تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۹:۰۱

مهرزاد دانش

اولین ساعت بامداد روز یکشنبه که فیلم «درباره‌ الی» تیتراژ پایانی‌اش روی پرده آمد، حس‌وحال غریبی داشتم؛ حسی که مدت‌ها بود پس از تماشای فیلمی ایرانی به سراغم نیامده بود. حس خوبی که دوست‌داری لحظاتی ممتد را با خودت خلوت کنی و طعم لذت‌بخش یک ادراک را زیر زبان ذهنت و روحت مزه‌مزه کنی. قبل از نمایش فیلم، به دلیل ساعت دیرهنگام پخش آن، عزاگرفته‌ بودم که چطور نیمه‌شب به منزل برگردم و با توجه به این‌که وسیله نقلیه ندارم، نهایتاً روی آژانس حساب کرده بودم. اما چنین نشد. «درباره‌ الی» آن‌قدر انرژی و نشاط و سرخوشی به درونم تزریق کرده بود که نیازی به این چیزها نبود و پس از سال‌ها، باردیگر مسیر سینما تا خانه را پای پیاده طی کردم، درست مثل هرباری که فیلمی رضایت‌بخش می‌دیدم و با پیاده‌روی بعدی‌اش سرخوشی خور را احیا می‌کردم، و چقدر در آن هوای بارانی نیمه‌شب این قدم‌زنی چسبید.

«درباره‌ الی» فیلمی بود که به شدت قابلیت‌های سینمایی را به یادمان آورد. پس از خیل فیلم‌های متوسط و معدود آثاری به‌هرحال خوب که ضعف‌هایی نیز داشتند، تماشای «درباره‌ الی» تجربه‌ای عمیق و لذت‌بخش بود. این‌که ببینی فیلم‌ساز از هیچ، همه‌چیز آفریده است کلاهت را از احترام این‌همه خلاقیت و تسلط از سر برمی‌داری و نگاه مبهوتت را از پرده سینما برنمی‌داری. سکوت‌ عمیق حضار در سالن نمایش سینما فلسطین هنگام این دوساعت، دلالت بر کنترلی می‌کرد که فیلم روی مخاطبانش داشت و تعلیق‌هایی که به شکل فزاینده هر ده دقیقه یک‌بار در مسیری تشدید‌شونده شکل می‌گرفت، حکایت از پویایی شگفت‌انگیز اثر داشت. این‌که چند خانواده به‌اتفاق به سفر شمال بروند مگر چه موقعیت دراماتیک قوی‌ای دارد که بخواهی مرکز یک فیلم سینمایی داستانی قرارش بدهی؟ اما فرهادی قدرت استخراج این ظرفیت پنهان را اثبات کرد که دارد؛ قابلیتی را با میزانسن دقیق، هدایت پرقدرت بازیگران (آیا می‌توانید یک بازی بد، که عرض کنم، حتی متوسط در این فیلم پیدا کنید؟) ضرباهنگ سنجیده، فرازونشیب‌های روایی بجا، موقعیت‌سازی‌های عمیق و نهایتاً لایه‌‌بندی‌های بسیار پرتأملی که در تاروپودش جای گرفته‌اند به شکل بالفعل درآمده است.

نوشتن درباره آخرین کار فرهادی دست‌کم در این مقطع خاص دورن جشنواره‌‌ای سخت است و نباید با نگارش‌های شتاب‌زده، تحلیل آن را لوث کرد. فیلم دارد به شکلی متین، پیچیده‌ترین تردیدها و دغدغه‌های وجودی را درباب گناه و قضاوت و آرامش و فاجعه و خوب و بد و... مطرح می‌کند و همه‌نوع تعجیل در هضم این جلوه‌ها، متانت مزبور را مخدوش می‌سازد. بگذارید بازهم مسیری را پیاده‌روی کنیم... هنوز لذت‌بخش است.  

منبع: بدون منبع

برچسب‌ها