بهگزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا دستجردی در ایبنا نوشت: هشتصدوهشتادوششمین شب از سلسله شبهای بخارا، ذیل مجموعه برنامههای «در قلمرو فلسفه» با عنوان «شب هانری کربن» عصر روز بیستوسوم شهریور ۱۴۰۴ در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این نشست که بهمناسبت انتشار جلد نخست کتاب «کربنشناسی» با عنوان «پدیدار جان و جهان» اثر انشاءالله رحمتی بههمت نشر سوفیا، برگزار شد، انشاءالله رحمتی، امیرعباس علیزمانی، مهدی فدایی مهربانی و محسن آزموده به سخنرانی پرداختند.
ایرانیان میراثدار کربن هستند
سخنران نخست این نشست، انشاءالله رحمتی مولف کتاب بود. وی در آغاز سخن، به دو دهه تلاش خود در راستای شناخت و معرفی هانری کربن اشاره و نخستین مواجهه خود با آرا و اندیشههای وی را ترجمه کتاب «تخیل خلاق» دانست. وی انتشار کتاب حاضر را نیز ابراز حقشناسی به دانشمندی دانست که خدمات بسیاری به فرهنگ ما صورت داده است. بهباور رحمتی: «مهمترین کلیدواژهای که کربن وارد ادبیات ما کرد، واژه «اسلام ایرانی» است. کربن همواره به ایران بهمثابه خانه معنویت و عقلانیت توامان مینگریست و این تلفیق برای وی، امری فلسفی و متافیزیکی بود. کربن در اندیشه ایرانی، که از آیین زرتشت تا به امروز گسترده بود، وحدتی مییافت که اتفاقی نبود. اسلام ایرانی هرگز به اندازه امروز برای ما مهم نبوده است. کربن غیرایرانی که جویای حقیقت و معنویت بود، ایران را مسئلهای سیاسی، تاریخی یا جغرافیایی نمیدانست، بلکه بهنگاه فلسفی بدان مینگریست».
رحمتی در بخش دیگری از سخنان خود به فرایند تألیف کتاب پرداخت و خاطرنشان ساخت: «تمامی سخنان کربن را با منابع فارسی که به آنها ارجاع داده، تطبیق نموده است». وی دشواری متون فلسفی کربن و تحولی که اندیشه متفکران ایرانی در کلام وی مییابد را عامل ضرورت انجام این مهم برشمرد و افزود: «سالها به تدریس متون کربن در کتابخانه ملی و مجمع فلاسفه اشتغال داشتم و از این امکان برخوردار بودم که در خصوص متون مذکور با اساتید این حوزه مباحثه و گفتوگو داشته باشم».
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران مرکز در ادامه سخنان خود عنوان داشت که صرفاً درصدد خوانش صرف آثار کربن برنیامده، چرا که تحلیل و بررسی سخنان کربن نشان میدهد درک عمق اندیشه وی نیازمند تلاشی فراتر از خوانش صرف آثار اوست. رحمتی، اشارات دقیق دقیق کربن به «فصوصالحکم» ابنعربی را شاهد مثال گرفت و گفت: «این اشارات در آثار کربن بسیار کوتاه است و ما را ناچار بدان رهنمون میسازد که سیر اندیشه و پنجرهای که وی رو به اندیشه ما باز کرده را دنبال نماییم. مشابه این سیر را میتوان در رویکرد کربن به سهروردی، ابنسینا، ملاصدرا و نظایر آن نیز یافت».
رحمتی در ادامه، بهعنوان جلد نخست کتاب «پدیدار جان و جهان» پرداخت و گفت: «آنچه کربن را از دیگر متفکران معاصر متمایز میسازد، جهانشناسی و جانشناسی اوست که برای اندیشمندان ایرانی موضوع مورد علاقه نبوده است. کربن این دو مهم را در پیوند با یکدیگر میدانست و من کوشیدهام هم این بدعت و هم این پیوند را در کتاب نشان دهم».
وی در بخش پایانی سخنان خود، به مجلدات آتی اثر اشاره کرد و افزود: «عنوان جلد دوم «پدیدار کتاب قدسی» در خصوص نگاه هرمنوتیکی کربن است. جلد سوم کتاب «دیدار عشق و زیبایی» است که کربن با نگاه پدیدارشناسانه خود که غایت پدیدارشناسی را نجات پدیدارها میداند میکوشد موهبت زیبایی و عشق را نجات دهد. جلد چهارم «پدیدار وجود معطوف به آن سوی مرگ» است که حائز اهمیت بسیاری است، چون وجودشناسی ما حتی آنجای که عمیق میشود اوج پروازش معطوف به مرگ است، اما کربن میخواهد این وجودشناسی را به وجودشناسی معطوف به آن سوی مرگ اوج و ارتقا دهد».
کربن پادزهر نیهیلسم را در ایران باید یافت
امیرعباس علیزمانی دانشیار دانشگاه تهران، دیگر سخنران این نشست بود. وی در آغاز سخنان خود، سفر کربن به ایران و تعبیر اسلام ایرانی را گونهای دیدار فلسفی خواند و خطرنشان ساخت: «در ابتدا اگرچه نسبت به کربن علاقه چندنی نداشتم، اما بعدها دریافتم آنچه که برای کربن مهم است، سرنوشت انسان پرتابشده و بیعالم است و باید دید چه درمانی برای این انسان وجود دارد». وی عالمی که کربن بدان جذب شد را عالم سهروردی دانست که «با تعبیر اسلام ایرانی از آن یاد میکرد و بهتعبیری میگوید باید در کنار این خانواده فرهنگی و تمدنی رحل اقامت افکند».
علیزمانی در ادامه، گریزی به علامه طباطبایی نیز زد و خاطرنشان ساخت: «کربن در علامه طباطبایی، جسم این جهانی را نمیدید، بلکه یک عالم را مییافت. برای کربن، حضور علامه طباطبایی زیباترین امر ممکن بود و حضور وی را احساس میکرد. نگاه کربن و آنچه از عالم اسلام ایرانی در وجود سهروردی، ابنسینا، مولانا و نظایر آنها میدید، شاهکار است». وی با اشاره به مولانا و سخن سهروردی که قرآن را بهگونهای بخوان که گویی امروز بر تو نازل شده، بر اهمیت تجربه فردی در تجربه نبوی تأکید کرد. بهباور علیزمانی، «هنر کربن، اکنونی کردن، اگزیستانس کردن و تبدیل حال از سوم شخص به اول شخص است، اینکه قرآن کتاب من شود و حضور رخ دهد».
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که اکنون چه نیازی به کربن داریم؟ بهباور وی: «برخی معتقدند امروز کربن برای ما زهر است، اما اگر قرار باشد اسلام ایرانی را سرلوحه قرار دهیم، باید با وجود تفاوتهایمان با یکدیگر حرف بزنیم. من فکر میکنم پس از ۴۵ سال و غبارهای بسیار، امروز به خودآگاهی رسیدهایم. کربن میگوید تو باید خودت، هستی و کتاب را تأویل کنی. علیزمانی گریزی به بحرانهای اجتماعی امروز هم زد و گفت: «کربن میبیند که کشتی انسان مدرن به گل نشسته و بهنظر من درست تشخیص میدهد که پادزهر این نیهیلسم را در ایران باید یافت، آن عالم ایرانی است، و تجلیاش یک خانواده است و نه تکتک افراد، این دیدگاه بسیار ارزشمند است». علیزمانی سخنان خود را اینگونه به پایان برد: «نباید در کربن توقف کرد و او را بت دانست، بلکه باید از دریچهای که برای ما ایجاد کرد، گذر کرد و به جهانی دیگر نگریست».
کربن از ایرانیت، تشیع و معنویت شالودهشکنی میکند
مهدی فداییمهربانی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران، دیگر سخنران این نشست بود. وی سخنان خود را با پرسش محمدعابد الجابری فیلسوف مراکشی در مورد غزالی آغاز کرد و گفت: «الجابری میپرسد اگر غزالی که بسیار مهم است، در این جهان وجود نداشت، چه چیزی را از دست میدادیم؟ حال من این پرسش را مطرح میکنم که اگر انسان ایرانی معاصر، کربن را نداشت، چه چیزی را از دست میداد؟» به باور فداییمهربانی، کربن در زمانهای افکارش را مطرح کرد که ما با سنت حکمی و فلسفی خودمان هیچ آشنایی نداشتیم. وی شکل جدیدی از نگاه به هویت، اندیشه و فلسفه ایرانی را به ما یاد داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه، به سه دستاورد کربن اشاره و خاطرنشان ساخت: «یک دستاورد مهم این است که کربن بهشدت متأثر از پدیدارشناسی هایدگر بود و با وجود تأثیرپذیری از سهروردی، هرگز از آن دست نکشید. اما این پدیدارشناسی که کربن به آن، ماهیت ایرانی و شیعی میداد، در فهم امر ایرانی به کمک کربن میآمد. این صورتبندی به کربن اجازه میداد که به ادراک وجودی از جهان برسد. دستاورد مهم دوم که در آرا و اندیشههای کربن بسیار مهم است، تشیع حکمی است. نهایتاً نکته پایانی، قریحه ایرانی است که کربن آن را فهم کرده و از آن متأثر میشود که گونهای ایرانیت عام است. این سه مورد به کربن کمک میکند تا از برهوت معنوی دنیای مدرن در آن دوره که عصر جنگهای ایدئولوژیک بود گذر کند».
فداییمهربانی در بخش دیگری از سخنان خود به منظر دین از نگاه کربن نیز اشاره و عنوان داشت: «کربن دیانت را بهشکل صوری نمیتوانست بفهمد. وی درکی باطنی از اسلام داشت. بنابراین، گرایش او به تشیع، صوری و ظاهری نیست و وقتی از معنویت سخن میگوید، در پی باطن است. کربن از ایرانیت، تشیع و معنویت شالودهشکنی میکند. عامه مردم به دنبال برج و بارو برای دین میگردند، اما کربن میآورد که «چه باک که کلیساها ویران است، اگر کلیسایی در گوشه دل تو زنده است». کربن کاملاً معنا را دگرگون میکند».
علی قیصری پژوهشگر حوزه فلسفه، عرفان و فلسفه سیاسی در ادامه به نگاه فرمالیستی به دین اشاره و میآورد: «ایمان عامیانه ما را به فرمالیسم هدایت میکند. کربن معتقد بود که اگر ایمان فرمالیستی و در باطنمان درونی نشده باشد، حقیقی نیست. شیعه بودن لزوماً بهمعنای مجموعهای از مفاهیم، گزارهها و باورهای شیعی نیست. دینداری نیز همینطور نیست و کربن اصطلاح دینداری اگنوستیک را برای همین به کار میگیرد، برای کسانی که گویی معنویت در وجودشان رسوخ نکرده است. به نظر من، این بخشهای اندیشه کربن به درد امروز ما میخورد. در میانه دعواهایی که ممکن است شکل و شمایل فرقهگرایانه داشته باشد، کربن منادی معنویتی است که باید معنای باطنی داشته باشد. بهنظر میرسد سوبژکتیویسم اروپایی در زمانه زیست کربن با دینداری فرمالیستی ما یکسان است. متن نمیتواند تأویل شود مگر اینکه قبل از آن، نفس خودمان را تأویل کرده باشیم».
کربن کاری به تاریخ ایران و تحولات آن نداشت
سخنران پایانی نشست، محسن آزموده روزنامهنگار بود. وی در آغاز سخنان خود خاطرنشان ساخت: «هانری کربن خدمات بسیاری به ایران و تشیع کرد، از جمله آنکه نام تشیع را در کرسیهای اسلامشناسی دانشگاههای غربی زنده کرد و اهمیت و ارزش حکمای ایرانی بهویژه سهروردی را به آن ها و حتی به خودمان نشان داد. کربن همچنین با شرح و پدیدارشناسی «کشفالمحجوب» سهروردی، فکر و اندیشه باستانی ایرانی را زنده کرد و سهم و اهمیت حکمت خسروانی را نشان داد».
آزموده در بخش دیگری از سخنان خود، به دیگر وجوه کربن پرداخت، از جمله آنکه سیاستگریز بود و عمداً و آگاهانه کاری به تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و تحولات آن نداشت. بهباور آزموده، «او بهدنبال معنویتی گمشده زائر شرق شده بود و گریزان از «غربت غربی»، خردی جاودان و بیمکان و بیزمان را میجست. نیز، تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی برای او ثانوی و عرضی محسوب میشد، نه اموری ذاتی و اصیل و اساسی که در شکل و محتوای اندیشهها و افکار تأثیر میگذارند و باید در متن روایت فلسفه، به آنها اندیشید».
آزموده در بخش دیگری از سخنان خود عنوان داشت: «همین نگاه کربن به فلسفه و درستتر بگویم، حکمت، سبب شد که درباره اسلام و تشیع و بهطور کلی دین نیز همه چیز را نگوید. او فقه رایج، شریعت مرسوم، آداب و مناسک دینی و مناسبات سیاسی و قدرتی را که پدید میآورند، نادیده میانگاشت و کاری به کار آنها نداشت یا مثل ملاصدرا در «کسر اصنام الجاهلیه» آنها را تحقیر میکرد. اسلام و تشیع او، اسلام و تشیع بیان شده در کتابهای حکماً و عرفاست و به وجه جامعهشناختی و سیاسی و اقتصادی آنها کاری نداشت».
آزموده افزود: «در روایت کربن از فلسفه اسلامی همچنین از استدلالهای عقلانی مثلًا به شیوهای که در کتابهایی چون «بدایه»، «نهایه»، «اشارات»، «الهیات شفا»، «اسفار» و شرح آنها میخوانیم، خبری نیست. سخنی از براهین لمی و انی و فرق میان هل بسیط و هل مرکب و برهانهای اصالت وجود و استدلالهای وجود خدا و صغرا و کبرا چیدنها و دلایل نفی دور و تسلسل به میان نمیآید. گفته می شود که او به روش پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی بحث می کند. روایت او از فلسفه، خیلی شبیه روایتی است که در دانشگاه به ما آموختند. توصیف و شرحی از اندیشهها و آموزهها و شرح عقاید و باورها، با کمترین اشاره به استدلالها و دلایلی که فیلسوفان را به آن باورها و آموزهها و جهاننگریها رسانده و بیهیچ اشارهای به زمینه و بستر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ظهور این اندیشهها».
وی در پایان سخنان خود به تحقیقات تازه پژوهشگران جوان و شرحهای متفاوت از آثار و اندیشههای هانری کربن اشاره کرد و گفت: «نمونهاش کتابی است که بهتازگی به انگلیسی منتشر شده با عنوان «چشماندازهایی جدید از هانری کربن» که به سرویراستاری هادی فاخوری منتشر شده و دکتر احمد بستانی نیز در آن مقالهای دارد با عنوان «هانری کربن و اسلام سیاسی».
۲۱۶۲۱۶