۰ نفر
۱۵ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۸:۰۱

پیام سلامت

صبح با صدای مرجان خانم و رضا که از آشپزخانه می‌آمد، بیدار شدم. هیچ‌چیز را به‌اندازه صبحانه دوست ندارم و وقتی صبح به آشپزخانه می‌روم و میز صبحانه آماده است آن‌چنان لذتی می‌برم که انگار دارم فیلم «مالنا» به کارگردانی جوزپه تورناتوره با بازی هنرمند توانا سرکار خانم مونیکا بلوچی را سر صحنه نگاه می‌کنم. به همین دلیل با عجله بلند شده، به طرف آشپزخانه رفتم. قبل از این‌که وارد شوم مرجان‌خانم چیزی گفتند که نشنیدم ولی جواب رضا را که گفت: "یواش، می‌شنوه ها!" و جمله مرجان‌خانم را که گفت: "به درک که می‌شنوه!" شنیدم. برخلاف انتظارم صبحانه آماده نبود. مرجان‌خانم پرسیدند:  "چیزی می‌خواستین؟"  گفتم: "نخیر." مرجان‌خانم گفتند: "حالا نمی‌شد این فیلما رو تو خونه‌تون می‌دیدن؟" گفتم: "چه‌جوری؟" گفتند: "صبر می‌کردن چهار روز دیگه دی‌وی‌دی همه‌ش می‌اومد." رضا پرید وسط حرف مرجان‌خانم و گفت: "پاشو من می‌برمت که دیر به سینما نرسی..." رضا جلوی سینما فلسطین پیاده‌ام کرد. تا وارد سینما شدم آقای ابک و معززی‌نیا آمدند یقه‌ام را گرفتند و گفتند: "چرا تو مطلب قبلیت اسم ما رو نوشته بودی؟" پرسیدم: "چه عیبی داره؟" گفتند: "تو با این کار از ما استفاده ابزاری کردی." اول خواستم مخالفت کنم ولی دیدم حق با آنان است و این عزیزان مورد استفاده  ابزاری قرار گرفته‌اند. بلافاصله عذر‌خواهی کردم و قول دادم دیگر چنین کاری با این دوستان عزیزم نکنم. با‌این‌حال پکر شده بودم و ترجیح دادم به جای فیلم‌دیدن کمی جلوی سینما قدم بزنم، شاید هنرمندی بیاید و بتوانم با او عکسی به یادگار بگیرم تا تغییر ذایقه‌ای بدهم. همان موقع آقای جوانی نزدیک شد و یکی از کارمندان سینما گفت: "اگه دنبال هنرمند می‌گردی، با ایشون عکس بگیر." پرسیدم: "مگر ایشون کی هستن؟" کارمند سینما گفت: "ایشون آقای عبدالرضا کاهانی کارگردان فیلم بیست هستن." به آقای کاهانی نگاه کردم و با خودم گفتم آدم دیگر مزاحم وقت هر هنرمندی که نباید بشود. این بود که با ایشان عکس نگرفتم و به سالن سینما برگشتم و نیمه دوم فیلم «شکوفه‌های گیلاس» را دیدم که الحق بسیار آموزنده و حقیقت‌‌جو بود.  

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3266

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =