نوشتن در این روزها آن قدر مشکل شده که واقعاً نمیدانم درباره چه چیزی بنویسم! دلیلاش فقط محدودیتهای قانونی و شرعی و عرفی و البته در بیشتر مواقع، سلیقهای نیست یعنی الان دیگر دلیلاش فقط این نیست! دور دوم این دولت هم دارد تمام میشود و هر کس که موقعیت و مسئولیتی داشته، آرد و الکاش را داده دست تاریخ.
این وسط معلوم نیست چه کسی دیگر پاسخگوی رویدادهای گذشته است چون از همین الان روند «این چه وضعیه؟! کی مسئوله؟! کشور نظارت میخواد!» از زبان مسئولانِ تا همین چند روز و چند ماه و چند سال پیش شروع شده است و چون حافظهٔ تاریخی ما هم اغلب ضعیف است، دور نیست که شش ماه دیگر، صاحب اپوزیسیون داخلی و خارجی تازهای شویم از بین همین تازه یا کهنه استعفا دادهها. میبینید؟! تکلیف من و امثال من نامشخص است چون به هر مشکلی که اشاره کنیم این مشکل، حاضر و ناظر است اما کسی که تحت نظارتاش این مشکل رقم خورده، غایب است، سهل است اصلاً یک پا مدعیست که این وقایع کار کی بوده؟!
سینما، ادبیات و رسانه [چیزهایی که تا حدی به من مربوط است بقیه که نامربوط است سیاست که خیلی به من نامربوط است!] الان شدیدا درگیر این مشکلاند و دولت بعدی هم تا بیاید این قضایا را رفع و رجوع کند کلی سخنرانی و مقاله و چه و چه داریم از مستعفیان فعلی که احتمالاً مرا یا شما را متهم میکنند که سینمای کشور را به باد دادهایم ادبیات ایران را بیچاره کردهایم و چیزی از رسانه باقی نگذاشتهایم جهت آگاهسازی مردم!
میترسم تاریخ هم باور کند این بار؛ چون مدارکاش موجود است و اساسا اتفاقی که در این هشت سال شاهدش بودهایم [و در بیست و اندی سال پیش از آن شاهد نبودهایم] این است که به موازات آسیب سختافزاری به حوزههای یاد شده، نرمافزارها هم ویروسی شدهاند به عمد؛ تا نقشآفرینی بعدی، پیشِ نسل جوانِ پس از این، آسان باشد.
مشکل بزرگِ این کشور این است که همهٔ ما تصوری آرمانی از خودمان داریم و حتی هنگامی که به هر دلیلی فرصتی پیش میآید تا این تصور آرمانی محک زده شود و شکست را به عینه پیشِ چشم ببینیم چنان محو زیبایی خودخواندهی خود در آینه میشویم که شکست را نتیجهٔ بدیاری بخت و توطئه میدانیم و چون تختِ قدرت را به صاحبانِ بختِ بعدی وامینهیم خاطراتمان را غسل تعمید میدهیم و مصلحان دو آتشه میشویم.
شاید این بلا سرِ خودِ من هم بیاید [گر چه در این کشور کسی کفشاش را هم به من نمیدهد دم درِ مسجد، چه رسد به پُست!] اما خواهش میکنم اگر این بلا سرم آمد، شما کوتاه نیایید حتی اگر استعفا دادم و بعد... اپوزیسیون شدم!
5858
یزدان سلحشور
کد خبر 266701
نظر شما