حمیدرضا ابک

روزنامهنگاری یعنی سطحینگری؛ این اعتقاد بسیاری از اهالی فضل وکارشناسان در سرزمین ماست. روزنامهنگارها بیسوادند؛ این هم جمله دیگری است که مدتهاست ورد زبان همه کسانی شده که روزی، کسی، در جریدهای،«بای نحو» متعرضشان شده است

صحت و سقم این ادعا را چه کسی باید محک بزند؟ عیار این گزارههای همهگیر که همیشه در حوالی جشنواره فیلم فجر پررنگتر و کارآمدتر میشوند چند است؟ 

یازده دوازده روز جشنواره سرشار است از حرفهای درگوشی و علنی برخی کارگردانان، بازیگران و تهیهکنندگان درباره بیسوادی روزنامهنگاران و غرضورزی‌‌شان درباره فیلمها. به هرکدام از این برخیها که بگویی فلانی در فلان روزنامه چیزی دربارهات نوشته و نقدت کرده، لبخندی ژکوندی بر چهرهمینشاند و می‌‌گوید: «ولشکنبابا. او که سواد ندارد. میخواهند صفحههاشان را پر کنند، گوش ما از این صرفها پر استقضیه در همینسطح هم نمیماند

برخی از اینبرخیهاتا زمانی که پیکان نقدها به سمت دیگری باشد. نیازی به استفاده از این تعابیر نمیبینند. چه بسا در راهپلههای سینما فلسطین کنارت میکشند و در گوشت میگویند: «آقا دمتگرم. خوب کیسهای به تن مردک کشیدی». یا واقعاً راست میگویند و فقط ظرفیت نقد خودشان را ندارند و یا دارند یارگیری میکنند و میخواهند با همین جمله نمکگیرت کنند که در موارد مشابه بیخیال ماجرا شوی. نمیدانم شاید هم روش درست یا لااقل کارآمدی را برگزیده‌‌اند. میشود در فرصتی دیگر به دلایل این اتفاق پرداخت و حتی نقش برخی از هم صنفیهای ما را در بروز چنین اتفاقی تحلیل کرد. اینجا اما فقط هدفمان بررسی همان دو عبارت اول یادداشت است

سواد، به خودی خود، کلمهای کاملاً مبهم و به زعم بنده سرسری است. باسواد کیست؟ آنکه PHD دارد؟ آنکه در خارج درس خوانده؟باسوادی در هر شغلی چگونه تعریف میشود؟ باسوادی در کارگردانی چه نسبتی با باسوادی در روزنامهنگاری دارد؟ من روزنامهنگار اگرچه بدانم و چه بکنم باسوادم؟ پیچیده شد؟ بسیار خوب. بگذارید مصداقی بحث کنیم، منتقد باسواد یعنی آندره بازن؟ یعنی رابینوود؟ یعنی ما بلد نیستیم مثل آنها فکر کنیم و بنویسیم؟ سلمنا؛ قبول. اما آن وقت لابد باسوادی در کارگردانی هم یعنی هیچکاک شدن و زینهمان شدن. آقایان برخی، کدامتان در کارگردانیتان هیچکاک و فرد زینهماناید که توقع دارید ما آندره بازن و راجر ابرت باشیم؟ تازه بگذرید که روزش اگر فرا برسد میتوانیم مباهله کنیم و داورانی پاک نهاد برگزینیم تا قضاوت کنند که شما در صنفخودتان به ملاکها و معیارهای جهانی نزدیکترید یا روزنامهنگاران در صنف خودشان

روزنامهنگاران، اعضای هیئت علمی نیستند. قرار هم نیست هفتصد و پنجاه رفرنس در انتهای یادداشتهایشان علم کنند که سوادشان را به رخ بکشند. اتفاقاً روزنامهنگاری که سوادش را ضمیمه نوشتهاش میکند این کاره نیست. کار روزنامهنگاری، فقطوفقط، بالا بردن هزینه رفتارهای شخصی و اجتماعی مردمان و حاکمان است. روزنامهنگارها محقق نیستند. فسیل شناسی هم نمیکنند. آنها فقط نگاه میکنند. نگاه میکنند و در پدیدههای جهان حفرهای میجویند و فریاد برمیآورند تا یا کسی به ترمیمش همت گمارد و یا لااقل رؤیای کمال آن پدیده نقش برآب شود و به دیگران هشدار بدهند که حواسشان را جمع کنند تا کلاه سرشان نرود. همین. روزنامهنگاران، کودکانی بیآداب و سادهدلند که عریانی پادشاه را تاب نمیآورند. نگران هم نیستند که بقیه، آنها را حلالزاده بدانند یا حرامزاده. رفاقت روزنامهنگاران با ارباب اصناف و حکومت هم، اگر همان معنایی را داشته باشد که امروز از آن مراد میشود، مرگ روزنامهنگاری است

حالا اگر مردم سرزمینی ترجیح میدهند کودکانشان را در پستو پنهان کنند تا مبادا که پادشاه از عریانیاش شرمگین شود، سخن دیگری است. در ضمن، یک نکته دیگر. بسیاری از این برخی آقایان، حرفهای پشتتریبونشان با حرفهای درگوشیشان از زمین تا آسمان توفیر دارد. همیشه هم ترجیح میدهند خودشان را درگیر پاسخهای صریح در عرصه عمومی نکنند. چون احتمالاً روزنامهنگاران را با  این کارشان «گنده» میکنند. آقایان گویا فراموش کردهاند که «گندگی»‌شان را از کجا آوردهاند. گلی به جمال همان فرنگیها که وقتی کسی حرفی علیه رسانهها میزند، چنان بایکوتش میکنند که هفت جدش را یاد کند و برود منزل مهدعلیا سبزی پاک کند.

برادران گرامی الحمدلله که رسانهها در این سرزمین قدرتی ندارند. روزنامهنگاران هم که بیسوادند. روزنامهنگاری هم که یعنی سطحینگری. پس از چهچیزی میترسید؟ نگران چه هستید؟ خدا پدر و مادر ارباب قدرت را بیامرزد. لااقل اهمیت رسانه را نادیده نمیگیرند. آنقدر مروت دارند که برای تکتک جملات ما جوابیه صادر کنند و کلاً تکذیبمان کنند. حرفشان را هم روی راهپله و در گوش خالهخانباجی نمی گویند. تکلیفشان هم با آدم روشن است. روابطعمومیهایشان را هم سیخ نمیزنند که «تورخدا اقلاً بگویید یک خبر ما را کار کنند».

دوستان عزیز، آقایان برخی، حفظ حرمت شما بر ما واجب است. اما خداوکیلی اگر توقع دارید به خاطر یک سلام و علیک بعد از اکران فیلم، شغلمان را ببوسیم و بگذاریم کنار، اصلاً نخواستیم

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3320

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سام IR ۲۲:۵۱ - ۱۳۸۷/۱۱/۱۶
    18 1
    حرفتان بجاست، نمیدانم کدام یک از آقایان دستت را گرفته و به کناری کشیده تا نمک گیرت کند، اما خوب از خجالتش در آمدی. موفق باشی