پیتر کووی

 

رؤیای کاپولا «زئوتروپ» نام داشت؛ برگرفته از واژهای یونانی به معنای «حرکت حیات». تاریخ نگاران سینما با منشوری که چرخش سریع آن توهم حرکت به وجود میآورد آشنایی کامل دارند. کاپولا هم با برگزیدن این واژه دقیقاًمیخواست به ریشهها بازگردد و محیطی بیافریند که در آن فیلمسازان جوان مستقل بتوانند از ابزارها استفاده کنند و آثاری هنری بسازند بدون آنکه استودیوهای بزرگ آنها را تحت فشارهای غیرقابل قبول قرار دهند. کاپولا میگوید: وقتی ما «مردم بارانی» را میساختیم یک کاروان کوچک داشتیم و احساس میکردیم رابینهود و دارودستهاش هستیم. ماشین فیلمسازی در دست خودمان بود و نیازی نداشتیم در هالیوود باشیم. هرجا دلمان میخواست میتوانستیم باشیم. به همینخاطر به این فکر افتادیم که خب، اگر میتوانیم کارمان را با چند اتومبیل در جاده انجام بدهیم، اگر بتوانیم به شهر قشنگی مثل سانفرانسیسکو برویم و با گروه فیلمسازی خودمان در آنجا مستقر بشویم، چهکارها که نخواهیم کرد. میتوانستیم استقلالمان را داشته باشیم، و آنقدر به لسآنجلس نزدیک بودیم که بتوانیم آدمهای بااستعداد را از آنجا بیرون بکشیم

فرانسیس در روز استقلال - 4 جولای - 1968 در ملاقات با جرج لوکاس و رانکلبی متقاعد شد که ایده تأسیس زئوتروپ عملی است. آنها سوار بر اتومبیل به استودیوی کوچک جانکورتی در استینسون بیچ رفتند و با آنکه تجهیزات استودیو کامل نبود، به خاطر سقفی که برسرش بود آن را پسندیدند. کواپولا و لوکاس به کورتی گفتند که وقتی این استودیو را دیدند انگار رؤیایشان به واقعیت پیوسته است. مشاهدات کاپولا در اروپا و بازدید از استودیویی در کپنهاگ دانمارک او را به این فکر انداخت که استودیوژش را به صورت مجتمعی برای کار و زندگی بسازد، جایی که افراد گروه فیلمسازی بتوانند مانند گروههای تئاتری در کنار هم باشند

«امریکنزئوتروپ» در سانفرانسیسکو تأسیس شد. فرانسیس مالک آن بود، جرج لوکاس نایب رئیس بود و مونا اسکاگر نقش وزیر خزانهداری و وزیر امور خارجه را برعهده داشت. تجهیزات فیلمسازی در شماره 826 خیابان فولسن قرار داشت، انباری که کورتی پیدا کرد و با پولی که پیشاپیش از «وارنر - سونآرتز» گرفته بود در اختیار کاپولا گذاشت. کاپولا توانست با چربزبانی درباره فیلم بلندی که لوکاس قصد ساختنش را داشت، THX 1338، موافقت یک استودیوی هالیوودی را که در آن زمان تراشلی سرپرستش بود، برای سرمایهگذاری جلب کند و علاوه بر آن برای سرمایهگذاری در تولید پنج فیلم به توافق رسید. مونا اسکاگر در این مورد به یاد می آورد: «وارنر 2500 دلار در هفته می پرداخت اما من مجبور بودم برای آنکه در کار وقفه نیفتد همه تجهیزات استودیومان را کرایه بدهمآن مرکز فرماندهی خیابان فولسن در نیمههای ماه دسامبر 1969 سرشار از خوشبینی بود. هرکه به این ساختمان سه طبقه وارد میشد بلافاصله از حسوحال مخالفخوان و ضدهالیوودی زئوتروپ آگاه میشد. همهچیز خوب پیش میرفت و از دستگاه اسپرسو تا اتاقهای لباس، وسایل صحنه، طراحی، حملونقل و کارهای اپتیکی و یخچال مخزن فیلم خوب کار میکرد و کاپولا از سفارش دادن دوربین 40هزاردلاری میچل BNCR ابایی نداشت. بهزودی دوربینهای آریفلکس هم وارد شد و به هر مشتاق ساختن فیلم کوتاه از باک مینسترفولر در مکزیک تا فعالان حقوق ماهیگران سیاتل کرایه داده شد

اما در این زمان استودیو به بلای سرقت دچار شد و کام کاپولا را تلخ کرد. در اولین سال کار استودیو تقریباً 40‌هزار دلار از تجهیزات کرایه دادهشده به فیلمسازان محلی ناپدید شد. مشکل این بود که در آن زمان هرکس سرش به کار خودش بود و افرادی مانند کارول بالارد، جان سیلیوس و جرج لوکاس در فضایی رقابتی مشغول کار روی پروژههای خود بودند. اگر کاپولا از کسی میخواست کار کند باید از جان مایه میگذاشت و امیدی به درآمد نمیداشت. فیلمها با بودجهای در حدود 10هزار دلار تولید میشد

راجر کورمن، پدرخوانده  پسر فرانسیس کاپولا مدتی بعد از شروع به کار زئوتروپ به سان‌‌فرانسیسکو آمد. «فرانسیساز من پرسید اگر او بمیرد من به عنوان اختیاردار میراث او با این همه تجهیزات چه میکنم؟ من گفتم: همهاش را بار کامیون میکنم و میبرم به لسآنجلس] هالیوود[ چون تو در شهر اشتباهی هستی، فرانسیس

ترجمه و تلخیصساسان گلفر 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3182

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 15 =