چه کسی فکر می‌کرد که کهنسال‌ترین موجود زنده ایران، نه سرو مشهور ابرکوه باشد و نه جایگاهش تا این حد نزدیک به پایتخت ایران؟ جایی که بیشتر از هر سرزمین دیگری در وطن قربانی توسعه شده و طبیعتش آسیب دیده است. چگونه است که این بانوی استوار توانسته در سخت‌ترین شرایط ممکن دوام آورد و همچنان شاداب و سرحال به زندگی ادامه دهد؟ بانویی که بر بنیاد مطالعات گاه‌شناسی درختی – dendrochronology – از روزگاران پرافتخار ایران در پیش از امپراتوری بزرگ هخامنش تا امروز را در جعبه سیاه خود محفوظ داشته است! نوشتار پیش رو، در ستایش این بانوی تهرانی است که سلاطین زیادی در زیر چتر گسترده سایه‌هایش ظهر تابستان را به سرآورده‌اند؛ سلاطینی که شاید در رأس همه‌ی آنها ناصرالدین شاه قاجار، سلطان صاحبقران جای گرفته باشد ...

    تصاویری که می‌بینید مربوط به درخت‌ اُرس‌ بسیار کهنسالی‌ است‌ که‌ از نظر قطر نسبت‌ به‌ تمام‌ درختان‌ اُرس در جهان - که گزارش‌های آنها در دسترس قرار گرفته - برتری دارد. همچنین از نظر سن‌، کهنسال‌ترین درختی است‌ که‌ تاکنون‌ در ایران توسط همکاران پژوهشگرم در مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور شناسایی‌ و معرفی شده‌‌ است. این‌ درخت‌ در مسیر جاده‌ کرج‌ به ‌چالوس در ارتفاعات‌ شهرستانک ‌و در دامنه‌ای‌ مشرف‌ به‌ بسال‌دره‌ واقع‌ شده‌ است‌. طول‌ و عرض‌ جغرافیایی‌ مکان‌ استقرار آن‌ N ً05 َ59 º35 و E ً54 َ23 º51 و ارتفاع‌ محل‌ استقرار این درخت از سطح ‌دریا 2655 متر است.‌ عرصه‌‌ی استقرار درخت به رغم آنکه در بالاترین ارتفاعی است که معمولاً اُرس‌ها مشاهده می‌شوند، امّا شیب‌ بسیار ملایمی‌ دارد، در نتجه عمق‌ خاک‌ زیاد و سطح‌ زمین ‌پوشش‌ گیاهی‌ درخوری‌ دارد؛ مؤلفه‌ای که شاید راز کهن‌زیستی این بانوی زیبا و سبزپوش باشد.


    همان طور که اشاره شد، این‌ درخت‌ کهنسال‌ ماده‌ است‌ و در زمان‌ بازدید توسط همکار عزیزم مصطفی خوشنویس - مجری طرح پژوهشی شناسایی و سامان‌دهی درختان کهنسال ایران - مقدار تولید میوه‌ آن‌ متوسط‌ بود. با این وجود، بررسی‌ تعداد کافی‌ از میوه‌ها حاکی‌ از پوکی‌ کامل‌ بذرهای‌ تولید شده‌ است‌. تنه‌ آن‌ از درون‌ پوسیده‌ و در حجم‌ قابل‌ توجهی ‌خالی‌ شده‌ است.‌ سطح‌ تنه‌ بسیار مواج‌ و این‌ مواج‌ بودن‌ در نزدیکی‌ زمین‌ بیشتر شده‌ و تا حدودی‌ شبیه‌ گورچه‌ها در درختان‌ مسن‌ بلوط‌ است‌. همچنین‌ بر اثر شکسته‌ شدن‌ یکی‌ از شاخه‌های‌ به‌ نسبت‌ قطور آن‌ که‌ می‌تواند به ‌علل‌ توأم‌ کهولت‌ و بارش‌ برف‌ یا دخالت‌های انسان‌های مردم‌آزار (بخوان درخت آزار) باشد، پوست‌ بخشی‌ از تنه‌ از ارتفاع‌ 9 متری‌ به‌ عرض‌ 10 الی‌ 20 سانتی‌مترتا سطح‌ زمین‌ کنده‌ شده، ولی به نظر می‌رسد که پیکره‌ی این بانو هنوز تسلیم این سرنوشت نامیمون نشده و در حال‌ بازسازی‌ قسمت جراحت دیده است‌. در ضمن‌ تنه‌ آن‌ از یک‌ سمت‌ تا حفره ‌درونی‌ شکاف‌ عمودی‌ برداشته‌ است‌. متأسفانه اطراف‌ این‌ درخت‌ به منظور خارج‌ کردن‌ احتمالی گنج!‌ در چند نقطه‌ حفاری ‌شده‌ که در نتیجه‌ به‌ ریشه‌های‌ آن‌ آسیب‌ جدی‌ وارد شده‌ است‌. همین مسأله سبب شده تا شاخه‌ به‌ نسبت‌ قطوری‌ از تاج‌ آن ‌خشک‌ و شاخه‌هایی‌ از آن‌ طی‌ گذشت‌ زمان‌ شکسته‌ شده‌ باشد. امّا خبر خوش آن است که این بانوی استوار ایرانی، جان سخت‌تر از آن است که از پای درآید و در مجموع‌ تاج‌ درخت‌ همچنان از شادابی‌ به ‌نسبت‌ خوب‌ و قابل‌ قبولی‌ برخوردار است. دیگر مؤلفه‌های ممتاز ریخت‌شناسی این درخت قطر کوچک‌ و بزرگ‌ برابر سینه‌ تنه‌ آن است که به 220 و 280 سانتی‌متر، محیط ‌برابر سینه‌ 910 سانتی‌متر، سطح‌ تاج‌ پوشش‌ آن‌ 8/173 مترمربع‌ و ارتفاع‌ آن‌ 5/12 متر است‌.

