میانه: نام او به عنوان یک نوازنده معروف دوتار در همه ایران پیچیده بود،اما با توجه به اینکه جشنوارههای مختلف نواحی ایران برگزار میشد، او را در هیچ یک از این جشنوارهها ندیده بودم و همیشه برایم این سوال پیش میآمد که چرا بین این همه نوازنده دوتار که بسیاری ازآنها هم شناخته شده نیستند، عثمان غایب است و دود و دمی از او در این محافل نیست. نه در جشنواره موسیقی حماسی ایران، نه در جشنواره موسیقی آیینه وآواز و نه در جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی کرمان و جشنواره موسیقی فجر و ...
دست تقدیر فرصتی را فراهم آورد تا به پاسخ این پرسش برسم. آشنایی من با عثمان به سالهای بسیار دور باز می گردد که نوایی خواندن و دوتار نواختنش را با بانو سیما بینا شنیدم و بعدها هم به تفاریق در اینجا وآنجا اجرایش را میدیدم تا زمانی که فرصت سفری به کشور آفتاب تابان( ژاپن) پیش آمد و من و عثمان همسفر شدیم و نه تنها همسفر که به مدت نزدیک به ده روزی در یک هتل هم اتاق شدیم. این ایام فرصتی شد تا نواختنش را دقیقتر زیر ذرهبین بگذارم و البته سلوک رفتاریاش را. برخلاف بسیاری که او را پیرمردی ساده دل نامیدهاند،نگارنده او را روستاییای تیزهوش شناختم. مردی که توانست از همان ا ندک سرمایهای که در حوزه موسیقی داشت و دارد، و البته هیبت و هیمنه رستموارش،با همان پوشش محلی خود را به عنوان نماد موسیقی منطقه خراسان مطرح کند، در حالی که متن ماجرا چنین نیست. اجرای عثمان چه از نظر تکنیک و چه از نظر محتوایی که ارائه میکند، در مقایسه با بزرگان درگذشتهای چون حاج حسین یگانه، حاج قربان سلیمانی،حسین سمندری،غلامعلی رنجبر، عبدالله سرور احمدی و ... زندگانی چون ،نورمحمد درپور،سهراب محمدی، علیرضا سلیمانی و ذوالفقار عسگریپور و قابل قیاس نیست. آنها توانستند متن و محتوای موسیقی منطقه خراسان به خوبی درک و دریافت و هضم کره و روایت کنند.
اگر بخواهیم در یک کلمه اجرای عثمان را توصیف کنم باید بگویم که او اجرایی را به صحنه میبرد که به کار توریستها و آدمهای گذری میآید و از این منظر هم شان و قیمتشان قابل احترام است. او نماد موسیقی توریستی و شیریننوازانه از موسیقی نواحی خراسان و خواف است و شاید سهمی جدی در شناساندن و علاقهمندی خیلی عظیم از توریستهای داخل وخارج به این ساز و نغمههای منطقه خود داشته است.
انجام: نگارنده با برپایی مراسم نکوداشت برای عثمان مخالف نیست،سرمایه و امکاناتی با رایزنی فردی خیرخواه و فرهنگی در این مسیر قرار گرفته و طبیعی است که باید هم در راه موسیقی هزینه شود،به خصوص موسیقی نواحی و نام آواران آن ،اما آمدن نام خانه موسیقی پای این برنامه و سخنرانی رئیس کانون پژوهشگران این نهاد و یکی دو پژوهشگر موسیقی دیگر، که البته نوع سخنرانی آنها هم به گونهای بود که میخواستند به نعل و میخ بزنند،اما رعایت حرمت پیرمرد ، صراحت را از آنها گرفت،جای انتقاد دارد. خانه موسیقی و کانون پژوهشگران میتواند در این گونه برنامهها مشارکت کند و حتی حمایت کند،اما باید با اشراف به جایگاه خود و نوع ورودش همراهی کند. موسیقی عثمان یک موسیقی توریستی و شیریننوازانه در حیطه موسیقی نواحی است که کانون پژوهشگران هم از همین زاویه میتوانست آن را توصیف و تشریح کند و اتفاقا با سربلندی و افتخار ونه لیت ولعل. نه بیشتر و نه کمتر. خوشبختانه ،یکی از اعضای هیئت مدیره کانون، در نوشته ای دیگر به این مورد اشاره کرد،اما آن نگاه رسمی نیست، بلکه اگر قرار است گفته شود، باید بی تعارف و مجامله بیان شود و اتفاقا می توانست متنی در همین زمینه توریست و موسیقی فراهم کرد که هم زاویه ای را در حیطه موسیقی پژوهی باز کند و هم این که اسباب رنجیده شدن حاضران در نشست را فراهم نکند.امید که این برنامه تجربهای باشد برای سایر برنامهها و تقدیر از بزرگان موسیقی نواحی که در همین چند ماه گذشته دو ستون اصلی از موسیقی منطقه خراسان(حسین سمندری و عبدالله سرور احمدی) را از کف دادند. دو فردی که قطعا استحقاق آنها در تجلیل و نکوداشت بسی بیش از عثمان خوافی بود.