نوشتار پیش‌رو در پاسخ به تازه‌ترین یادداشت آقای هادی اعلمی فریمان از نویسندگان وبلاگ نخبگان خبرآن‌لاین به رشته تحریر درآمده است. یادداشتی که در آن از سازمان حفاظت محیط زیست درخواست شده تا خوک‌های وحشی را مدیریت کند و البته منظور این کارشناس روابط امور بین‌الملل از کاربست واژه‌ی "مدیریت" چیزی نبود جز درخواست مجوز برای کشتار گرازهای ایرانی! چرا؟

    این شاید از معدود دفعاتی بود که می‌دیدم یکی از نویسندگان عضو وبلاگ نخبگان خبرآن‌لاین در تیتر یادداشت خویش، از مضامینی محیط زیستی استفاده کرده است. از همین رو، با خوشحالی علاقه‌مند شدم تا مطلب ایشان را مطالعه کنم و امیدوار باشم که لابد دارد بر شمار نویسندگان محیط زیستی خبرآن‌لاین افزوده می‌شود.

    اما متأسفانه همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، آقای هادی اعلمی فریمان که خود را در پیشانی شناسنامه صفحه‌ی مجازی‌شان، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناس آمریکای لاتین و صاحب ده‌ها تألیف در حوزه‌ی آمریکای لاتین معرفی کرده‌اند، نگران کشاورزان مسلمان هستند تا از بلایی به نام گراز نجات یابند! ایشان در آخرین بند از یادداشت خود، چنین نوشته‌اند: «این مسأله (مجوز شکار گراز و تأسیس کارخانه فرآوری گوشت خوک وحشی) توسط دولت باید مدیریت شود، اگر مشکل فقهی دارد، استفتاء شود تا راه آن را برای ادارات دولتی هموار گردد تا کشاورزان مسلمان را از این بلا رها نماید. خداوند رحمت کند فرد یا افرادی را که در این مسیر به کشاورزان یاری رسانند.»

    متأسفانه جناب اعلمی در این رویکرد خود تنها نیستند و کافی است اندکی در تیترهای برخی از رسانه‌های داخلی دقت کنیم تا دریابیم که نگاه اغلب ایشان به گرازها، شبیه نگاه به سرخپوستان از منظر نخستین مهاجرانی است که پا به قاره آمریکا نهادند! آنها هم همانگونه که ژنرال کاستر، سرخپوست خوب را سرخپوست مرده می‌دانست؛ گراز خوب را گراز مرده می‌پندارند!
    به عنوان مثال، روزنامه کیهان در تیرماه 1386 می‌نویسد: کشاورزان مهربان از ترس گرازها به دادگاه پناه بردند!
    و یا بدتر از آن، خبرگزاری فارس اینگونه تیتر می‌زند: ﺳﺎﯾه ﺷﻮم ﮔﺮازھﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺮدم «ﻣﮭﺮﺑﺎن»!
    تو گویی گرازها نام دیگر شیطان است و باید برای بازگشت رحمت به سرزمین ایران، نسل آنها را برانداخت!
    برای اطلاع آقای هادی اعلمی عزیز و دیگر هموطنانی که ممکن است گرازها را هنوز بلا بپندارند، بخش‌هایی از مقاله‌ای که حدود هفت سال پیش نوشته‌ام را مجدداً یادآوری می‌کنم: گراز (Sus scrofa) در شمار یکی از باهوش‌ترین و اجتماعی‌ترین جاندارانی است که تاکنون در طبیعت شناخته شده ا‌ست، این حیوانات اغلب در جنگل‌های دشتی، جلگه‌ای و پست، بیشه‌زارها، نیزارها و بوته‌زارها کنار رودها و مرداب‌ها زندگی می‌کنند. به طور کلی بیشتر در شب‌ها فعال هستند و از غذاهای گیاهی مانند ریشه، ساقه، برگ، دانه‌های مختلف، غلات، حبوبات، میوه‌جات و غذاهای حیوانی چون حشرات و لارو آنها و بی‌مهره‌های کوچک و حتا جوندگان و لاشه‌ی حیوانات بزرگ تغذیه می‌کنند. به سخنی دیگر، این حیوانات یکی از پاک‌کننده‌های مفید محیط به شمار می‌روند که به صورت طبیعی بسیاری از آفات را از بین می‌برند. همچنین بر پایه‌ی اطلاعاتی که در تارنمای دانشگاه میشیگان آمده است، این حیوان فواید دیگری در حوزه‌ی حفظ تعادل بوم‌سازگان، به ویژه از نظر بهبود و آماده سازی خاک برای رویش گیاهان جدید، پخش و دفن بذر میوه‌ها داشته و بچه گرازها خود یکی از طعمه‌های مطلوب شکار برای جانداران بزرگ‌جثه‌تر در زنجیره‌ی غذایی چون پلنگ، یوز، شیر، عقاب و گرگ محسوب می‌شوند. افزون بر آن، گرازها یکی از عوامل افزایش نفوذپذیری آب در خاک و در نتیجه کاهش ضریب هرزآب و کمتر شدن احتمال وقوع سیل در دامنه‌ها و دشت‌های حاصلخیز ایران به شمار می‌روند، چرا که مانند یک گاوآهن، پیوسته با پوزه‌ی قوی خود زمین را شخم می‌زنند و خاک را زیر و رو می‌کنند.

