دیروز - 28 فروردین 1393 - در جریان مراسم قدردانی از دست‌اندرکاران سریال تلویزیونی پایتخت 3، 76 شکارچی هم در شهرستان دماوند، اسلحه‌های خود را برای همیشه غلاف کردند تا نشان دهند که موج سونامی تفنگ‌کُشان از کردستان به تهران رسیده است؛ موج سبزی که آرزو می‌کنم روزی نه چندان دور سراسر خاک عزیز وطن را درنوردد و دیگر هیچ هموطنی با افتخار خود را شکارچی ننامد. درود بر احمد عزیزی، شکارچی گمنامی از اورامانات که نام خود را در تاریخ محیط زیست ایران جاودانه ساخت و نخستین موج از سونامی تفنگ‌کشان را آفرید ...

            همانگونه که اغلب، طراوت و ابرهای باران‌زا متأثر از غلبه‌ی باد غرب، از باختر به سمت خاور وطن می‌وزد، اینبار هم این هموطنان شایسته‌ام در آبادبوم‌های سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی بودند که موج رهاسازی وحوش و پرندگان در اسارت را در کنار اعدام تفنگ‌هایی که قلب حیات وحش را نشانه رفته بودند، به راه انداختند تا همه دریابیم که از هر سونامی‌ای نباید ترسید! آنگونه که اینک موج آن سونامی تا استان تهران هم رسیده است ...

      در دوازدهمین روز از اسفند ۱۳۹۲، وقتی که در تالار بزرگ پردیسان به مناسبت گرامیداشت روز جهانی حیات وحش، احمد عزیزی را دیدم، از او پرسیدم: چرا تفنگی را که لوله‌اش را کج کرده‌ای با خود نیاوردی؟ گفت: به دخترم - یلدا - قول داده‌ام که دیگر دست به اسلحه نبرم ...

و او هنوز نه‌تنها خودش به این قول وفادار مانده است، بلکه با حرکتی که در بیست و پنجمین روز از بهمن ۱۳۹۲ در روستای درکی اورامانات آغاز کرد؛ موجی بزرگ و امیدبخش آفرید که نگارنده باید اعتراف کند: هرگز نمی‌پنداشت تبدیل به یک سونامی شورانگیز در چنین ابعادی شود.



        اما اینک به همت سمن‌های فعال محیط زیستی منطقه از جمله انجمن سبز چیا و انجمن پاریزه ران ژینگه، ظرفیت‌سازی خوب رسانه‌ای و زحمات همکارانم در اداره کل محیط زیست استان کردستان شاهد تداوم این موج «تفنگ‌افکن» در سطح اغلب روستاها و شهرهای کردنشین در استان‌های کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی هستیم. به نحوی که علاوه بر انهدام ده‌ها قبضه اسلحه‌ی شکاری در درکی، تنگی‌سر، بوکان، بانه، مریوان، کامیاران، سقز و سنندج، صدها کبک و سنجاب هم به صورت داوطلبانه توسط شکارچیان محلی در طبیعت رهاسازی شده و قفس کبک‌ها در اقدام‌هایی نمادین سوزانده شدند.

افزون بر آن، تماشاگران تیم فولاد خوزستان، پس از بازی با استقلال تهران و به رغم آنکه تیم محبوب‌شان بازی را به حریف آبی‌پوش واگذار کرد، اقدام به پاکسازی سکوهای استادیوم محل برگزاری بازی کردند؛ اقدامی که شاید سبب شد تا آن سبزاندیشان در آخرین روز از مسابقات لیگ برتر، شاهد قهرمانی تیم محبوب‌شان باشند و مانند دیگر تیم خوزستانی - نفت مسجد‌سلیمان - مزد همراهی‌شان با گرایه‌های محیط زیستی را بگیرند.



و اینها در حالی است که اغلب سمن‌های محیط زیستی در آغازین روزهای فروردین امسال در شهرهایی چون بروجن، کازرون، استهبان، شیراز، اصفهان، رشت، زنجان، ابهر، کیاشهر، ارسنجان و ... با دست خالی تقریباً توانستند معجزه کنند و هم بزرگداشتی شایسته برای ساعت زمین برگزار کنند و هم چالش پرتاب زباله‌ها در نوروز و سبزه‌ها در سیزده‌بدر به دامن طبیعت را مهار کرده و آن را به یک فرصت برای نمایش همبستگی ملی در حراست از زادبوم مشترک بدل سازند.

باشد که سازمان متولّی طبیعت ایران، سزاوار چنین مردمان عاشق و دوستدار طبیعتی باشد و نشان دهد که قدردان این هم‌افزایی‌های بی‌منت است. این سازمان باید حافظه‌ی تاریخی‌اش را واکاوی کرده و به یادآورد که برخی از همین سمن‌های محیط زیستی در ماجرای مهار آتش‌سوزی‌های عمدی رخداده در کردستان در چند سال گذشته، تا چه اندازه با نگاهی امنیتی رانده شده و مورد آزار قرار گرفتند. در حالی که اینک همان‌ها هستند که چون سرباز طبیعت ایران، بی هیچ چشمداشتی برای آبادی زیستگاه‌شان در واقع به وظایف و مسئولیت‌های ما کمک می‌کنند و این مزد و ثمره‌ی اعتماد به تشکل‌های مردم‌نهاد و به رسمیت شناختن استقلال و آزادی فعالیت قانونمند نهادهای مدنی در کشور است.

به سهم خود، محمّد درویش هم بوسه می‌زند بر دستان آن هموطنان سبزاندیشی که سزاوارانه دریافتند: آنچه در اختیار آنهاست، «امانتی» است که باید به نسل آینده تحویل دهند و نه اندوخته‌ای شخصی که باید تا جرعه‌ی آخرش را نوشید.

منبع: خبرآنلاین