یادم هست موقعی که از تلویزیون ملی «کاستر، فاتح غرب» را میدیدیم، یکی از جملههایاش در دوبله، بدل شد به گزارهای «مثلگونه» که به اختیار گوینده بدل به هر چیزی میشد: «تنها سرخپوست خوب یه سرخپوست مردهس!» و حالا وقتی میخواهم درباره ماهیت تلویزیون خوب بنویسم تنها گزارهای که به ذهنام میرسد این است که...!
من البته فیلسوف نیستم [مخصوصاً از نوع مکتب فرانکفورتیاش!] که تلویزیون را از خانهام شوت کنم بیرون! اگر هم بودم دیگر مقدور نبود چون تلویزیون مثل ویروس به همه چیز از جمله کامپیوتر و اینترنت سرایت کرده و البته نزدیک به نیم قرن است که هنری مثل سینما را هم زمینگیر کرده است؛ من الان، اگر هم تلویزیون نگاه نکنم مجبورم برای دیدن فیلمهایی که کلاسیکاند یا به هر دلیلی امکان دیدنشان روی پردهی سینما نیست دست به دامان نمایشگر خانگیام شوم که صفحه کوچک تلویزیون است و ویروس کسالت و تنبلی ذهنی را وارد خونام میکند! راحت بگویم: تلویزیون خطرناکترین وبروس جهان مدرن است حتی خطرناکتر از ایدز!
انسان مدرن اما سعی کرده این ویروس را محدود کند کمضرر کند و از بلایایاش بکاهد اما تا به حال واکسنی پیدا نکرده؛ رسیدن به یک مجموعه از تلویزیونهای گوناگون تخصصی، یکی از این راهِ چارههاست؛ مجموعهای لااقل 40 کاناله که هر کدام اختصاص به مقولهای دارند؛ با این همه، کثرت نتوانسته ماهیت تلویزیون را عوض کند و برعکس، این «پک کامل»، زمان از دست رفتهٔ انسانی را بیشتر از قبل کرده؛ ما دیگر نه فرصتی برای آموختن داریم نه خواندن نه روابط انسانی نه گفتوگو نه تفکر نه حتی خوابیدن یا غذا خوردن یا خوب غذا خوردن!
از یک نظر ایرانیها خوششانستر از مردم اروپا و امریکای شمالیاند چون به دلیل ساز و کار غیر حرفهای تلویزیون کشورشان هنوز مثل دیگرکشورها آلودهٔ این ویروس نشدهاند. ما هنوز برای خوابیدن و خوب خوردن احترام قائلیم برای گفتوگوی انسانی و روابط دوستانه و خانوادگی احترام قائلیم گرچه دیگر وقتی نمیگذاریم برای خواندن و اندیشیدن! ایرانیها هنوز فرصت بقای فرهنگی و انسانی دارند چون تلویزیونشان یک تلویزیون خوب است با همان قیاسِ «کاستر، فاتح غرب»!
تلویزیون دیگر یک رسانه نیست بلکه یک «بلعندهٔ زمان» است آن هم در عصری که زمان با طلا قیاس میشود و بشر بیشترین نیازش به آن است. تلویزیون یک چرخوفلک گنده است که شما را دچار هیجان میکند و تصور اینکه جهان زیرپای شماست؛ اما اختیار شما به دست میگیرد و تا موقعی که اجازه ندهد شما جرأت پیاده شدن ندارید. تلویزیون همان «ماتریکس» است که هر چه بهتر شکل گرفته باشد توهم واقعیت را بهتر از نمونههای پیشین جایگزین واقعیت میکند.
تلویزیون همان سلاح پنهانی تمدنهای ناشناختهٔ کیهانی برای فتح زمین است؛ واقعیتی که وقتی آن را در رمانهای علمیتخیلی میخوانیم یا در فیلمهای علمیتخیلی میبینیم لبخند میزنیم اما در واقع داریم به آیندهای مشکوک میاندیشیم!
5858
یزدان سلحشور
کد خبر 250097
نظر شما