نیما اسماعیل‌پور

گالری‌های تهران که در سال های اخیر میزبان نمایشگاه‌های گروهی نمایشگاه‌گردانی‌شده‌‌، چیدمان و اجراهایی را به نمایش گذاشته‌اند که بیش از هر چیز اهمیت شناخت «هنر معاصر» (contemporary art) به عنوان هنری در ارتباط و تعامل با مردم، و همچنین خودِ پدیده‌ی نمایشگاه‌گردانی، به‌ عنوان شیوه‌ای جهت اعمال سیاست‌های بازنمایی‌ را روشن ساخت.

در این میان، هنرمند و مخاطب ایرانی با به کارگیری امکانات گسترده‌ هنر معاصر در حال تجربه و محک زدن خویش در فضای معاصر است. و «نمایشگاه‌گردان» (curator) یا سرپرست هنری (که عموماً در ایران هنرمند نقش آن را بازی می‌کند) چهره‌‌ا‌ی است در حال تثبیت جایگاه خود در بستر هنر امروز ایران.

«نمایشگاه‌گردانیِ جعبه اجرا» همان‌طور که از اسم‌اش پیدا است تجربه‌ هم‌زمان این پدیده‌هاست: نمایشگاه‌گردانی به واسطه ساخت بستر نمایش و انتخاب چند‌باره‌ آثار توسط خود هنرمندان و مخاطبان؛ جعبه به عنوان محلی برای «نصب» آثار؛ و در نهایت اجرایی که توسط افراد گروه در گالری یا هر محل دیگری قابل اجرا است.

ذکر نام بیش از ۱۰۰ بیننده در کاتالوگ نمایشگاه همطراز با ۶۰ هنرمند که آثارشان را به نمایش گذاشته‌اند در واقع بیانگر همان ادعای هنر معاصری است که برای مخاطب به اندازه‌ هنرمند جایگاه قائل می‌شود؛ هرچند در این‌جا جنبه‌ طنزآمیز این قضیه رو شده ‌است. واژه ساختگی «کاتارتیست» (cutartist) که اشاره به واژه catharsis [= تزکیه، روان‌پالایی، و تخلیه‌ هیجان و احساس] دارد،‌ نامی که افراد گروه به خود نسبت می‌دهند، سویه دیگر از طنز و‌، کارکرد اجرایی (performative) یا کنشی زبان را به رخ می‌کشد.

این کارکرد هم‌چنین در نام گروه که تلفظ بریتانیایی واژه‌ هنر (/a:t/BrE) است به عنوان بیان تمسخرآمیز فرهیختگی در هنر به کار گرفته شده است. این شیوه‌ پرداختن به هنر، برای گروهی که هدف اصلی‌اش دموکراتیک کردن هنر است، اهمیت دادن بیش از حد به «کار هنری» و اصرار بر تولید هر آن‌چه بتوان هنر نامید، بدون شک گرایش‌هایی دادائیستی‌ را نشان می‌دهد که تولیداتی مشابه هم خواهد داشت؛ جعبه‌هایی مقوایی که شبیه به سازه‌های فوتوریست‌ها و فلوکسوس‌ها (fluxus) است، همان‌ها که زیبایی‌شناسی مخاطب-محورِ «خودت-انجام‌اش-بده» (do-it-yourself) را بنا نهادند.

به این نحو که هنرمندان این اجرا علاوه بر این‌که اثر خودشان را درون جعبه‌ها قرار می‌دهند، می‌بایست همچون یک نمایشگاه‌گردان از میان آثار دیگران مجموعه آثاری را برای یک‌بار اجرا انتخاب کنند، و آخر سر، بیننده است که با انتخاب از میان مجموعه انتخاب‌ها کار نهایی را انجام می‌دهد.

البته انتخاب بیننده، بر اساس خود آثار نیست، چرا که تا وقتی که انتخاب نکرده باشد به او نشان داده نمی‌شود، بلکه انتخابی است بر اساس نام هنرمندان، قیمت و مدیوم به کار رفته. بی‌شک، این شیوه‌ انتخاب با محدودیت ایجاد شده کنجکاوی‌ای را در ذهن هر بیننده برای دیدن باقی آثار بر می‌انگیزد.

در این اجرا، از سویی روند جنون‌آمیز اتخاذ شده در انتخاب آثار سعی در زیر سؤال بردن خصوصیت نمایشگاه‌گردان دارد که همیشه با قرار گرفتن بین هنرمند و مخاطب، و یا بین اثر و مخاطب، گویی جایگاه مشخصی ندارد و حاکمیت‌اش در فضای چیدمان عموماً جنبه‌ای بر‌خورنده برای مخاطب پیدا می‌کند (شاید در نمایشگاه‌های نمایشگاه‌گردانی‌شده از خود پرسیده باشید که چرا اصلاً باید این آثار کنار هم باشند؟) و از سویی دیگر شیوه نمایش آثار و قرار دادن مخاطب در محوطه‌ بسته‌ نمایش (بینندگان برای دیدن اجرا ملزم به قرارگیری درون جعبه‌ا‌ی مقوایی‌اند و فقط سرشان بیرون می‌ماند) نیز جنبه‌ای منفعل‌کننده و آزاردهنده از کنش نمایش اثر را نشان می‌دهد.

همین‌طور با رجوع به متن ارائه شده به هنرمندان برای تولید اثر با مضمونی مشابه -متنی برگرفته از داستان پیتر هانتکه با عنوان «گزارش شاهد عینی»-- که نوعی انفعال را به هنرمند تحمیل می‌کند، وضعیتی مشابه با وضعیت بیننده‌ درون جعبه،‌ و حتی اثر محدود شده به فضای جعبه را تداعی می‌کند. با نگاهی به آثار ارائه شده که عموماً از کیفیت زیبایی‌شناختی بالایی برخوردار نیستند نوعی ضعف در بیان قابل مشاهده است؛ البته در غیر این‌صورت یعنی ارائه‌ اثری با کیفیت بالا درون جعبه‌های مقوایی نیز ضعف دیگری قابل پیش‌بینی بود.

شاید بتوان سویه‌ای از «کالا‌بودگی» را برای اثرِ درون جعبه قرار‌گرفته در ذهن مجسم کرد که این نیز با قیمت‌گذاری روی آثار به نحوی دیگر خود‌نمایی می‌کند؛ آثار به نمایش درآمده، به‌ هر حال، فاقد کیفیت حداقلی جهت خریداری‌اند که این وضعیت بیشتر به نوعی «جنس بنجل» شبیه‌شان ساخته است.

نمایشگاه گردانی جعبه اجرا

در نهایت، وقتی به ادعای گروه باز می‌گردیم چیزی بیش از این در انتظار نیست: گروهی که به گفته‌ خویش کارناوال و شهرفرنگ را ترجیح می‌دهد به نوعی «شاهد عینی» وضعیت هنری‌ای است که سعی کرده خود را خارج از آن نگه دارد. البته چنین نگاه همراه با شیطنت و سرخوشی به «هنر جدی» ممکن است سبب طرد شدن گروه از سوی دیگران شود ولی گرایش دموکراتیک هنر همیشه راهی برای جذب افراد دیگر، البته نه همگان، باز خواهد گذاشت. 

کد خبر 100524

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شهاب IR ۲۰:۴۹ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۴
    0 0
    من نرسیدم برم.اما کار نو و جالبی هست.به تمام کسانی که زحمت کشیدن خسته نباشید میگم.خیلی عالیه که همچین نمایشگاه هایی رو در سال چندین بار داشته باشیم