نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران

 نراقی از دوست فرانسوی‌اش پل ماتیو افسر ارتش فرانسه یاد می‌کند که از طریق او برخی اطلاعات در مورد انگلیسی‌ها دریافت می‌کرده و آن ها را به اطلاع فرزند دکتر مصدق می‌رسانده...میراث به جای مانده از نراقی، موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران است که در سال‌های اولیه تأسیس و با اخذ بودجه‌های پژوهشی، خدمات علمی بزرگی برای کشور انجام داد، اما متأسفانه امروز موسسه با کمبود بودجه فاقدکارآمدی پیشین خود است.

 به‌گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا دستجردی در مقدمه گفت و گوی خود با دکتر منوچهر ثابتی که در بخش اندیشه ایبنا منتشر شده نوشت: بیست‌ودوم شهریور، سال‌روز تولد احسان نراقی جامعه‌شناس شهیر ایرانی است. نواده ملامهدی فاضل‌نراقی که در مقطعی، معاونت سازمان یونسکو را نیز بر عهده داشت، با تأسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، سنگ‌بنای پژوهش‌های ژرف و کاربردی جامعه‌شناسی را در ایران بنیان گذارد. مولف آثاری چون «علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن»، «از کاخ شاه تا زندان اوین»، «پایان یک رویا»، «اقبال ناممکن» و «رویای شیفتگان» به واسطه‌ی همکاری با حکومت پهلوی همواره از اندیشمندان پرحاشیه ایران معاصر قلمداد می‌شود. آنچه از نظر می‌گذرد حاصل گفت‌وگو  با منوچهر ثابتی جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در باب این چهره مطرح معاصر است.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران
منوچهر ثابتی

 احسان نراقی که بود و چه پیشینه‌ای داشت؟

احسان نراقی در سال ۱۳۰۵ در خانواده‌ای مذهبی و شیعه در کاشان متولد شد. پدرش شیخ حسن نراقی فرزند میرزامحمدحسن نراقی و جداً فاضل نراقی نویسنده کتاب «جامع‌السعادت» بود. خاندان نراقی از خاندان‌های معروف و سرشناس کاشان بودند. مادرش رخشنده گوهرمشیری دختر میرسعیدخان مشیرالسلطان دانش‌آموخته مدرسه آمریکایی‌ها بود. حسن نراقی معمم بود، اما چون سیاست‌های فرهنگی رضاشاه را دنبال می‌کرد، مسجد آقابزرگ کاشان را به مدرسه دوشیزگان تبدیل کرد و مدیریت آن را به همسرش رخشنده گوهرمشیری یعنی مادر احسان نراقی داد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاشاه از ایران، شیخ محمد خالصی‌زاده مدرسه را تعطیل و مجدداً به مسجد تبدیل شد.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران
حسن نراقی و فرزندانش: ناهید، فروهر و احسان

از تحصیلات و فرایند آموزش نراقی بفرمایید. اساتید و سنت جامعه‌شناسی که وی در آن تحصیل کرد، چه بود؟ چه شد که پس از اتمام تحصیل، به ایران بازگشت؟

احسان نراقی تا کلاس یازدهم را در مدرسه پهلوی کاشان درس خواند و کلاس دوازدهم را در دارالفنون تهران گذراند و دیپلم گرفت. ابتدا به‌مدت دو سال در دانشگاه تهران، حقوق خواند، اما به‌توصیه پدرش برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت و لیسانس جامعه‌شناسی را از دانشگاه ژنو دریافت کرد و مدتی به‌دلیل قطع ارز دانشجویی، در ایام کودتای ۲۸ مرداد به تهران برگشت. بعد از دو سال سکونت در تهران موفق به اخذ بورس تحصیلی در مقطع دکتری از دانشگاه سوربن شد و راهی فرانسه گشت. نراقی در مدت دو سال اقامت تا اعزام به سوربن، به‌خاطر نسبت فامیلی که با آیت‌الله کاشانی داشت به وی نزدیک شد و به‌گفته خودش «فکر من با مصدق و روح و قلبم با کاشانی بود». نراقی از دوست فرانسوی‌اش پل ماتیو افسر ارتش فرانسه یاد می‌کند که از طریق او برخی اطلاعات در مورد انگلیسی‌ها دریافت می‌کرده و آن ها را به اطلاع فرزند دکتر مصدق می‌رسانده...

بیست روز بعد از کودتا و تشکیل دولت سرلشکر فضل‌الله زاهدی و دستگیری اعضای جبهه ملی و حزب توده، در اداره آمار عمومی وزارت کشور مشغول به‌کار گشت، اما بعد از یک سال از کار برکنار شد. نراقی طی نامه‌ای خطاب به رکن دو ارتش بعد از مدتی مجدداً در اداره آمار مشغول به کار شد. مجدداً در اواخر سال ۱۳۳۲ به فرانسه رفت و در انستیتو جمعیت‌شناسی پاریس تحقیقی با عنوان «مطالعه نفوس کشورهایی که فاقد آمار هستند» ارائه کرد.

