این پژوهشگر تاریخ معاصر در بخشی از یادداشت نوشته است:
«هر چند خصلتهای نهفته در نظام سرمایهداری موجب برچیده شدن مرزهای اقتصادی شده است، با وجود این، فرهنگها توانستهاند مرزهایی را برای خود حفظ کنند و در هاضمه جهانخوار این نظام هضم نشوند. حفظ این مرزها کار آسانی نیست... سرمایهسالاری تمایل فراوانی دارد که همه فرهنگها دستان تسلیم خود را در برابر او بالا ببرند؛ و اگر هم نمیبرند، حرف زیادی نزنند؛ اگر گاهی حرفی هم به اعتراض میزنند، مقاومت نکنند. ابزار و اسباب مقابله با هر مقاومتی فراهم است: از ناو هواپیمابر گرفته تا حقوق بشر، از صنعت سینما گرفته تا کودتا و ... نظام سرمایهسالاری سوار بر ارابه جهانیسازی نیست، سوار بر غلتک جهانیسازی است. او با سود جستن از آرزوی دیرین بشر در جهانی شدن، نقش «منجی عالم» را بازی میکند و برای رسیدن به پایان این نقش خیالی، به جا گذاشتن هر خرابه و جنازهای را مباح میداند.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه می نویسد:
«اگر انقلاب اسلامی ایران بر بنیادهای اقتصادی پدید آمده بود و در واقع خیزشی مادی علیه یک نظام اقتصادی بود، اکنون برای یافتنش میباید به سراغ بقایای اجسادی که غلتک جهانیسازی از روی آنها عبور کرده میرفتیم. اما مبانی انقلاب اسلامی ایران فرهنگی است و از همین جهت تاکنون توانسته است به انحاء گوناگون از فرود آوردن سر در برابر آن نظام سودپرست خودداری کند و تاوان وفاداری به فرهنگ خودی را نیز بپردازد. اگرچه مجبور بودهایم با برگهای اقتصادی سرمایهداری جهانی بازی کنیم، اما در حفظ هویت جمعی خود اصرار ورزیدهایم. ما در برابر دو حکم مشخص نظام جهانی سرمایهسالار (تسلیم یا مرگ) ایستادهایم و از پذیرش آنها سرباز زدهایم. درست است که ما با دو آرزوی بزرگ، راه سوم را در پیش گرفتهایم (به حکم تاریخ، دجال سرمایهسالاری فرو خواهد پاشید؛ به حکم آفرینش خورشید دوازدهم از منظومه انتظار طلوع خواهد کرد) اما ادامه پایداری در برابر آن احکام نیازمند درایت است.»
برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفا اینجا را کلیک کنید.