زیست مؤمنانه*، در ساحت کنشهای جوارحی، عملاً مساوق با زیست فقهی است؛ فقه کانون سامانبخشی به اعمال عبادی و معاملات، و روشنکننده تکلیف مکلّف برای بریءالذمه شدن در روز جزا شده است. این ساماندهی از طریق رابطه تقلید صورت میگیرد که موضوعیت ندارد، بلکه صرفاً طریقیت دارد تا مقلّد به حکم واقعی خداوند برسد.
طریقیت تقلید مشروط به استفراغ وسع مرجع است. فقهای مؤسس (قرن دوم تا ششم) در چارچوب آخرین دستاوردهای زمانه خود در نظریههای ذهن و زبان (نظریه مطابقی، دلالت وضعی، ذهن آینهوار و زبان حامل بیطرف) اجتهاد میکردند و چون «لا یُکلّف الله نفساً إلا وسعها»، وسعشان تمام بود و حجتشان تام.
اما هرمنوتیک مدرن، با علوم شناختی و زبانشناسی معاصر، همان پیشفرضها را نقض کرده است: ذهن دیگر آینه نیست، زبان دیگر کبوتر نامهرسان بیطرف نیست؛ حامل، در محمول دخل و تصرف میکند و دیالکتیک دائمی میان پیام و رسانه برقرار است. دلالتها در انتقال تاریخی و زمینهای دستخوش تحول میشوند و هیچ نظریه غالبی وجود ندارد.
امروزه این دگرگونیها در اجتهاد ما مدخلیت ندارد؛ فقها یا از آن بیخبرند، یا آن را بیربط میدانند، یا خطرناک میشمارند و به شهرت فتوایی و حفظ سنت سلف پناه میبرند. در نتیجه، استفراغ وسع واقعی صورت نمیگیرد و اجتهاد در حد وسع قرن چهارم متوقف مانده است.
وقتی مقلّد آگاه شود که ابزار فهم متن (نظریههای دلالت قرن چهارم) منسوخ و ناکارآمد شده، تردید روشمند در طریقیت تقلید پدید میآید. طبق همان اصول فقهی، اگر طریقیت مخدوش باشد تقلید حرام میشود؛ زیرا مکلّف دیگر به حکم خدا نمیرسد و ذمّهاش بریء نمیگردد.
فقه که هدفش صرفاً بریءالذمه کردن مکلّف است، اکنون در محاصره هرمنوتیک مدرن قرار گرفته: یا باید ابزارهای نو را به کار گیرد و اجتهاد بهغایت دشوار و پرمخاطره صورت دهد، یا در چارچوب کهن بماند و طریقیت خود را از دست بدهد. در هر صورت، زیست مؤمنانه فقهی در زمانه ما با چالشهای جدی معرفتی مواجه شده است.
* برگرفته از کتاب «زیست مؤمنانه در جهان معاصر»، پژوهشکده اندیشه دینی معاصر، به کوشش سیدحمید موسویان، میراث اهل قلم، ۱۴۰۱، ص۱۱۸-۱۲۵.
*دکتر محمدمهدی مجاهدی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و معاون مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
۲۱۶۲۱۶