طبق گفته خود نراقی، «در ایام فترت کودتا به ملاقات کامبور رئیس انجمن فرهنگی ایران و فرانسه رفتم و تقاضای بورس تحقیقاتی برای تکمیل مطالعات در علوم اجتماعی کردم، با درخواستم موافقت شد و در دسامبر ۱۹۵۴ به پاریس رفتم و در موسسه تحقیقات جمعیت‌شناسی که آلفرد سوی ایجاد کرده بود کار خودم را آغاز کردم». در همین زمان بود که نراقی دکتری جامعه‌شناسی را از دانشگاه سوربن دریافت و اولین همکاری خود با یونسکو به‌عنوان کارشناس امور خاورمیانه و ایران را آغاز کرد. در این دوران، تحقیقاتی هم درمورد اوضاع اجتماعی ایران انجام داد و بعد از دو سال و نیم به ایران آمد.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران
در کنار علینقی عالیخانی

 نراقی پس از بازگشت به ایران در کجا مشغول شد و مقارن این بازگشت، فضای دانشکده علوم اجتماعی، و به طور کل، جامعه‌شناسی در ایران چگونه بود؟ وی در دانشکده علوم اجتماعی چه اقداماتی صورت داد؟

نراقی پس از ورود به ایران از طرف یونسکو مأمور رسیدگی به امور عشایری خاورمیانه شد و در مورد ایل شاهسون، بویراحمدی و چند ایل دیگر مطالعاتی انجام داد و گزارش‌هایی تهیه کرد. وی در سال ۱۳۳۷ دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. تابستان همان سال موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی شروع به‌کار کرد و احسان نراقی ریاست آن را برعهده داشت و انجام تحقیقات در زمینه‌های اجتماعی-فرهنگی ایران با کارگروه‌های مختلفی از قبیل بخش عشایری، روستایی، شهری و … آغاز گشت. پژوهشگران و چهره‌های شناخته‌شده‌ای همچون جلال آل‌احمد، حسن حبیبی، ابوالحسن بنی‌صدر، حبیب‌الله پیمان، پرویز ورجاوند، جمشیدبهنام، محمدعلی کاردان، شاپور راسخ، احمد اشرف، نادر افشارنادری، جوادصفی‌نژاد و… با موسسه همکاری می‌کردند.

موسسه در کنار تحقیقات خود، اولین دوره آموزش عالی علوم اجتماعی در مقطع کارشناسی‌ارشد را تشکیل داد و در سال ۱۳۵۱ با ادغام دو موسسه «مطالعات و تحقیقات اجتماعی» و «موسسه تحقیقات تعاون»، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در محل دانشسرای عالی، واقع در میدان بهارستان (کاخ نگارستان) تأسیس گردید. برخی از اولین فارغ‌التحصیلان و پژوهشگران موسسه برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتند و پس از بازگشت، استاد دانشکده علوم اجتماعی شدند چون اکثر استادان تحصیل‌کرده سوربن و فرانسه بودند. پارادایم اولیه حاکم بر فضای علمی دانشکده علوم اجتماعی، پارادایم کارکردی-ساختی و پوزیتویستی بود.

رویکرد نراقی به فضای چپ حاکم بر ایران، نیز دانشکده علوم اجتماعی چه بود؟

دوران جوانی احسان نراقی زمانی بود که در جهان دوقطبی آن دوران، جریان فکری و ایدیولوژی چپ مارکسیسم در بسیاری از کشورها نفوذ زیادی پیدا کرده بود و بیشتر جوانان تحت تأثیر آثار مارکس بودند. نراقی در زمان تحصیل در سوئیس به فعالیت‌های کمونیستی پرداخت و در سال ۱۳۳۸ در فستیوال کمونیست در بوداپست شرکت نمود. در سال ۱۳۳۰ هم رئیس هیئت ایرانی شرکت‌کننده در برخی رخدادهای شرقی بود. طبق گفته خودش، به‌خاطر اختلافی که با برخی دوستان کمونیست‌اش پیدا کرد و به نقد کتاب‌های مارکس پرداخت، خود را از گرایش‌های کمونیستی کنار گذاشت. در دانشکده علوم اجتماعی، فضای چپ حاکم نبود، حتی با پذیرش امیرحسین آریان‌پور در دانشکده و تدریس کتاب‌های وی مخالفت می‌شد.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران
در کنار امیرعباس هویدا

 مهرزاد بروجردی در کتاب «روشنفکران ایرانی و غرب»، نراقی را جامعه‌شناس بومی‌گرا می‌نامد. علت چیست؟

جامعه‌شناسی بومی شاخه‌ای از علم جامعه‌شناسی است که به روابط انسانی و تحولات اجتماعی در سطح جوامع بومی می‌پردازد. در واقع، در این شاخه نحوه شکل‌گیری، سازمان‌دهی و عملکرد جوامع بومی مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین در آن به عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که بر روی تشکیلات بومی تأثیر می‌گذارند پرداخته می‌شود. به نظر می‌رسد احسان نراقی به‌خاطر انجام تحقیقاتی در مورد جامعه ایران، رویکردی متمایل به این شاخه داشته باشد، اما جامعه‌شناسی بومی با آنچه که بعد از انقلاب ۵۷ در ایران تحت عنوان جامعه‌شناسی اسلامی گفته می‌شود متفاوت است.

اسلامی‌کردن علوم انسانی موضوعی بود که ابتدا خارج از دانشگاه، یعنی از جانب برخی چهره‌های علمی- حکومتی و حوزویان مطرح گردید. ایران به‌دلیل داشتن پیشینه کهن دانش از گذشته‌های دور، چهره‌های فاخر و شناخته‌شده‌ای مانند بوعلی سینا، ملاصدرا، شیخ‌بهایی، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و … برخی را به این باور رساند که می‌توان با این سبقه و تاریخ، علوم انسانی اسلامی را به‌مثابه یک پارادایم مطرح کرد. این رویکرد موافقان و مخالفانی دارد و هرکدام استدلال‌هایی را عنوان می‌کنند. به‌نظر من، شکل‌گیری چنین پارادایمی بیشتر از اینکه در فضای غیرآکادمیک با بخش‌نامه‌های اداری اجرایی شود، نیاز به پژوهش و مطالعات دانشگاهی و شکل‌گیری مکتب‌های علمی دارد. علم یک جریان عقلانی است و تابع مکان جغرافیایی یا ایدئولوژیک نیست. خلط معرفت ایدئولوژیک و دینی با روح علمی سازگار نیست و مولفه‌های معرفتی هرکدام از دیگری متفاوت است.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران

نراقی بر خلاف عمده روشنفکران آن دوره، با حاکمیت هم در ارتباط بود. از کم و کیف این ارتباط بفرمایید.

معروف است که نراقی قبل از انقلاب با دربار، شخص شاه و برخی رجال سیاسی در ارتباط بود و به آن ها مشاوره می‌داد. کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» و برخی مصاحبه‌های ایشان در دسترس همگان می‌باشد. نراقی منتقد شاه بود و او را یکی از مسببین انقلاب می‌دانست و اعتقاد داشت اگر شاه اقدام به اصلاحات می‌کرد و از استبداد و خودرأیی فاصله می‌گرفت، چه‌بسا انقلاب نمی‌شد. بعد از انقلاب چندین بار بازداشت شد، اما وابستگی جدی وی به حکومت پهلوی اثبات نشده. وی به‌راحتی به ایران رفت‌وآمد داشت.

تأثیر نراقی بر جامعه‌شناسی چه بود و چه سرنوشتی در پی داشت؟

نراقی با تأسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و جمع کردن پژوهشگران و چهره‌های شاخص علمی و انجام پژوهش در زمینه مسائل مختلف ایران که مقدمه تأسیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شد، با انجام تحقیقات ارزشمند و ارائه راهکارهای کارشناسانه، علاوه بر کمک به برنامه‌ریزان اجتماعی، باعث رونق دانش اجتماعی و تربیت پژوهشگران و استادان فراوانی در این رشته شد.

نراقی منتقد شاه و او را از مسببان انقلاب می دانست / وابستگی نراقی به حکومت پهلوی اثبات نشده / نراقی موسس جامعه‌شناس بومی در ایران

از میراث امروز نراقی بفرمایید.

میراث به جای مانده از نراقی، موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران است که در سال‌های اولیه تأسیس و با اخذ بودجه‌های پژوهشی، خدمات علمی بزرگی برای کشور انجام داد، اما متأسفانه امروز موسسه با کمبود بودجه فاقدکارآمدی پیشین خود است.

آیا امروز هم آثار نراقی را باید خواند؟

آثار نراقی و شخصیت‌هایی مانند ایشان را باید نسل جوان امروز هم بخوانند تا با زمانه و شرایط دوران گذشته چه به‌لحاظ علمی و چه به‌لحاظ اجتماعی آشنا شوند. سیر تحول و شکل‌گیری دانش اجتماعی در ایران، برخی وقایع دانشگاهی و اجتماعی در آثار ایشان آموزنده‌اند. ترجمه برخی مقالات تخصصی که نراقی انجام داده را هم باید خواند.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2114944

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار