دوره شش ساله تولید فیلم «ملکسلیمان» و انتظاری که از آن میرفت چیز دیگری جز آن بود که اکنون در نخستین اکران آن شاهد هستیم.
تصور ما براساس آنچه درباره فیلم از زبان مسئولان فرهنگی وقت و دستاندرکاران میشنیدیم بیش از این ما را ترغیب به دیدن فیلم میکرد، ولی انتظاری بیهوده بود.
«ملک سلیمان» نمیتواند برای تماشاگر از جنبه تصویری و سینمایی با وجود استفاده از یک فناوری که برای نخستینبار به کار گرفته میشود جذاب باشد. این فیلم علیرغم همه امکانات به کار گرفتهشدهاش در زمینه جلوههای ویژه یک عیب اساسی دارد و به دلایل زیر سینمایی نیست:
الف: بر اساس تئاتر و نمایشنامه بنا شده و باید همه حرفها و دیالوگها را شنید و این البته مشکل عمومی سینمای ایران است که به خصوص در فیلمهای حماسی، تاریخی و مذهبی بیشتر دیده میشود و یکی دیگر از دلایل آن تحتتأثیر بودن این فیلمها از مجموعههای تلویزیونی است و در فیلم «مریم مقدس» از همین کارگردان نیز ملاحظه میشد.
این یعنی سینمای شنیداری که آفت سینمای ماست و باعث میشود با دیدگاه تئاتری حتی نتوانیم در سطح متوسط نیز مانند سینمای مشابه غربی کار کنیم.
ب: انتخاب هنرپیشگان احتمالاً با شتاب صورت گرفته است به ویژه در مورد شخصیت اول داستان که اصلاً مناسبت فیزیکی و این پرفورمانس را ندارد و نگاهش با نوعی غرابت و دوری از نقش محوله همراه است.
ج: تماشاگر تنها آثار سوء اجنه و شیاطین را میبیند و از دیدن جنبههای فیزیکی آنها که مسلماً مانند آثار مشابه خارجی جذابیت بیشتری دارند، محروم است. در حالی که تمهیدات رایانهای امکان استفاده از این فن را به خوبی در اختیار ما میگذارد، به علاوه در بعضی موارد آرایش و گریم بازیگران نیز جواب میدهد.
د: دکور شهرها بسیار مصنوعی جلوه میکند و لباس بازیگران احتمالاً با آنچه در سایر فیلمهای مشابه غربی مانند «سلیمان و ملکه سبا» (1959- کینگویدور) و یا «داود و بتشبع» (1952- هنری کینگ) استفاده شده مورد بررسی قرار نگرفته است.
ارتباط سلیمان با موجودات دیگر و به تسخیر گرفتن آنها مانند مورچهها و پرندگان به ویژه هدهد و رژه اسبان و برخورد او با بلقیس نیز نکاتی است که ظرافت هنری و فناوریهای دیجیتالی و ویژه تصویری مناسبی را طلب میکند که امید است در قسمتهای بعدی فیلم کارگردان به آنها توجه کند.
نظر شما