    هموطن عزیز من!
    وجداناً بیایید کلاه خود را قاضی کنید، چند درصد از ما آدم‌ها وجودمان در حد همین گراز به بهبود کیفیت زیست در کره زمین کمک کرده و می‌کند؟!
    یادمان باشد که وقتی تمامی زیستگاه گراز را تصرف کرده و به اراضی کشاورزی و ویلا بدل می‌سازیم، دیگر چه انتظاری از این حیوان مظلوم و مفید داریم؟ آیا چاره‌ی دیگری برای او باقی نهاده‌ایم جز آن که وی را به سمت اراضی اطراف روستاها و باغات سوق دهیم تا غذای خویش را تأمین کند؟
    گفتنی آن که اگر فقط یک حصار نیم متری در اطراف مزارع احداث شود و یا با فنس، محدوده باغ‌ها محصور گردد، این حیوان هرگز قادر به عبور از این موانع نخواهد بود. همچنین به راحتی می‌توان با کاربست تمهیداتی ساده چون تولید صدا و نور حیوان را ترسانده و فراری داد.
    نکته‌ی شگفت‌انگیز اما در این میان، اظهار نظر یک کارشناس آمریکای لاتین در باره‌ی یک موضوع کاملاً تخصصی و علمی در حوزه تنوع زیستی کشور است که از قضا به شدت هم آسیب دیده است. نگارنده هرگز انتظار ندارد از فرهیختگان جامعه که چنین خامدستانه و ساده‌انگارانه در هر حوزه‌ای به اظهار نظر کارشناسی مبادرت کرده و به مخاطبین‌شان سیگنال غلط ارسال کنند.

    مؤخره:
    نگارنده، صبح دیروز و پس از مطالعه‌ی یادداشت جناب اعلمی، بلافاصله برایشان کامنتی نوشته و ارسال کرد که متأسفانه تا این لحظه تأیید نشده است و در نتیجه تصمیم گرفتم برای روشن شدن اذهان خوانندگان عزیز خبرآن‌لاین، یادداشت پیش رو را بنویسم.
    متن کامنت من برای ایشان به شرح زیر است:

    درود بر شما جناب اعلمی فریمان
    نخست خوشحال شدم که دیدم یکی دیگر از نویسندگان وبلاگ نخبگان خبرآن لاین هم به یک موضوع محیط زیستی توجه کرده است! اما پس از خواندن یادداشت شما، متأسف شدم!!
    برادر من!
    گرازها را باغبان طبیعت می‌گویند. آنها نه تنها سبب افزایش نفوذپذیری آب در خاک و غنای حاصلخیزی آن می شوند، بلکه خطر مرگبار سیل را هم کاهش می دهند. چگونه آزمندانه فقط از نگاه منافع اقتصادی خویش آنها را می نگرید و فرمان ذبح شان را صادر می کنید؟
    این گرازها نیستند که به اراضی کشاورزی تجاوز کرده‌اند، بلکه این کشاورزان و دامداران هستند که دیگر هیچ زیستگاهی برای آنها باقی نگذاشته‌اند. درواقع، آنها مانند اروپایی‌های فتح‌کننده قاره آمریکا: معتقدند که گراز خوب، گراز مرده است! و شما هم، هم!!!

منبع: خبرآنلاین