نعمت‌الله فاضلی: سفره ایرانی فراتر از یک مکان برای صرف غذا است. سفره ایرانی، به‌عنوان یک نماد از فرهنگ غنی این سرزمین، حامل مفاهیم انسانی و فرهنگی است که می‌تواند به‌عنوان یک ابزار برای ایجاد ارتباط و همدلی بین افراد عمل کند. به همین دلیل سوغات هم برای ما بیش از یک هدیه صرف، معنا پیدا می‌کند. در فرهنگ ایرانی تمام غذاها و نوشیدنی‌ها زبان گفت‌وگو هستند؛ گفت‌وگویی که بنیادش صلح است نه برتری جویی.

گروه اندیشه: مطلب زیر برگرفته از سخنرانی دکتر نعمت‌الله فاضلی، استاد انسان‌شناسی، با عنوان «غذا در سینما» در جشن رونمایی شماره سوم فصلنامه تنور است که خلاصه آن در صفحه اندیشه روزنامه ایران منتشر شده است. او در سخنان خود به تحلیل غذا به مثابه یک "متن و زبان فرهنگی" می‌پردازد. فاضلی در سخنان خود استدلال می‌کند که غذا (و نوشیدنی) صرفاً یک ماده بیولوژیکی نیست، بلکه یک "متن فرهنگی" غنی است که هویت، مناسبات اجتماعی، و اقتدار فرهنگی یک ملت را بازنمایی و رمزگذاری می‌کند. او با تاکید بر این که در خورد غذا اولویت معنایی وجود دارد می گوید که انسان‌ها پیش از خوردن، غذا را "معنا" می‌کنند و این معنا (بازنمایی)، مهم‌تر از مزه یا محتوای صرف غذا است. این استاد دانشگاه معتقد است فرآیند معناسازی حول غذا، یک سازوکار بنیادین در شکل‌دهی به "ذهنیت جمعی" و "اقتدار فرهنگی" یک ملت است. فاضلی در ادامه به بحران های مدرنی مانند بحران آب در ایران توجه می دهد. او می گوید بحران آب در ایران نتیجه "معنازدایی" و گسست از الگوهای ذهنی فرهنگی مانند ایزدبانوی آناهیتا یا تقدس آب در فرهنگ شیعی است. وقتی آب معنای فرهنگی و معنوی خود را از دست می‌دهد، مصرف آن از کنترل خارج می‌شود. بخش سوم سخنان فاضلی غذا به مثابه ابزار صلح و قدرت نرم را مورد توجه قرار می دهد. او می گوید  غذا در فرهنگ ایرانی، به‌ویژه در مراسم‌ها و آداب، فراتر از یک نیاز صرف، تبدیل به "زبان گفت‌وگو، رفاقت و صلح" می‌شود  مانند دعوت به یک فنجان چای. او همچنین تاکید می کند که غذا و صنعت آن، نقش مهمی در قدرت نرم و روابط بین‌الملل دارند مانند نقش چای در امپراطوری بریتانیا و چین یا کوکاکولا در آمریکا . همچنین سفره ایرانی و آیین‌های آن بخشی از اقتدار فرهنگی ملت است. او تاکید می کند که در عرصه‌های فرهنگی مانند سینما، از غذا برای بازنمایی هویت شخصیت‌ها و روابط انسانی استفاده می‌کنند. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

 غذا برای انسان تنها «ماده» نیست بلکه «معنا» هم هست. این امر تنها منحصر به غذا و نوشیدنی نمی‌شود بلکه در مورد خانه، لباس و معماری هم صادق است. برای همین خانه برای ما در چهارچوب مفهومی «لانه» محصور نمی‌شود. انسان با معنا کردن پدیده‌هاست که قادر به بکارگرفتن آنها می‌شود. چنین معنایی در علوم‌شناختی «بازنمایی» نامیده می‌شود. حتی مکانیزم بیولوژیک ما تابع معنایی است که به غذا می‌دهیم.

مزه غذا؛ معنای غذا

در کتاب «انسان‌شناسی به مثابه آینه‌ای برای انسان» داستانی واقعی روایت شده است؛ یک انسان‌شناس، ۲۰ میهمان دعوت می‌کند و به آنان غذایی می‌دهد که همه از آن لذت می‌برند و از طعم و مزه‌اش تعریف می‌کنند. او، بعد از سه ساعت، به میهمانانش می‌گوید غذایی که خورده‌اند از گوشت مار تهیه شده بود. میهمانان با شنیدن این جمله، حالت تهوع می‌گیرند و تعدادی از آنان بشدت حالشان بد می‌شود. این انسان‌شناس با این آزمایش قصد داشت نشان دهد که ما انسان‌ها پیش از خوردن غذا، آن را معنا می‌کنیم. چون بیش از اینکه «مزه غذا» برای ما مهم باشد، «معنای غذا» برایمان اهمیت دارد. او با این آزمایش نشان داد چگونه غذا می‌تواند با تغییر معنا، در رفتار ما هم تغییر ایجاد کند. این تأثیرات، فراتر از یک تغییر فیزیکی صرف در بدن ماست و در واقع نشان‌دهنده پیوند عمیق و معنوی انسان‌ها با غذا و نوشیدنی‌ است.

غذا در سینما

یکی از عرصه‌هایی که پیوند میان غذا و فرهنگ را نمایان می‌کند، سینما است. سینما به‌عنوان یک زبان جهانی، توانسته است غذا را به‌عنوان نمادی فرهنگی در قالب داستان‌ها و فیلم‌ها به نمایش بگذارد. «غذا در سینما» اغلب ابزاری است برای بازنمایی هویت شخصیت‌ها، روابط اجتماعی و مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی. به‌عنوان مثال، در بسیاری از فیلم‌های ایرانی، سفره‌های غذا و مراسم مربوط به آن، به‌عنوان مکانی برای بیان روابط انسانی به تصویر کشیده می‌شود که به واسطه آن مهر و محبت و حتی جدایی‌ها و تضادها در فیلم کدگذاری می‌شود. 

وقتی از «آب» معنازدایی کردیم دچار بحران شدیم 

اغلب فرهنگ‌ها «الگوهای ذهنی غذایی» دارند و این مدل‌های ذهنی، ذائقه یک ملت را می‌سازند. بنابراین اگر نتوانیم غذا یا نوشیدنی را معنا کنیم، دچار بحران می‌شویم. به عنوان مثال، ما وقتی دچار بحران آب شدیم که از آب معنازدایی کردیم. در حالی که ما در فرهنگ اصیل ایرانی «آناهیتا» داشتیم که ایزدبانوی نگهبان آب‌های جهان بود یا در ایران باستان، در نامگذاری روزهای هفته، روز جمعه را «ناهید شید» به معنای الهه آب و روز چهارشنبه را «تیرشید» به معنای الهه باران نامگذاری کرده بودیم. 

در فرهنگ شیعی اسلامی هم آب و نان نه تنها به‌عنوان یک ماده غذایی بلکه به‌عنوان نماد برکت و روزی از جانب خداوند شناخته می‌شود. همه اینها نشان می‌دهد که غذا در فرهنگ‌ ایرانی، عمیق‌تر از یک ماده خوراکی و حامل پیام‌های فرهنگی و معنوی است که به‌واسطه آن‌، هویت تاریخی و فرهنگی ملت‌ ما حفظ و بازنمایی می‌شود. 

رمزگشایی از خورد و خوراک ایرانی

غذاها الگوهای ذهنی ما را می‌سازند و به تبع این الگوهای ذهنی، جهان ما کدگذاری می‌شود. ذهن جمعی ما در دنیای مدرن تحت تأثیر علم و دانش و مدرسه و فیلم و هنر و کتاب... ساخته شده است. حال اگر از طریق این ابزارهای فرهنگی نتوانیم غذاها و نوشیدنی‌ها را رمزگذاری و معنا کنیم، نتیجه همین می‌شود که در حکمرانی آب دچار بحران می‌شویم و دریاچه ارومیه را از دست می‌دهیم یا طبق گزارش آمارهای جهانی سه برابر استانداردهای بین‌المللی آب مصرف می‌کنیم بدون اینکه متوجه پیامدهای آن باشیم.

