امروزه کمتر محفلی را میتوان یافت که یکی از بحثهای جنبی آن به سمت نکوهش قضاوت کردن منحرف نشود. کمتر کسی است که با شنیدن این مصدر با خودش نگوید: «آه، متوجه شدم. بله زخمهای زیادی از آن روی تنم هست». حال آن که ما، «همه» ما که به لحاظ روانی و هیجانی در سطح مطلوبی از بهداشت روان و رشد شناختی قرار داریم از موهبتی بزرگ به نام قضاوت کردن برخورداریم؛ موهبتی که با ما زاده میشود، با ما و با کسب تجربههای تازه رشد مییابد و پختهتر و کارآمدتر میشود و فقط با مرگ ماست که پایان مییابد.
با اینهمه چرا از قضاوت دیگران رنجیده خاطریم و چرا مسئلهٔ قضاوت در جامعه ما تا این اندازه مهم و حساس شده است؟ آیا قضاوت کردن عملی مذموم است؟ آیا کسی میتواند بدون قضاوت کردن حیات فردی و اجتماعی خود را به گونهای روشن به پیش ببرد؟
قضاوت در لغت به معنای تشخیص دادن یا کشف حقیقت است؛ آنچه انسان در همه اقسام روابط خود سخت به آن محتاج است. فرآیند قضاوت کردن با «اثر» شروع میشود، وضعیتی که پیرامون ما واقع میشود و بر موجودیت روانی ما اثر میگذارد. این فرایند با «استدلال» ادامه مییابد و فرد با یکپارچهسازی دلایل وارد مرحله بعد و در واقع آخر این فرآیند یعنی «قضاوت» میشود.
اکنون فردی را تصور کنید که در شرایط ناشناخته و بدیعی قرار دارد، شرایطی که پیش از این هرگز با آن مواجه نشده است. حالا، قضاوت کردن را از او بگیرید! چطور میخواهد ابعاد گوناگون موقعیت خود را بسنجد؟ چطور میخواهد جغرافیای شرایط و مختصات خود را نسبت به آن بیابد؟ آیا ممکن است؟ طبیعتاً خیر. در روابط میانفردی نیز همین وضعیت حاکم است. افراد نه فقط در اولین مواجهه خود با سایرین، بلکه در هر رابطه و با هر قدمتی، نیاز به قضاوت کردن دارند. قضاوت برای اینکه دیگری را در بافت شخصیتیاش ارزیابی کنند و بتوانند موقعیت را بالغانه به سهم خود مدیریت کنند. پیداست که قضاوت در موقعیت رخ میدهد تا سیاق و فحوای آن را ارزیابی کند. بنابراین، با اقتضائات یک موقعیت متولد میشود و در همان شرایط به کار بسته میشود.
آنچه امروزه موجب رنجش و زخمدیدگی روانی ما گشته است قضاوت کردن نیست، بلکه «حکم»هایی است که فارغ از موقعیت صادر میشوند و نسخهٔ زندگی دیگری را میپیچند.
قضاوت کردن و حکم کردن دو واژهای است که شاید در فرهنگ لغت به عنوان مترادف در نظر گرفته شده باشد، اما در حقیقت یکی از نیاز ذاتی ما برای شناخت و دیگری از عملی زائد در روابطمان خبر میدهد. حکم دادن در شرایطی که ما تنها شاهد بخشی مختصر و گاه سانسور شدهٔ فردی دیگر هستیم، معضل امروز جامعه ماست؛ حکم کردن بر پایهٔ اطلاعاتی ناقص و بعضاً تحریف شده. مسئلهای که بر خلاف آنچه در افواه مصطلح است هرگز مترادف با قضاوت کردن به معنیای که پیش از این، ذکر آن رفت، نیست.