتی که کوشید در آن به عمل آورد؛ آرای او درباره احتمال و میل، عینیت و معرفت عینی. البته این موارد را به خاطر می‌آورم ولی شمار آنها بیش از این تعدادی است که در اینجا برشمرده شد.

پوپر فیلسوف سیاسی-علمی است. به باور شما کدام جنبه پوپر اهمیت بیشتری دارد؟

پوپر در وهله نخست، فیلسوف علم شناخته می‌شود اما او درباره خود می‌گوید "علاقه من صرفاً نظریه معرفت علمی نیست، بلکه به نظریه معرفت به‌طور کلی است". معرفت‌شناسی به مسائل مربوط به نحوه شناخت و کشف جان هستی مربوط می‌شود و از قدمتی کهن برخوردار است و بر دو سوال عمده استوار بوده است: «ما چگونه به جهان علم پیدا می‌کنیم و چگونه می‌توانیم نسبت به علم خود اطمینان کسب کنیم». پوپر خود را فیلسوف می‌خواند.

مساحت عمده سنت کلاسیک فلسفه عبارت است از: فلسفه اولی (متافیزیک)، اخلاق، فلسفه سیاسی، معرفت‌شناسی و منطق. پوپر در تمام این عرصه‌ها توان‌آزمایی کرده و دست‌آوردهای چشم‌گیری به ارمغان آورده است. او، در عین‌حال، در موضوعاتی چون فیزیک کوانتوم، ریاضیات، حساب احتمالات، فیزیک نظریه تکامل (فرگشت) و … صاحب آرای مهم و کارگشایی بوده است.

به‌قول بریان مگی استاد فلسفه در انگلستان و نویسنده کتاب «پوپر» کمتر حوزه‌ای می‌توان یافت که مورد روشن‌گری پوپر قرار نگرفته باشد. درباره این‌که پوپر هم فیلسوف علمی است و هم فیلسوف سیاسی و کدام جنبه پوپر اهمیت بیشتری دارد، باید گفت هر جنبه از اهمیت زیاد، هر کدام در جای خود، برخوردار است.

به نظر شما چه کارهایی باید برای شناخت پوپر انجام شود؟

برگزاری وبینار یا سمینار و کلاس‌هایی که به تدریس آرای پوپر پرداخته شود. مهم این است که برای اهل فرهنگ و مردم روشن ساخت که چرا آشنایی با پوپر اهمیت دارد، یعنی باید انگیزه شناخت پوپر را در افراد به وجود آورد. از آنجایی که پوپر، زندگی را سراسر حل مسئله می‌داند، آشنایی با وی می‌تواند حتی در زندگی شخصی اضافه بر زندگی جمعی، کمک‌رسان باشد. پوپر می‌گوید هر بحثی، پاسخ به سوالی است و بدون دانستن آن سوال، خواندن یا شنیدن آن بحث بی‌فایده است، لذا باید سوال‌هایی را که پوپر کوشید در تمام طول حیاتش بدان‌ها پاسخ گوید را مطرح کرد تا علاقه‌مندان، کنجکاوی لازم برای دنبال کردن اندیشه‌های او را پیدا کنند.

ارزیابی‌تان از آثار تالیفی و ترجمه‌ای در باب پوپر چیست؟

من هنوز اثر تألیفی درباره پوپر ندیده‌ام، ضمن این‌که خود، دو اثر تألیفی درباره پوپر در دست نوشتن دارم. اما در خصوص ترجمه‌هایی که از آثار پوپر به پارسی انجام گرفته، اگرچه همه آنها را ندیده‌ام، اما آنهایی را که دیده‌ام از ترجمه رضایت‌بخشی برخوردارند و در مجموع، ترجمه‌های قابل قبولی‌اند.

باقر عاقلی

 پدرتان مرحوم باقر عاقلی، مورخ و سیاستمدار بودند. چه شد که با این سابقه، به پوپر علاقه‌مند شدید و زندگی‌نامه او را ترجمه کرده‌اید؟

شادروان پدرم عشقی زائدالوصف به تاریخ داشتند و حافظه بسیار قوی ایشان و مطالعات و تحقیقات میدانی او، وی را مورخی قوی، پراثر و پرطرفدار ساخت. علاقه من بیشتر به فلسفه و روان‌شناسی بوده است و نظرات و نظریه‌های عمیق، واضح، آموزنده و چشم‌گشای پوپر، مرا به خود جلب کرد و تصمیم به ترجمه زندگی‌نامه او گرفتم که با عنوان «عطش باقی» منتشر شده است. بر این ترجمه، مقدمه‌ای افزوده‌ام که به تشخیص خودم و برخی از دوستان صاحب‌نظر، مقدمه مفیدی برای شناخت پوپر است و مطالعه آن را برای آشنایی با آرای پوپر توصیه می‌کنم.

۲۱۶۲۱۶

منبع: ایبنا