به پیکرش چه زخم هاست
ز رنج جهل و خشم و آز
ز رنج روزگار سخت
برادرم درخت

خواهرم درخت
مادرم درخت
و پدرم درخت

    هموطن عزیز من!
    این ها را نوشتم تا یادمان باشد که چه گوهر ارزشمند و بی‌رقیبی در نزدیک‌ترین فاصله به پایتخت ایران هنوز زندگی می‌کند و به میلیون‌ها زیستمند گیاهی و جانوری دیگر زندگی بخشیده و خاک بسترش را تا صدها متر آن سوتر حراست کرده است. کدام موجود زنده دیگری را سراغ دارید که چون این بانوی شهرستانکی توانسته ردپایی چنین پررنگ از باقیات و صالحات از خود برجای نهد؟ آیا قدرش را می‌دانیم؟ آیا می‌دانید که ارزش یک درخت 50 ساله تا 200 هزار دلار برآورد شده است و آنگاه کیست که بر روی یک درخت 2800 ساله قیمت بگذارد؟ آیا یادتان هست که همین چندی پیش، مدیر کل اوقاف یکی از استان‌های شمالی کشور به این بهانه که درختان کهنسال، مورد تقدس مردم محلی قرار می‌گیرند، اتهام خرافه‌پرستی بر آنها بست و فرمان داد که باید این نشانه‌های زنده کفر! بریده و اعدام شوند؟ آیا یادتان هست که نگارنده و یازده تن دیگر از همراهانش چقدر خون دل خوردند و کوشیدند تا در نهایت توانستند از دادگاه ویژه روحانیت این حکم را بگیرند که قطع درختان کهنسال، اقدامی غیرقانونی بوده و وهن نظام و اسلام است؟

       به خدا ما برای این که ایران

       گوهری تابان شود؛ خانه خوبان شود

       خون دل‌ها خورده‌ایم ...


    ما باید بدانیم که وجود پایه‌های کهنسال در هر کشوری، نشانه‌ی وقار سرزمینی آن کشور بوده و در مطالعات مشهور به گاه‌شناسی درختی، بهترین شاخص و ابزار برای بررسی حال زمین در طول صدها و هزاران سال گذشته‌ای است که آن درخت در آن بستر زیسته است.
    ما باید بدانیم که کمتر کشوری شاید در جهان وجود داشته باشد که تعداد پایه‌های کهنسال موجود در آن، از عدد 1000 هم گذر کرده و از این منظر بی رقیب باشد؛ درختانی که به دلیل کمبود اعتبار هنوز بیش از نیمی از آنها حتا شناسایی و ثبت نشده و دارای شناسنامه مدون نیستند.
    آیا قدر این موهبت را می‌دانیم و برای ثبت ملی این آثار طبیعی به خوبی و به موقع عمل کرده و می‌کنیم؟ آیا می‌دانید تماشای این درختان با رعایت اصول علمی مربوطه می‌تواند در حوزه‌ی اکوتوریسم سالانه چند هزار دلار را به خزانه‌ی این مملکت بیافزاید؟
    دست آخر آن که بر بنیاد مطالعات و پژوهش‌های دقیقی که در بخش تحقیقات جنگل مؤسسه متبوع انجام شده است، کهنسال‌ترین درخت ایران، نه سرو ابرکوه که همین درخت اُرس موجود در شهرستانک است که عمر آن بین 2700 تا 2850 سال برآورد شده است. این در حالی است که به غلط عمر سرو ابرکوه را تا 4000 سال در منابع گوناگون ذکر کرده‌اند، در حالی که بیشینه عمر آن درخت ارزشمند از 2500 سال عبور نمی‌کند. در حقیقت، به دلیل شرایط سخت و دشوار جغرافیایی و اقلیمی حاکم بر رویشگاه اُرس شهرستانک، رشد این درخت بسیار کندتر از معمول بوده، در حالی که شرایط زیست سرو ابرکوه و دسترسی آسانش به آب درخور و کافی سبب شده تا رشد سریع‌تر و پرحجم‌تری بیابد و به نظر رسد که این درخت عظیم و یگانه، کهن‌سال‌ترین درخت ایران هم هست که البته نیست.


    نمی‌شود این یادداشت را به پایان برد بدون آن که ذکری شایسته از نام مردی بزرگ و عاشق طبیعت ایران به نام مصطفی خوشنویس نکرد؛ پژوهشگری توانا که بیش از سه دهه از عمر پربرکتش را در این حوزه مصروف داشته و کمتر به یاد دارم که حتا در پنج شنبه و جمعه هم به خود و خانواده همراهش استراحت داده باشد. او عاشقانه طبیعت و به ویژه درختان اُرس ایران را دوست دارد و امیدوارم روزی شاهد برپایی مراسم نکوداشتی درخور از این گونه‌ی در معرض انقراض در حوزه‌ی پژوهش منابع طبیعی هم باشم و باشیم.

     برای مطالعه بیشتر:

    - می‌دانید اُرس ها عاشق چی هستند؟

    - ما را چه می‌شود؟

    - درختان کهنسال، وقار فرهنگ ایران زمین هستند نه تهدیدکننده آن!

    - درخت ستیزان در گیلان بر اراده خود همچنان استوار هستند!

    - آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنه اعدام شده در رضوان شهر ...

    - یک پیشنهاد سازنده به همه طبیعت ستیزان عزیز!

 

منبع: khabaronline