درباره «نمایشگاهگردانی جعبه اجرا» در گالری محسن
ما در گروه «کات آرتیست» بر این نکته که ما بیهیچ تعارفی اجراگریم و هنر ما هنر اجرا (پرفورمنس) است پافشاری میکنیم. با خجالت نمیگوییم که: «میدانید که، من هنرمند تجسیام، ولی خب، گاهی هم پیش میآید به سراغ هنر معاصر بروم.» من شخصاً بر حقانیت هنر معاصر اصرار دارم. همهجای دنیا سعی دارند نقدش کنند، در اینجا به جایی میرسی که لازم است حمایتش کنی. گاهی با قدری بدجنسی به دانشجویان نقاشیام در دانشگاه میگویم کسی حق دارد نقاشی کند که نخست به این سؤال جواب داده باشد که به چه حقی در ایران نقاشی میکند؟ در هر حال، پرفورمنس هنر وضعیت ایران است.
گروه ما هم با این اعتقاد شکل گرفت که در کشورهای حاشیهای هم آوانگارد بودن غیرممکن نشده، در هیچ کجا غیرممکن نیست. برعکس، آرزو نداشتن، همیشه نشانه حقارت است؛ دلیلی بر ذهن کوچک و فقدان خلاقیت. اگر بتوانیم در ایران کاری انجام دهیم که در وضعیتمان تازگی داشته باشد، که همان چیزی باشد که میخواهیم، دلیلی ندارد دیگران هم آن را جدی نگیرند. و چیزی هم از این بدتر نیست که بخواهیم ادای ایرانی بودن دربیاوریم. شخصاً برایم چیزی از این دلبههمزنتر نیست که به یک نمایشگاه نقاشیخط یا مینیاتور دعوت بشوم. اینها باید کارهایشان را با توجه به ضرورتهای امروز توجیه کنند، نه امثال ما! به عبارت دیگر کسی را که خودش را آتش میزند میفهمیم اما احساس میکنیم سنتور زدن در این روزگار واقعاً توجیه میخواهد.
کارمان برایمان بسیار جدی است اما توهم دنکیشوتی از خودمان نداریم. میدانیم که هنر معاصر تازه دارد پا میگیرد و ما هم همانی هستیم که هستیم؛ یک تعداد آدمهای خوب، به معنی اخص کلمه. مفهوم آوانگارد برای ما این نیست که کسی قبلاً به فکرش نیفتاده باشد؛ کافی است برای خودمان تازگی داشته باشد و دریچهای باز کند تا از این فضا بیرون برویم.
تمامیِ وضعیتها هم منحصربهفردند و هم تکراری و خستهکننده؛ اگر بتوانی در این وضعیت کار جدیدی انجام بدهی برای همه وضعیتها کار جدیدی انجام دادهای. ما نمیخواستیم کارمان هنر در معنای متداول کلمه باشد و تمسخری هم که در اسم گروه هست از همینجا میآید. خیلیها به گروهمان آمده و رفتهاند و بدان سرمیزنند؛ ما هم کار خودمان را میکنیم؛ کاری که باید برای خودمان هم جذاب و هم تا حدی غیرقابلپیشبینی باشد. واجب است قدری اضطراب داشته باشیم. اگر صددرصد مطمئن باشیم جواب میدهد، کنارش میگذاریم.
ما در گروهمان سرخوشی، لذت بردن از فرایند تولید هنری، کار گروهی و تازگی داشتن ایدهها برایمان اصل است. بیشتر هنرمندمحوریم تا مخاطبمحور؛ اما وقتی مردم میخندند ما هم کیف میکنیم. وقتی هم از جعبه اجرا درمیآیند و میزنند زیر گریه غصهمان میشود.
مترجم و مدرس دانشگاه
نظر شما