بهنوش خرمروز: اغلب مردم آنچه را با چشمان خود میبینند، بیش از هر چیز دیگری باور میکنند. شاید به همین دلیل هم در دادگاهها بیشترین ارزش را به شهادت شاهدانی میدهند که واقعه را با چشمان خود دیدهاند. بنابراین وقتی شاهدی در دادگاه حاضر میشود و میگوید: «من خودم آنجا بودم و دیدم که همین فرد جرم را انجام داد»، حرفهای او کاملا معتبر شمرده میشود.
وقتی کسی در محل حضور داشته و به وضوح ماجرا را تعریف میکند، دیگر چه میخواهید؟ مگر این که ثابت شود او از روی عمد دروغ میگوید که در آن صورت شهادت او رد میشود. اما واقعیت اینقدر ساده نیست.
به گزارش دیسکاوری، اخیرا دادگاه عالی نیوجرسی قوانین تازهای را وضع کرده تا از محکوم شدن افراد بیگناه به دلیل شهادت شاهدین عینی جلوگیری شود. این دادگاه عالی با علم به عدم اعتبار کافی شهادت شاهدین عینی، با قوانین جدید، به چالش کشیدن شهادت شاهدین را برای وکلای مدافع سادهتر ساخته است. بر اساس این قوانین، هر گاه وکیل مدافع، دلیلی ارائه دهد مبنی بر این که شهادت شاهد، تحت تاثیر قرار گرفته است، مثلا توسط افراد پلیس، قاضی باید به ادعای او گوش بدهد و آن را بررسی کند. علاوه بر رفتار پلیس، عواملی مانند نور، زمانی که از وقوع جرم گذشته و استرسی که شاهد در آن زمان تجربه کرده، میتوانند روی شهادت شاهد تاثیر بگذارند.
بیش از 2000 مقاله علمی ثابت کردهاند که انسان در دیدن، به خاطرسپاری و بازگویی آنچه تجربه کرده است دچار خطا میشود. تقریبا یک سوم مواردی که شاهد، مجرم را شناسایی میکند اشتباه است و بسیاری از مظنونینی که شاهدین شناسایی کردهاند، بعد با آزمایش دی.ان.ای تبرئه شدهاند!
البته روانشناسان از سالها پیش نشان داده بودند که صادقترین افراد هم در شرح تجربه خود دچار خطا میشوند، اما این که بالاخره یک مرجع قانونی به این واقعیت توجه میکند، بسیار جدید است.
در موارد دیگر هم میتوان این اهمیتدهی به شاهدین عینی را دید: مثل شهادت در مورد دیدن مواردی که در واقع هیچ مدرکی برای آنها وجود ندارد، مثل موجودات فضایی، پاگندهها (یتی) و یا غولها و ارواح. در واقع تنها شاهد برای وجود چنین مواردی، شاهدین عینی هستند. بسیاری از مردمی که به این موارد باور دارند، دلیل میآورند که شاهدین صادق دروغ نمیگویند. حال این که بر اساس مطالعات علمی اثبات شده که این افراد دروغ نمیگویند، اما اطلاعات نادرستی را در ذهن خود دارند و آنها را نادرست هم بازگو میکنند.
ما همگی دوست داریم باور کنیم که دقیق هستیم و آنچه دیده و شنیدهایم درست است. این در حالی است که مدارک علمی خلاف این را میگویند: ما میتوانیم گول بخوریم، هر یک از ما میتوانیم در دیدهها و شنیدههای خود خطا داشته باشیم و اگر این واقعیت را نپذیرید در واقع خودتان، خودتان را گول میزنید.
مواردی از شهادتهای نادرست:
وقتی الیزابت اسمارت در سال 2002 / 1381 از خانهاش دزدیده شد، خواهرش خود را به خواب زد و آدمربایی را تماشا کرد. وی به پلیس گفت که آدمربا مردی 30 ساله بوده، لباس روشن به تن داشته و یک کلاه گلف هم روی سرش بوده است. وقتی آدمربا (دیوید میچل) دستگیر شد، در واقع 50 ساله و نه 30 ساله بود و مشخص شد در شب آدمربایی لباس سیاه پوشیده بوده و هیچ کلاهی هم روی سر نداشت.
وقتی در اکتبر 2002 / مهر 1381 دو تروریست درر واشنگتن 10 نفر را کشتند و سه نفر را مجروح کردند، شاهدین عینی به پلیس گفتند که آنها دو مرد سفید پوست سوار بر یک اتومبیل سفید بودند. پلیس همه راهها را بست تا آنها را پیدا کند. البته آنها بالاخره دستگیر شدند: دو سیاهپوست سوار بر یک خودروی آبی تیره! اگر پلیس شهادت شاهدین را دنبال نکرده بود، زودتر آنها را دستگیر میکرد و جانهای بیشتری را نجات میداد.
53272