۰ نفر
۱۴ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۸:۰۵

هوشنگ گلمکانی

«جمعیت» روان‌شناسی پیچیده‌ای دارد که البته برآیند روحیة افراد تشکیل‌دهندة آن هست اما حاصل جمع آن‌ها نیست. در میان جمعیت، چیزی که بیش از تعقل حکم می‌راند، احساسات است به اضافة چیزی که در فرهنگ سیاسی/ اجتماعی سه دهة اخیرمان، «جوّ» می‌نامیم. به همین دلیل نقدها و اظهار نظرهایی که در طول جشنوارة فجر می‌خوانیم و می‌شنویم، اغلب – در ستایش یا نکوهش - آمیخته با احساسات تند است. از سوی دیگر مثل خیلی از امور روزمره‌مان، فیلم دیدن ما هم در جشنوارة فجر شکل عادی ندارد و مثل کل برگزاری جشنواره «جوّ»ی متشنج و غیرعادی بر آن حاکم است (رساندن فیلم‌ها به جشنواره با کار شبانه‌روزی که کل آدم‌های درگیر را خسته و عصبی و پریشان می‌کند، بازبینی فیلم‌ها و تصمیم‌گیری در مورد آن‌ها که برای هر دو طرف ماجرا امری خطیر و حساس و پرتنش است، آشفتگی ها و تأخیرها و تصمیم‌های وقت اضافه، هیاهوی پیش‌فروش بلیت‌ها و ماراتون صدور کارت‌ها که دریافت هر کارت را به فتحی بزرگ تبدیل می‌کند و غیره). بنده که در سال‌های اخیر افتخار حضور در سینمای رسانه‌ها را پیدا نکرده‌ام، اما بر اساس روایت‌های دوستان، در این سینما هم جوی غیرعادی حاکم است که بر آرا و نظرها تأثیر می‌گذارد. مطمئنم که اگر منتقدان به طور پراکنده و در سینماهای مختلفی فیلم‌ها را ببینند، رویکرد و لحن نقدها با وضعیت کنونی متفاوت خواهد بود. در جلسه‌های پرسش و پاسخ با فیلم‌سازان نیز «جوّ» تعیین‌کننده‌تر از هر عامل دیگری است. کافی‌ست در ابتدا یا میانة بحث‌ها پرسشی حساس و متفاوت و «جوّساز» مطرح شود و پس از آن کل بحث‌ها و لحن آدم‌های حاضر، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

در مورد کیفیت برخی از فیلم‌ها البته معمولاً یک توافق همگانی و اعلام‌نشده به وجود می‌آید، اما در مورد برخی از فیلم‌های میانه به بالا، جو بسیار تعیین‌کننده است. کسانی که هنوز دیدگاه و سلیقه‌شان شکل و ثبات پیدا نکرده و در مورد کیفیت فیلمی که دیده‌اند تردید دارند، کافی است اولین نظری که از یک منتقد باسابقه می‌شنوند له یا علیه آن فیلم باشد؛ در آن صورت نظرشان به آن سو می‌چرخد. اصلاً نفس تماشای پی‌درپی فیلم‌ها – چهار یا پنج فیلم در روز – یک وضعیت غیرعادی فیلم دیدن است. هنوز تأثیر فیلم قبلی در ذهن بیننده باقی است که باید فیلم بعدی را دید و آن احساس باقی‌مانده (احیاناً خستگی و عصبیت ناشی از فیلم قبلی) باعث می‌شود احساس و نظر بیننده هم خالص نباشد. به همین دلیل در این سال‌ها بارها اتفاق افتاده که منتقدی هنگام نمایش در جشنواره نظری موافق یا مخالف فیلمی داشته اما چند ماه بعد در نمایش عمومی آن نظرش عوض شده و اغلب حتی برای حفظ ظاهر و به مصداق «مرغ یک پا دارد»، نخواسته نظر جدیدش را ابراز کند.

حتماً چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده‌اید که هنگام تماشای فیلمی، در صحنه‌ای، حرکتی یا دیالوگی، باعث واکنش تماشاگری شده که فضای سالن را عوض کرده و تماشای بقیة فیلم با همان جو ادامه پیدا کرده است. در سینمای رسانه‌ها با توجه به ثابت بودن نسبی تماشاگران و این‌که اغلب آن‌ها برای دیگران شناخته‌شده‌اند، اگر واکنش اولیه از کسی سر زده باشد که عدة بیش‌تری او را بشناسند و عملش برد دیداری و شنیداری بیش‌تری داشته باشد، آن عمل تأثیرگذارتر است؛ حتی در این حد که منتقد نام‌آشنایی در اطراف‌تان نشسته باشد که موقع تماشای فیلم مدام با وول زدن یا نفس عمیق و چیزهایی از این قبیل واکنشی نسبت به فیلم نشان دهد. طبعاً وقتی که منتقدی ده‌بیست دقیقه پس از شروع فیلمی سالن را ترک می کند و عدة زیادی این واکنش معنی‌دار را می‌بینند (حتی اگر دلیل واقعی‌اش داشتن نظر منفی نباشد و آن منتقد به دلیلی فیزیولوژیک یا فراخوانی اضطراری ناچار به ترک سالن شده باشد)، جوّ جمعیت تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ اگر واکنش به شکل خنده‌های استهزاآمیز یا تکه‌پرانی باشد که تأثیرش شدیدتر و قطعی‌تر است.

چند سال پیش دوستانی که یک فیلم «ترسناک» ایرانی را در سینمای رسانه‌ها دیده بودند می‌گفتند موقع نمایش فیلم، در هر صحنه‌ای که به قصد ایجاد وحشت و غافل‌گیری ساخته شده بود، تماشاگران قهقهه می‌زدند. بنده همان فیلم را در سینمای دیگری دیدم و در طول نمایش فیلم حتی یک بار صدای خنده‌ای نشنیدم، چه رسد به قهقهه. در واقع تماشای فیلم در شرایط حاکمیت جو نامساعد، تماشاگران را شبیه به جمعیت هیجان‌زدة فیلم خشم فریتس لانگ می‌کند. البته فقط هم خشم نیست؛ گاهی احساسات مثبت هم ممکن است همین جوری و تحت تأثیر جو جمعیت به وجود بیاید اما چون ما آمادگی و قابلیت بیش‌تری برای بروز خشم داریم، وقوع آن را بیش‌تر می‌بینیم. به‌خصوص که ابراز مخالفت همواره جذابیت بیش‌تری دارد و اعتبار بیش‌تری می‌آورد؛ به‌ویژه مخالفت با بزرگان. در چنین جوی، حق برخی از فیلم‌ها و فیلم‌سازان ضایع می‌شود و فضای سالم نقد و نقادی هم آسیب می‌بیند که این به زیان همة فعالان این عرصه است. 

توصیه حقیر به دوستان و همکاران بزرگوار، پیر و جوان، باسابقه و تازه‌کار، این است که در اظهار نظر کمی تأمل کنند، به احساسات‌شان مهار بزنند و بگذارند فیلم مدتی در ذهن‌شان ته‌نشین شود (اگر فیلم چنین قابلیتی داشته باشد). البته می‌دانم دوستانی که در روزنامه‌ها و رسانه‌های روزانه فعالیت دارند باید هر روز مطلب تولید کنند اما بهتر است در همین تولید روزانه هم لحنی را انتخاب کنند که اگر در تماشای بعدی فیلم نظر و احساس دیگری در آن‌ها ایجاد شد، بتوانند حرف‌شان را پس بگیرند. این توصیه ربطی به محافظه‌کاری بنده ندارد و شخصاً – به عنوان یک آدم احساساتی - مخالف پنهان کردن احساسات نویسنده در نوشته‌اش هستم؛ توصیه‌ام فقط مربوط به همین دوران جشنواره است که فضای فیلم دیدن در آن، غیرطبیعی است.  

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3181

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =