محمد درویش

در فاصله 10 روز مانده تا یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری، هنوز اغلب کاندیداهای داوطلب ورود به ساختمان پاستور، به جز محسن رضایی، محمباقر قالیباف و محمّدرضا عارف از برنامه‌های محیط زیستی دولت‌شان رونمایی نکرده‌اند! چرا؟ بدتر آن که برخی از آنها تاکنون هرگز به بحث‌های محیط زیستی در بین ده‌ها و صدها سخنرانی و مصاحبه‌شان اشاره‌ای نکرده‌اند، در حالی که حفظ پایداری بوم‌شناختی کشور، پیش شرط هر نوع توسعه‌ای است که ادعای پایداری دارد ...
شمارش معکوس برای انجام یکی از پیچیده‌ترین و غیرقابل پیشبینی‌ترین انتخابات ریاست جمهوری ایران به صدا درآمده و در فاصله‌ی کمتر از 10 روز تا آغاز رأی‌گیری، اغلب نظرسنجی‌های ارایه شده، هیچ تشابهی را با هم نشان نمی‌دهند! در چنین شرایطی، پرداختن به موضوع اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و دانستن نظرگاه 8 داوطلب ورود به ساختمان پاستور در باره‌ی موانعی که ممکن است حرکت اجتماعی رو به رشد مردم ایران را با لکنت‌هایی جدی مواجه سازد، بسیار اهمیت داشته و شاید برای نخستین بار بتواند بر سرنوشت آرای نزدیک چهار تن از رقبا مؤثر هم باشد. چرا که امروز فجایعی چون آلودگی هوا؛ افزایش محسوس انواع سرطان ناشی از آلودگی مواد غذایی، آب، خاک و هوا؛ طغیان ریزگردها و متأثر کردن زندگی مردم در 25 استان کشور؛ تشدید و تکرار خشکسالی و خسارت‌های جبران‌ناپذیر آن به بخش ذینفعان کشاورزی، دام و منابع طبیعی؛ بحران دریاچه ارومیه، فاجعه‌ی دریاچه بختگان، روزگار پریشان‌زده مردم در کنار تالاب ارژن و پریشان؛ کاهش محسوس امید به زندگی در سرزمین سیستان همزمان با کاهش احتمال بازگشت حیات به هامون‌های سه گانه، افزایش محسوس ناپایداری محیطی در باختر چاله جازموریان، جایی که قطب کشاورزی ایران در جیرفت نام دارد و بیم مرگ زندگی در دیار زنده رود ... همه و همه نشان دهنده‌ی تغییر حساسیت‌های مردم نسبت به ملاحظات محیط زیستی است که عدم توجه بایسته به آنها در سطح حاکمیت، آشکارا عیار کیفیت زندگی‌شان را نشانه رفته است.
در این راستا، مردی که داوطلب نشستن بر صندلی قوی‌ترین شخص اجرایی کشور است، باید بداند که جمهور نظام در حوزه‌ی محیط زیست از چه چالش‌ها و تهدیدهایی رنج می‌برد و چگونه می‌توان آن تهدیدها را مهار کرده و بعضاً به فرصت بدل ساخت.
چنین است که:
او باید بداند: عملکرد بخش دولت در حوزه محیط زیست، قابل دفاع نیست. کسب رتبه 114 از بین حدود 130 کشور مورد بررسی در آخرین رتبه‌بندی معتبر بین‌المللی (مربوط به سال 2012)، خود گویای این واقعیت است. انتظارم از رییس جمهوری که قرار است نامش از صندوق‌های آرا در بیست و چهارمین روز خرداد 1392 به درآید، آن است که شفاف و دقیق هم بداند که چرا ایران به چنین رتبه‌ی شرم‌آوری سقوط کرده و مهم‌تر از آن، این که برایمان بگوید: چه برنامه‌ای به منظور ارتقای دوباره منزلت محیط زیستی وطن دارد.
او باید بداند: مهم‌ترین تهدیدی که نفس طبیعت ایران را به شماره انداخته، بی‌شک روند شتابان و نگران کننده کاهش سطح آب در اغلب آبخوان‌های کشور است؛ روندی که منجر به بروز پدیده‌ی مرگبار و غیرقابل برگشت نشست زمین، خودسوزی و پدیدار شدن فروچاله در بسیاری از مناطقی است که تا یک دهه‌ی پیش، هرگز چنین آثار پس‌رونده‌ای در آنها مشاهده نشده بود.
او باید بداند: وقتی شرکت مدیریت منابع آب کشور از نرخ منفی 2 متر کاهش سالانه سطح آب در بیش از هفتاد دشت اصلی کشور خبر می‌دهد، در حقیقت دارد به شکست نحوه‌ی کنونی مدیریت آب بر سرزمین اعتراف می‌کند.
او باید بداند: چرا به رغم نزدیک به دو برابر شدن تعداد چاه‌های حفر شده در کشور در طول هفده سال گذشته (1374 الی 1391)، میزان برداشت آب فقط 26 درصد افزایش یافته؛ آن هم 26 درصدی که سبب شده تا تراز منفی بیلان آب در ایران‌ زمین، برای نخستین بار از مرز منفی 9 میلیارد متر در سال هم بگذرد.
او باید بداند: چرا ایرانیان از سال 1374 تا امروز میلیاردها ریال از سرمایه خود را برای خرید، نصب و راه اندازی بیش از 314 هزار موتور پمپ جدید مصرف کردند، اما متوسط آبدهی هر حلقه چاه را از رقم 147 هزار متر مکعب در سال به نصف (یعنی 77 هزار متر مکعب) کاهش یافته دیدند؟ رییس جمهور باید بداند که این فاجعه یعنی: 4 برابر خسارت و نه دو برابر به اندوخته ملی کشور!
او باید بداند: وقتی می‌گوییم مجموع علفخواران عمده کشور (شامل کل و بز و قوچ و میش و آهو و جبیر و گوزن و مرال و ...) به حدود 110 هزار رأس کاهش یافته، یعنی چه خطر بزرگی کیفیت حیات در زیست‌گاه‌های طبیعی ایران را نه فقط برای علفخواران که برای همه‌ی زیستمندان ساکن در ایران، از جمله انسان‌ها تهدید می‌کند.
او باید بداند: مهم‌ترین عامل نگران کننده در تزلزل امنیت غذایی یک سرزمین، تهدید زیگونگی یا تنوع زیستی آن سرزمین است نه صرفاً تحریم‌های اقتصادی انسان‌ساخت. چه اگر چنین واقعیتی را دریابد، هرگز مدیری را برای خود برنمی‌گزیند که از حضور 300 گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور به عنوان یک مصیبت یاد کند.
او باید بداند: اگر می‌خواهد از خشکی بلوط‌ها در زاگرس و نابودی تالاب‌ها در باختر، مرکز و خاور کشور ممانعت به عمل آورد، باید سند آمایش سرزمین را احیاء کرده و چیدمان توسعه را بر مبنای ملاحظات و موازین منتج از این سند از نو طراحی و به اجرا درآورد. همچنین در مورد مهار طغیان ریزگردها باید متوجه تقویت تعاملات فرامنطقه‌ای جمهوری اسلامی باشد تا از ظرفیت‌های ایجاد شده برای برگشت پایداری اکولوژیکی سرزمین به میان رودان بهره برد.
دست آخر آن که آقای رییس جمهور آینده!
کمک کنید به آسان‌تر شدن فعالیت تشکل‌های مردم‌نهاد در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی و اجازه دهید تا سهم جستارها و تحلیل‌های محیط زیستی در فضای رسانه‌ای کشور افزایش یابد و تلاش کنید تا آموزش‌های محیط زیستی به صورتی فراگیر وارد مقاطع ابتدایی و متوسطه در سامانه نظام آموزش و پرورش کشور گردد.
مردم ما باید شاهد پرورش نسلی اخلاق‌مدار باشند که بر بنیاد داد و دهش چون قانون نخست ماندگاری طبیعت، زیست کنند؛ آرزویی که نخستین شرط تحققش، برخورداری از رییسی است که خود با منشی اخلاقی و سلوکی خردمحور و اجماع‌پذیر، سکان جمهور یازدهم را بر دست گیرد.
انشاالله
*عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور
45234

کد خبر 296756

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    خواهشمندم به جنگلهای تیلا کنار در شهرستان عباس آباد هم اشاره کنید که در عرض یک سال تمامی درختان آن قطع شد و به ویلاهای چندین طبقه تبدیل شد!!! چه کسی زمینهای این جنگل را به فروش رسانده است؟