از منظر تاریخی، برخی معتقدند علم اقتصاد به دلیل ساختار درونی و فشارهای حرفه‌ای، از تأثیرات سیاسی مصون است. اما شواهد نشان می‌دهد که این فرض ممکن است همیشه درست نباشد. یکی از روش‌های بررسی این موضوع، استفاده از داده‌های واقعی رفتار سیاسی اقتصاددانان است. این داده‌ها می‌توانند به عنوان مبنایی برای پیش‌بینی گرایش‌های سیاسی بر اساس نوشته‌هایشان به کار روند. در نتیجه با استفاده از مدل‌های یادگیری ماشینی، می‌توان الگوهای زبانی را که با رفتارهای سیاسی خاص همبسته هستند، شناسایی کرد. این روش نه‌تنها در پیش‌بینی رفتار سیاسی موفق بوده، بلکه نشان داده است که حتی در میان اقتصاددانانی که در یک زمینه خاص کار می‌کنند، تفاوت‌هایی در گرایش‌های سیاسی وجود دارد.

 گروه اندیشه: امیررضا انگجی، کارشناس اقتصادی مرکز پژوهش های مجلس، با نگارش مقاله ای در صفحه توسعه روزنامه ایران، به نقد دیدگاه سنتی اقتصاددانانی مانند جرج جوزف استیگلر پرداخته که معتقد بودند علم اقتصاد عاری از ایدئولوژی و تعصبات سیاسی است. استیگلر در سال ۱۹۵۹ برنده جایزه نوبل اقتصادی شده است. جرج جوزف استیگلر، اقتصاددان استدلال کرده بود که پیشرفت‌ها در علم اقتصاد به دلیل انگیزه‌ها و هنجارهای نهادینه‌ شده برای انتشار دانش و اطلاعات، غیرجانبدارانه و غیرایدئولوژیک بوده‌اند. او همچون بسیاری از اقتصاددانان دیگر، معتقد بود ترجیحات سیاسی و ایدئولوژیک، تحقیقات و مطالعات اقتصادی را هدایت نمی‌کند. این عقیده امروز نیز طرفداران زیادی دارد و بسیاری از اقتصاددانان در ایران نیز بر این گمان هستند که اقتصاد از هر گونه ایدئولوژی و گرایش سیاسی به دور است. اما انگجی با ترجمه مقاله «زبان سیاسی در اقتصاد، نوشته زوبین جلوه، بروس کوگوت و سورش نایدو، ۲۰۲۴، The Economic Journal» با استناد به پژوهش‌های جدید، به‌ویژه در حوزه پردازش زبان طبیعی (NLP)، استدلال می‌کند که زبان به‌کار رفته در مقالات آکادمیک اقتصاددانان، ناخودآگاه گرایش‌های سیاسی آن‌ها را فاش می‌کند. این ایدئولوژی پنهان بر تحلیل‌ها و برآوردهای اقتصادی، از جمله نرخ‌های بهینه مالیات، تأثیر می‌گذارد.نویسنده تأکید می‌کند که سیاست‌گذاران به‌شدت به این برآوردها وابسته هستند و اگر این برآوردها جانبدارانه باشند، نتایج متفاوتی در سیاست‌گذاری‌های کلان به وجود می‌آورد. این تحقیق نشان می‌دهد که اقتصاددانان راست‌گرا و چپ‌گرا در تخمین پارامترهای اقتصادی اختلاف دارند و حتی در یک زمینه تخصصی، گرایش‌های سیاسی می‌توانند بر نتایج تأثیر بگذارند. نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند که ایدئولوژی هرگز از اقتصاد رخت برنمی‌بندد و برای استفاده دقیق‌تر از داده‌های اقتصادی، باید از این تأثیرات انسانی و ایدئولوژیک آگاه بود. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:

 ****

اقتصاددانان به عنوان افرادی که نقش مهمی در شکل‌گیری سیاست‌های اقتصادی ایفا می‌کنند، اغلب با این فرض مواجه هستند که تحلیل‌ها و برآوردهایشان از پارامترهای اقتصادی، خنثی و عاری از تعصبات سیاسی و ایدئولوژیک است و اگر نیست، باید چنین باشد. با این حال، این پرسش مطرح می‌شود که آیا واقعاً این برآوردها می‌توانند از جهت‌گیری‌های سیاسی پژوهشگران مصون بمانند؟ بررسی زبان به‌کاررفته در مقالات آکادمیک اقتصاددانان نشان می‌دهد، ممکن است الگوهای زبانی خاص، بتوانند به شناسایی گرایش‌های سیاسی پنهان در کار آنها کمک کنند. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که سیاست‌های اقتصادی، از جمله نرخ مالیات، سیاست‌های ضدانحصار یا تنظیم مقررات، به شدت به برآوردهایی وابسته‌اند که توسط اقتصاددانان ارائه می‌شود، پس در واقع اقتصاد، علمی است که پشت ایدئولوژی پنهان شده و اکنون وقت افتادن پرده است.

یکی از جنبه‌های جالب توجه این موضوع، توانایی پیش‌بینی رفتار سیاسی اقتصاددانان بر اساس متن مقالات‌شان است. یک مطالعه جدید با استفاده از ابزارهای پردازش زبان طبیعی، الگوهای زبانی را که با گرایش‌های سیاسی خاص همبسته هستند، شناسایی کرده است. برای مثال، واژه‌ها یا عباراتی که در نوشته‌های آکادمیک به کار می‌روند، ممکن است ناخودآگاه بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های سیاسی نویسنده باشد، حتی اگر این دیدگاه‌ها به صورت صریح بیان نشوند. این روش می‌تواند به ما کمک کند تا بفهمیم آیا تفاوت در برآورد پارامترهای اقتصادی، مانند میزان بهینه درآمد مشمول مالیات، به گرایش‌های سیاسی اقتصاددانان و چپ و راست بودن آن ها مرتبط است یا خیر.

 جایگاه مرکزی اقتصاد

در دنیای واقعی، سیاست‌گذاران به طور فزاینده‌ای به نظرات اقتصاددانان برای تحلیل  و طراحی سیاست‌ها وابسته‌اند. این وابستگی در حوزه‌هایی مانند بانک مرکزی، سیاست‌های ضدانحصار و طراحی مالیات‌ها کاملاً مشهود است. با این حال، اگر این نظرات تحت‌تأثیر ایدئولوژی‌های شخصی قرار گیرند، ممکن است نتایج متفاوتی به دست آید که با اهداف سیاست‌گذاری هم‌راستا نباشد. به عنوان مثال، برآوردهای مختلف از درآمد مشمول مالیات می‌تواند منجر به پیشنهاد نرخ مالیات بهینه‌ای شود که به شدت متغیر است، بسته به اینکه پژوهشگر از کدام طیف سیاسی باشد. در واقع این مطالعه نیز همین را اثبات می‌کند و مشخص می‌کند با حرکت از چپ‌گرایانه‌ترین تخمینِ از کشش درآمد مشمول مالیاتِ بالا به راست‌گرایانه‌ترین تخمین، نرخ مالیات بهینه از ۷۷ درصد به ۶۰ درصد کاهش می‌یابد.

از طرفی یکی از چالش‌های اصلی در این زمینه، این است که اقتصاددانان معمولاً به صورت علنی موضع سیاسی خود را اعلام نمی‌کنند. هنجارها و قواعد حرفه‌ای در این رشته اغلب طوری طراحی شده‌اند تا از نفوذ تعصبات سیاسی جلوگیری کنند. با این حال، با تحلیل متون آکادمیک و ارتباط آن با رفتارهای سیاسی مشاهده ‌شده، مانند مشارکت در کمپین‌های سیاسی یا امضای طومارهای حزبی، می‌توان به درک بهتری از این موضوع دست یافت. این تحلیل مشخص می‌کند حتی در حوزه‌های تخصصی، زبان به کار رفته می‌تواند سرنخ‌هایی از ایدئولوژی پنهان ارائه دهد.

از منظر تاریخی، برخی معتقدند علم اقتصاد به دلیل ساختار درونی و فشارهای حرفه‌ای، از تأثیرات سیاسی مصون است. این دیدگاه بر این فرض استوار است که ارزش‌های داخلی این رشته، مانند دقت و بی‌طرفی، از نفوذ ایدئولوژی جلوگیری می‌کنند. اما شواهد نشان می‌دهد که این فرض ممکن است همیشه درست نباشد. برای مثال، مطالعات معلوم می‌کند که اقتصاددانان در مقایسه با دیگر علوم اجتماعی، تنوع بیشتری از نظر سیاسی دارند که این خود می‌تواند بر نتایج تحقیقات‌شان اثر بگذارد.

یکی از روش‌های بررسی این موضوع، استفاده از داده‌های واقعی رفتار سیاسی اقتصاددانان است. این داده‌ها می‌توانند به عنوان مبنایی برای پیش‌بینی گرایش‌های سیاسی بر اساس نوشته‌هایشان به کار روند. در نتیجه با استفاده از مدل‌های یادگیری ماشینی، می‌توان الگوهای زبانی را که با رفتارهای سیاسی خاص همبسته هستند، شناسایی کرد. این روش نه‌تنها در پیش‌بینی رفتار سیاسی موفق بوده، بلکه نشان داده است که حتی در میان اقتصاددانانی که در یک زمینه خاص کار می‌کنند، تفاوت‌هایی در گرایش‌های سیاسی وجود دارد. این تفاوت‌ها می‌توانند بر برآورد پارامترهای کلیدی سیاست‌گذاری تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، مطالعه جدید عیان می‌کند که در زمینه‌هایی مانند شکاف جنسیتی، بازدهی سرمایه‌گذاری در آموزش حین کار یا اثرات اتحادیه‌ها بر بهره‌وری، برآوردها به گرایش‌های سیاسی پژوهشگران وابسته است. این موضوع نشان می‌دهد حتی در یک زمینه علمی، نتایج می‌توانند تحت‌تأثیر دیدگاه‌های فردی قرار گیرند که این خود چالش‌هایی برای سیاست‌گذاری بی‌طرف ایجاد می‌کند.

یکی از نکات قابل‌توجه، این است که اقتصاددانان ممکن است به طور ناخودآگاه زبان خود را با توجه به ایدئولوژی شخصی یا انتظارات حرفه‌ای تنظیم کنند. این تنظیم می‌تواند به صورت انتخاب عبارات خاصی باشد که با دیدگاه‌هایشان هم‌راستاست. برای مثال، یک اقتصاددان با گرایش چپ ممکن است بر عباراتی تأکید کند که به مداخله دولت در اقتصاد اشاره دارند، در حالی که یک اقتصاددان با گرایش راست ممکن است بر آزادی بازار تأکید بیشتری داشته باشد. برای درک بهتر این پدیده، می‌توان از یک چهارچوب تحلیلی استفاده کرد که ایدئولوژی را به عنوان یک متغیر پیوسته در نظر می‌گیرد. این چهارچوب فرض می‌کند که اقتصاددانان بین ترجیحات شخصی، فشارهای حرفه‌ای و تمایل به بی‌طرفی تعادل برقرار می‌کنند. این تعادل می‌تواند به انتخاب زبانی منجر شود که هم با دیدگاه‌های شخصی و هم با انتظارات محیط آکادمیک سازگار باشد.

در این چهارچوب، موفقیت حرفه‌ای یک اقتصاددان ممکن است به اندازه‌ای که نوشته‌هایش با ایدئولوژی غالب در زمینه‌اش هم‌راستا باشد، بستگی داشته باشد. این موضوع، می‌تواند به نوعی خودانتخابی منجر شود، به این معنا که اقتصاددانان با ایدئولوژی‌های مشابه به سمت زمینه‌های خاصی جذب شوند. برای مثال، زمینه‌هایی که بر مداخله دولت تأکید دارند احتمال دارد اقتصاددانان با گرایش چپ را جذب کنند، در حالی که زمینه‌های مرتبط با بازار آزاد ممکن است برای اقتصاددانان با گرایش راست جذاب‌تر باشد. با این حال، این خودانتخابی به این معنا نیست که تفاوت‌های ایدئولوژیک در یک زمینه خاص به طور کامل از بین می‌رود. حتی در میان اقتصاددانانی که روی یک موضوع خاص کار می‌کنند، می‌توان تفاوت‌هایی در برآوردها مشاهده کرد که به گرایش‌های سیاسی آن ها مرتبط است. این موضوع نشان می‌دهد عوامل فردی همچنان نقش مهمی در شکل‌گیری نتایج تخمینی دارند.

یکی از جنبه‌های مهم این بحث، این است که چگونه فشارهای حرفه‌ای می‌توانند بر انتخاب زبان و نتایج تحقیقات اثر بگذارند. اقتصاددانان ممکن است به دلیل نگرانی از تأثیر بر فرصت‌های شغلی یا اعتبار آکادمیک، زبان خود را به سمت بی‌طرفی یا هم‌راستایی با هنجارهای حرفه‌ای تنظیم کنند. این تنظیم می‌تواند به کاهش آشکار بودن گرایش‌های سیاسی در نوشته‌ها منجر شود، اما الگوهای زبانی پنهان همچنان قابل شناسایی هستند. برای تحلیل این الگوها، می‌توان از داده‌های گسترده‌ای استفاده کرد که رفتار سیاسی اقتصاددانان را با متون نوشته‌ شده آنها مرتبط می‌کند و همان‌طور که گفته شد، این داده‌ها می‌تواند شامل مشارکت در کمپین‌ها، امضای طومارها یا پاسخ به سؤالات نظرسنجی باشد. با استفاده از این داده‌ها، می‌توان مدل‌هایی ساخت که گرایش‌های سیاسی را با دقت پیش‌بینی کنند؛ حتی در مواردی که این گرایش‌ها به صورت ضمنی در متن ظاهر می‌شوند. این کاری است که این مطالعه جدید انجام داده و به یافته‌های جالبی رسیده است.

ایدئولوژی هرگز نمی‌میرد

حتی اگر ایدئولوژی و گرایش سیاسی در مطالعات آکادمیک کمتر باشد و یا بیشتر پنهان شود به این معنا نیست که ما در حال حرکت به سوی علمی خالص هستیم. ایدئولوژی نخواهد مرد و تا ابد در اقتصاد باقی خواهد ماند. نتایج و یافته­‌های این مطالعه نیز همین را نشان می­‌دهد. مثلاً یکی از یافته‌های جالب این تحلیل، این است که پیش‌بینی گرایش‌های سیاسی بر اساس متن آکادمیک، حتی در حوزه‌های تخصصی، امکان‌پذیر است. این موضوع نشان می‌دهد که زبان به کار رفته در مقالات می‌تواند بیش از آنچه تصور می‌شود، بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های شخصی باشد. این یافته چالش‌هایی را برای ادعای بی‌طرفی علم اقتصاد ایجاد می‌کند. در عمل، این موضوع می‌تواند بر چگونگی استفاده از برآوردهای اقتصادی در سیاست‌گذاری اثر بگذارد. اگر برآوردها به گرایش‌های سیاسی وابسته باشند، سیاست‌گذاران باید با احتیاط بیشتری به این نتایج اعتماد کنند. این امر ممکن است به نیاز به روش‌های تأیید مستقل یا بررسی چندجانبه برای اطمینان از بی‌طرفی منجر شود.

از سوی دیگر، این تحلیل می‌تواند به درک بهتری از چگونگی شکل‌گیری دانش اقتصادی کمک کند. اگر زبان و نتایج تحقیقات تحت تأثیر ایدئولوژی قرار گیرند، این موضوع می‌تواند بر اعتبار کلی این رشته اثر بگذارد. با این حال، این یافته‌ها لزوماً به معنای بی‌اعتباری علم اقتصاد نیست، بلکه نشان‌دهنده نیاز به آگاهی بیشتر از عوامل انسانی در این فرآیند است. یکی از جنبه‌های کلیدی این بحث، این است که اقتصاددانان ممکن است به دلیل فشارهای محیطی، ایدئولوژی خود را در نوشته‌هایشان تعدیل کنند. این تعدیل می‌تواند به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه انجام شود و به همین دلیل، شناسایی آن نیازمند ابزارهای پیشرفته‌ای مانند یادگیری ماشینی است. این ابزارها می‌توانند الگوهای پیچیده را که با چشم غیرمسلح قابل تشخیص نیستند، کشف کنند. اگر بخواهیم اندکی به جزئیات وارد شویم یکی از یافته­ های جالب توجه، توزیع اقتصاددانان بر اساس گرایش سیاسی آن ها در میان رشته‌های مهم اقتصادی است. 

  منبع:
Political Language in Economics, Zubin Jelveh, Bruce Kogut and Suresh Naidu, ۲۰۲۴, The Economic Journal.

امیررضا انگجی کارشناس اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس

۲۱۶۲۱۶

منبع: ایران