خیلیها علاقهمندند بدانند بالاخره جایزه ادبی نوبل شتری میشود که دم در زبان فارسی بخوابد یا نه؟! به نظرم این اتفاق لااقل تا 10 سال دیگر هم نمیافتد مگر اینکه انگیزههای سیاسی دستاندرکاران نوبل بر انگیزههای ادبیشان بچربد و همانطور که نوبل چینی به بازار آمد، نوبل ایرانی هم شبیه همین پرایدهای وطنی به بازار بیاید!
چند مسئله باعث میشود که ما صاحب نوبل نشویم. من این مسائل را سه دسته میکنم:
الف. جایگاه زبان معاصر فارسی در اشتراک عمومی زبانهای پرمخاطب
ب. جایگاه ادبیات معاصر فارسی در ردهبندی تأثیرگذاران جهانی این حوزه
ج. شیوهها و نگاه ادبی انتخاب ژوریهای نوبل
در بخش «الف» ما وضعیت اسفباری داریم و نسبت به زبانهایی هم که روزگاری زیرمجموعهٔ اجتماعی- اقتصادی زبان فارسی محسوب میشدند بازی را واگذار کردهایم هم در اینترنت هم در حوزه رسانههای دیداری و شنیداری و هم در حوزه نشر و پخش نشریه و کتاب؛ بنابراین مقابل زبانهایی با کاربران روزافزون شانسی برای عرض اندام نداریم؛ چون پیش از اینکه وارد حوزه ادبیات شویم باید در حوزه زبان دیده و شنیده شویم که نمیشویم!
در بخش «ب» اوضاع به مراتب بدتر از بخش «الف» است! ادبیات معاصر ما حتی در عرصههای درخشاناش هم پایاش از این مملکت فراتر نرفته و حتی به مرحله خوانده شدن نرسیده چه برسد به تأثیرگذاری؛ خودمان را فریب ندهیم و دل خوش نکنیم به تعریف مثلاً بورخس از «بوف کور» هدایت؛ اصل قصه این است که شعر ترکی و کردی خیلی بیشتر از شعر فارسی در اروپا و امریکا حضور دارد و طرفدار؛ و قصهنویسی به این دو زبان رسماً محل درآمد است در حالی که قصهنویسی به فارسی یعنی از کیسه خوردن!
در بخش «ج» هم که دیگر آخر خطیم! چون نوع ادبیات معاصر ما اتفاقاً از الگوهایی پیروی کرده و میکند که تابع الگوهای مورد نظر نوبل نیست. ما نه سرراست شعر میگوییم نه سرراست قصه مینویسیم و دائم در حال پیچاندن خود و خلقالله هستیم و به الگوهای خودمان هم که چیزی اضافه نمیکنیم و همانطور مثل اصل میخواهیم به قوم و خویشها و وراث اصلی کالای کپیبرداری شده قالب کنیم! ببینید! شنیدهاید که جایزه نوبل جایزه سیاسیست و بعضی از بهترین نویسندگان و شاعران جهان دستشان کوتاه مانده از آن اما به لحاظ رویکردهای سیاسی از گردونه حذف شدهاند، وگرنه ملاکهای ادبی ژوریها اصلاً نازل نیست.
*
کلا ما در ایران از زمان پهلوی اول دچار توهمایم؛ فکر میکنیم فرضا اگر ارتش شاهنشاهی رژهاش شد مثل ارتش انگلستان یا آلمان، ما هم قدمان به اندازه آنها شده و میتوانیم وارد جنگ جهانی شویم! آنهایی که سن و سالشان قد میدهد یادشان هست که سال 56 که به قول پهلوی دوم داشتیم تا چهار سال بعد به دروازههای تمدن بزرگ نزدیک میشدیم، فیلمسازان موج نوی ما خودشان را کمتر از روسلینی و دسیکا و ویسکونتی نمیدانستند و خیلیها فکر میکردند که سیلویا پلات و الیوت و فاکنر و همینگوی ایراناند!
من که خوشحال میشوم یک ایرانی جایزه نوبل ادبیات را بگیرد اما لطفا از کارهای خندهدار که حیثیت یک کشور را زیر سئوال میبرد خودداری کنید و مثلا به پنج نفر از شاگردانتان نگویید که نامه بفرستند برای آکادمی نوبل در حمایت شما! یا فکر کنید داخل ایران است که طرف یا طرفها با یک مجلس «کباب و شراب و رباب» نمکگیر شوند! برخی از مهمترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم نوبل نگرفتند اما مشهورتر از آنهایی هستند که گرفتند! فرض کنید نوبل را هم گرفتید با گردن کج! فکر میکنید از بهرام صادقی و ساعدی و شاعر شبانهها گندهتر شدهاید؟!
5858