در دنیای مدرن، بسیاری از مردم از معنای غذا و نوشیدنی‌ها فاصله گرفته‌اند. این فاصله‌گیری از معنا باعث ایجاد بحران‌هایی مانند بحران آب و بحران‌های زیست‌محیطی شده است. برای مثال، در ایران، بحران آب نشان‌دهنده فقدان ارتباط معنایی با این عنصر حیاتی است. در گذشته، آب در فرهنگ ایرانی به‌عنوان یک عنصر مقدس و نماد زندگی شناخته می‌شد. اما در حال حاضر، بسیاری از مردم به‌طور ساده و بدون توجه به معنای فرهنگی و تاریخی آب، از آن استفاده می‌کنند.

 آشپزها؛ دیپلمات‌های جدید جهان

اگر ما نتوانیم غذا را دوباره به‌عنوان یک نماد فرهنگی و معنوی احیا کنیم، دچار بحران‌های اجتماعی و فرهنگی متعدد خواهیم شد. در این زمینه دانشگاه آکسفورد کتابی منتشر کرده است درباره اینکه نوشیدنی و غذاها می‌توانند قدرت، ظرفیت و خلاقیت ملت‌ها را بازنمایی کنند و از جمله مثال‌هایی که برای این نظریه ذکر می‌کند، به بریتانیا اشاره می‌کند و می‌گوید بریتانیا به خاطر کشتی‌های بزرگش نبود که توانست امپراطوری‌ خود را در دنیا گسترش دهد بلکه به خاطر «چای» بود و قبل از آن، در قرن‌های یازدهم تا هفدهم، چین با «چای» به امپراطوری رسید. همان‌طور که ایالات متحده آمریکا توانست با کوکاکولا قدرت نرم خود را نشان دهد. از این رو است که تحلیل‌گران مطالعات فرهنگی بر این باورند که آشپزها و صنعت غذا نقش مهمی در جهان امروز دارند؛ بطوری که حتی بخشی از روابط کشورهایی چون فرانسه و اسپانیا بر پایه آشپزی آنهاست. 

اقتدار فرهنگی

در تاریخ ایران، بسیاری از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی از طریق غذا منتقل شده‌اند. در جشن‌ها و آیین‌های ایرانی، غذا به‌عنوان نمادی از برکت و شکوفایی در نظر گرفته می‌شود. در جشن‌هایی مانند نوروز، مهرگان و یلدا، غذا نه به‌عنوان یک عنصر ضروری برای بقای انسان، بلکه به‌عنوان یک وسیله برای تجدید روابط اجتماعی و فرهنگی به کار گرفته  می‌شود.سفره ایرانی به همراه شیرینی و آجیل و میوه‌ها و آش‌ها بخشی از اقتدار فرهنگی ماست. امروزه ما بیش از هر زمان دیگری به چنین اقتدار فرهنگی نیاز داریم.

 دعوت به یک فنجان چای

 در فرهنگ ایرانی رابطه معناداری میان «غذا» و «صلح» وجود دارد به طوری که الگویی از صلح بر محور غذا شکل گرفته است. نوشیدن چای برای ما ایرانیان از این جنس است؛ دعوت کردن یک نفر به چای، نوعی ابلاغ پیام صلح، رفاقت، محبت و همنشینی است و همه اینها باعث می‌شود که چای از یک نوشیدنی در فرهنگ ایرانی فراتر رود. اساساً در ایران، غذا بویژه در مراسم‌های مختلف، حامل پیامی از دوستی و احترام است.

از این رو، سفره ایرانی فراتر از یک مکان برای صرف غذا است. سفره ایرانی، به‌عنوان یک نماد از فرهنگ غنی این سرزمین، حامل مفاهیم انسانی و فرهنگی است که می‌تواند به‌عنوان یک ابزار برای ایجاد ارتباط و همدلی بین افراد عمل کند. به همین دلیل سوغات هم برای ما بیش از یک هدیه صرف، معنا پیدا می‌کند. در فرهنگ ایرانی تمام غذاها و نوشیدنی‌ها زبان گفت‌وگو هستند؛ گفت‌وگویی که بنیادش صلح است نه برتری جویی.

۲۱۶۲۱۶

منبع: ایبنا