اعتقادات چقدر میتوانند در شکلگیری و تکامل یک اثر هنری دخیل باشند؟ این سئوالیست که در طول تاریخ هنر و تمدن بشری همیشه مطرح بوده و هست؛ کاهنها، مبشرین و ایدئولوگها به رغم تضادهای انکارناپذیری که همیشه با هم داشتهاند از یک رویه در این خصوص پیروی کردهاند: تنها هنر خوب، هنر معتقد است.
آیا هنر، بدون اعتقاد میشود؟ روزگاری بابک احمدی در نگاهی عشقورزانه به آثار تارکوفسکی نوشته بود که در ایران، ما امید و اعتماد این سینماگر روس را - با دست بردن در کلام و روایت آثارش - به امید و اعتقاد بدل کردهایم! البته... به درستی نوشته بود چرا که در دهه شصت تمایل سمعی و بصری ما این بود که تنها رویاها و آواهای همسو را ببینیم و بشنویم؛ با این همه تارکوفسکی، بدون اعتقاد نمیتوانست زمینهای را برای همسانسازی عینی و مجازی خود در ایران فراهم کند.
هنر بدون اعتقاد وجود ندارد حتی اگر آن اعتقاد «شک» باشد!
پس مشکل هنر آزاده با هنر متعهد چیست؟ کجای قصه از هم جدا میشوند یا کجای قصه به برادران خونی هم بدل میشوند؟ مشکل این هابیل و قابیلهای در جدال ابدی چیست که هنر آزاده همیشه کشته هنر متعهد است و هنر متعهد همیشه در پی دفن آن، دور از چشم افکار عمومی؟
جواباش نه مشکل است نه دور از دسترس. باید از منظری «فوکو»ای به سراغ قصه رفت. میدانیم که هنر آزاده هیچگاه با قدرت و اقتدار همگام و همراه نیست. هنر متعهد در واقع همان هنر آزاده است پس از آنکه مدینه فاضله مورد نظرش به واقعیت بدل میشود و مشوقان کاهن و مبشر و ایدئولوگ آن به امردهندگان و کارفرمایاناش بدل میشوند و قدرت، امکان تنبیه را هم در کنار تشویق فراهم میسازد.
از این لحظه، تا لااقل یک دهه [که تشویقها چندان جذاب نیست تا هنرمندان «همیشه به دستور» را هم جذب خود کند] هنرمندان متعهد فعلی و آزاده سابق در برزخ انتخاب میان اعتقادات و دستورات گرفتارند و هنر خویش را تحلیل میبرند و همرزمان سابقشان، هنر خویش را اعتلاء میبخشند و زندگی و جوانی خود را زیر فشارِ تحملناپذیر چرخدندههای قدرت، خُرد شده میبینند. چون یک دهه به پایان میآید، بازی، دیگر میشود و نسل تازه کاهنان و مبشران و ایدئولوگها، هوشمندانه و کریمانه دست به جیب میبرند و آن وقت هنر متعهد به طور کامل به صنعت بدل میشود از سوی هنرمندانِ [بخوانیدصنعتگرانِ] همیشه به دستور.
هنر آزاده همان هنر معتقد است که با اقتدار سر سازش ندارد حتی اگر مقتدران، معتقدات او را دستور فرمایند.
پیروزِ قصه کیست؟ میشود تورقی کرد در تاریخ هنر و دریافت آنان که سر مینهند، گردن نمینهند و همین اسمهاست که به یادگار میماند.
یک سئوال:
شما در خانهتان، روی رف، کنار قرآن، دیوان حافظ را دارید یا دیوان جامی را؟
5858