شعر ایران در واپسین ماههای سال 90 شمسی و در نخستین ماه 2012 «ستاره» ندارد! البته میشود این سئوال منطقی را مطرح کرد که آیا ادبیات هم باید مثل سینما ستاره داشته باشد؟
ادبیات هم مثل سینما غیر از وجوه هنریاش، یک تجارت است چون قابل تفکیک است به مراحل:
ادبیات هم مثل سینما غیر از وجوه هنریاش، یک تجارت است چون قابل تفکیک است به مراحل:
الف. تولید [با کلیه دستاندازهای آن در یک روند اقتصادی]
ب. عرضه [با همه مواردی که در هر عرضهای با آن مواجهیم از جمله نیاز مخاطب، ترغیب مخاطب به خرید، شگردهای تبلیغاتی و خدمات پس از فروش]
ج. پخش [شهری، استانی، کشوری و البته برخوردار از مواهب یا موانعی چون اهمیت نقش بخش خصوصی و دولتی در این روند و حضور واسطهها که تعیینکننده رابطه تولیدکننده و خریدارند]
د. روند بازگشت پول و کسر هزینهها و تولید مجدد
«ستارهسازی» در چنین رویکردی امری حیاتی محسوب میشود چرا که تضمینکننده «بازار» است و تکلیف مخاطبان هم تا حدودی روشن است وقتی که دست به جیب میبرند برای خرید.
میتوان یکی از عوامل خلاء «ستارهسازی» در ادبیات ایران را بازار واردات دانست، اما این عامل به تنهایی دلیل اقتصادی محکمی برای این اوضاع نیست. در دهههایی که ادبیات ایران وارد دنیای مدرن چاپ و نشر شد، همیشه بازار خرید آثار ترجمه داغ بود، اما این امر مانع مهمی سد راه تولید داخلی نبود.
ادبیات ترجمه، مثل فیلم دوبله شده، هرگز نتوانست تولید داخلی را به مرحلهٔ رکود بکشاند شاید به این دلیل که ادبیات ترجمه در قیاس با سینمای ترجمه از توانایی به مراتب کمتری در پاسخگویی به نیازهای مخاطب ایرانی برخوردار بوده؛ تازه از همهٔ این قضایا که بگذریم، نمیشود از شواهد تاریخی صرف نظر کرد؛ شواهدی که به ما میگویند در پررونقترین روزهای ترجمهخوانی ایرانیان، ادبیات ایران نه تنها در حوزه داستان که در حوزه شعر هم صاحب «ستاره» بود.
ادبیات ترجمه، مثل فیلم دوبله شده، هرگز نتوانست تولید داخلی را به مرحلهٔ رکود بکشاند شاید به این دلیل که ادبیات ترجمه در قیاس با سینمای ترجمه از توانایی به مراتب کمتری در پاسخگویی به نیازهای مخاطب ایرانی برخوردار بوده؛ تازه از همهٔ این قضایا که بگذریم، نمیشود از شواهد تاریخی صرف نظر کرد؛ شواهدی که به ما میگویند در پررونقترین روزهای ترجمهخوانی ایرانیان، ادبیات ایران نه تنها در حوزه داستان که در حوزه شعر هم صاحب «ستاره» بود.
سال 57 که انقلاب شد «ستارهسازی» در سینما، کمابیش حدود یک دهه، تعطیل شد با این همه، هنوز شعر [و نه داستان] از ستاره برخورداربود؛ چرا؟ چون رادیو و تلویزیون به عنوان «ستارهسازان» اصلی این عرصه، دائم در حال عرضهٔ ستاره در حوزههای بزرگسال و کودک و نوجوان بودند.
تیراژ کتابهای شعر کودک و نوجوان در دهه 60 به ارقام رویایی 50000 نسخه در هر چاپ میرسید و گاهی این کتابها در نیم دهه به چاپ چهارم میرسیدند و در مجموع به تیراژ 200000 نسخه! کتابهای شعر بزرگسالی که توسط بخش دولتی و با حمایت بخش «ستارهساز رسانهای» منتشر میشدندگاه در چاپ نخست از تیراژ 20000 نسخه برخوردار بودند و در طول یک دهه به تیراژ 100000نسخه - در چند چاپ - دست یافتند. در این رونق بازار نشر دولتی، نشر خصوصی هم از تیراژ حداقل 5000 نسخه و حداکثر 20000 نسخه [در مواردی استثنایی] برخوردار بود. خب، در همین دهه بازار کتابهای ترجمه هم داغ بود و گاهی برخی آثار ترجمه عامهپسند [مثل ترجمه دست و پا شکسته فیلم هندی «قانون» با شرکت آمیتا باچان] به تیراژ 1000000 نسخه در 6 سال دست یافتند!
تیراژ کتابهای شعر کودک و نوجوان در دهه 60 به ارقام رویایی 50000 نسخه در هر چاپ میرسید و گاهی این کتابها در نیم دهه به چاپ چهارم میرسیدند و در مجموع به تیراژ 200000 نسخه! کتابهای شعر بزرگسالی که توسط بخش دولتی و با حمایت بخش «ستارهساز رسانهای» منتشر میشدندگاه در چاپ نخست از تیراژ 20000 نسخه برخوردار بودند و در طول یک دهه به تیراژ 100000نسخه - در چند چاپ - دست یافتند. در این رونق بازار نشر دولتی، نشر خصوصی هم از تیراژ حداقل 5000 نسخه و حداکثر 20000 نسخه [در مواردی استثنایی] برخوردار بود. خب، در همین دهه بازار کتابهای ترجمه هم داغ بود و گاهی برخی آثار ترجمه عامهپسند [مثل ترجمه دست و پا شکسته فیلم هندی «قانون» با شرکت آمیتا باچان] به تیراژ 1000000 نسخه در 6 سال دست یافتند!
الان ما نه در حوزهٔ داستان بزرگسال و کودک و نوجوان، نه در حوزهٔ شعر بزرگسال و کودک و نوجوان، نه در بخش دولتی و نه در بخش خصوصی، نه در بخش ایدئولوژیک و نه در بخش غیرایدئولوژیک، ستاره نداریم؛ و معنی این گذاره خبری آن است که بازار نشر آثار داخلی در مرحلهٔ ورشکستگیست. تیراژها گواه درستی این مدعایند.
امیدوارم کسی نخواهد با اتکاء به فروش یکی دو اثر پرفروش مثل «دا» که «ستارهگریزند» [چون اصولا نویسنده ندارند تا اسم نویسنده رونقدهندهٔ محصول بعدی باشد] گزاره خبری فوق را مورد تردید قرار دهد!
وقتی بازار نشر یک کشور دچار آسیب جدی باشد، شاعران و نویسندگاناش، در خط مقدم این فاجعه فرهنگی، زیر آوار میروند. نمیخواهم بگویم زلزله نزدیک است، زلزله... آمده؛ نیروهای امدادی! نیروهای ستارهساز! لطفا شاعران و نویسندگان را از زیر آوار نجات دهید!
5858