علی‌رغم منافع ایران در منطقه و جهان و مشکلات پیچیده در روابط با قدرت‌ها، نیازی به نظریه و نظریه‌پردازی دیده نمی‌شود، به نظر می‌رسد همه ابعاد وضعیت حاضر ایران در منطقه و جهان و آینده از دید برخی مشخص و مبرهن است. اما علل و عوامل این وضعیت و خاموشی علم چیست؟ چرا ما نظریهٔ روابط بین‌الملل نداریم؟

نظریه از مطالعه علمی گروهی از پدیده های عینی بین المللی مانند موارد متعدد جنگ، صلح، همکاری و رقابت و سایر موارد میان کشورها ساخته می شود. در یک نظریه، علل و متغیرهای مهم و مشابهی وجود دارد که چارچوب اصلی و مفهومی یک نظریه را تشکیل می دهند.

دانشمندان و پژوهشگران روابط بین الملل با آزمایش فرضیه های متعدد و در روند نظریه سازی به قواعدی برای تحلیل پدیده های روابط بین الملل دست می یابند. آنها باید بتوانند نظریه را در عمل و کاربرد بکارگیرند. نظریه کاربردی باید بتواند در مواردی بیش از 70 درصد یک پدیده بین المللی، شامل جنگ، صلح، تنش و رقابت میان کشورها را پیش بینی کند. نظریه همچنین باید بتواند به ذات پدیده سیاسی پی ببرد.

اینکه کشورهای غربی ابرقدرت، عرصه نظریه پردازی در روابط بین المل را بدست گرفته اند علل و عوامل متعددی دارد که در این کلام موجز فرصت بررسی آن نیست و در کلاس های درس نظریه های روابط بین الملل مفصل برای دانشجویان بحث می کنیم.

به طور کلی از میان علل متعدد، دو علت مهم می تواند پیشگامی غرب در نظریه پردازی در عرصه علم سیاست و روابط بین الملل را برای ما مشخص نماید: استقلال عمل و آزادی دانشمندان در نظریه پردازی حتی خلاف سیاست رسمی حاکمیت؛ و دیگری کاربرد و آزمایش نظریه در سیاست، و به عبارتی توجه و مراجعه کارگزاران سیاسی و سیاستگذاران به آن نظریه ها و بکارگرفتن دانشمندان روابط بین الملل به عنوان مشاور و یا دستیار ویژه است.

علاوه بر دوعامل مذکور، کاربرد نظریه و نظریه پردازی در روابط بین الملل با قدرت سیاسی، اقتصادی، و نظامی کشورها ارتباط مستقیم و دو سویه ای دارد. هرچه کشوری صنعتی تر و دموکراتیک تر باشد حوزه نظریه پردازی اش، گسترده تر، کاربردی تر و زنده تر است.

از آنجا که برخی کشورهای پیشرفته اروپایی و  نیز آمریکا دارای منافع گسترده و حضور فعالی در سیاست بین الملل و مناطق جهان دارند به همان اندازه برای استمرار و برتری قدرت خود به نظریه پردازی در عرصه روابط بین الملل از سوی استادان دانشگاه ها و مراکز پژوهشی خود اهمیت بیشتری می دهند.

کشوری مانند ایران که ادعای منطقه ای و جهانی دارد، و هر روز با چندین مسئله بین المللی حساس درگیر است، برخی درس آن را نخوانده، خویش را عالم علم سیاست، جهان شناس و تاریخ دانی بزرگ می دانند و امکانات گسترده رسانه ای و نشر را در اختیار کرفته اند. دیگر نیازی به دانشگاه و نظریه پردازی دانشمندان این حوزه ها احساس نمی شود.

علی رغم منافع و مشکلات پیچیده ایران در روابط با قدرت های جهانی، برخی می پندارند نظریه پردازی اهمیتی ندارد و ساخته و پرداخته غرب است، زیرا همه ابعاد وضعیت سیاسی و بین المللی ایران در منطقه و جهان و آینده مشخص و مبرهن است. اگر این طیف بتوانند درس نظریه های روابط بین الملل را از سرفصل دروس دانشگاه ها نیز حذف می کنند.

اما باید بدانیم، انقلاب مردمی و اسلامی ایران که به سن چهل سالگی خود رسیده است، هنوز از لحاظ نظریه پردازی، نوزادی ضعیف است که نه سخن می گوید و نه توان راه رفتن دارد؛ و این بزرگترین خطر برای بقای یک انقلاب مردمی در قرن بیست ویکم است.

* صفحه شخصی در اینستاگرام hvaezzadeh.ir

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 721460

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =