نسل ما از طریق خوشنویسی ارتزاق می‌کرد، الان شما نمی‌توانید کسی را سراغ بگیرید که حرفه‌ای به این هنر بپردازد...هر چه مدرنیزم غلبه می‌کند، خوشنویسی عقب می‌نشیند.

احمدرضا حقیقی: «خوشنویسی» به عنوان یک هنر اصیل و بومی این روزها، حال و روز خوبی ندارد. این هنر که زمانی در نگارگری، تذهیب و هنرهای تجسمی کاربرد فراوان داشت و به عنوان یکی از شاخصه‌های فرهنگ و تمدن ایران اسلامی شناخته می‌شد اکنون در سایه بی‌توجهی‌ها سیر قهقرایی می‌پیماید و حیات نیم‌بند خود را مدیون تلاش‌های متعصبانه گروهی از بازماندگان نسل طلایی خوشنویسان می‌بیند.

استاد «کیخسرو خروش» از معدود اساتید خوشنویسی است که با تعصب خاص و تلاش مثال‌زدنی به اتفاق برخی دوستان هنرمند خویش می کوشد شعله این هنر بومی رو به خاموشی نگراید. استاد خروش که با کتابت بیش از بیست عنوان کتاب اعم از متون کهن و اشعار شاعران کلاسیک و شاعران معاصر همچون دیوان حافظ، رباعیات خیام، سفرنامه ناصرخسرو، یوسف و زلیخا، لیلى و مجنون و ... جایگاه رفیعی را در نزد اهالی فرهنگ و هنر کسب کرده این روزها با گذر ایام، تعلیم و تربیت هنرجویان را وجهه همت خود قرار داده است. او آموزش خوشنویسى را از سال ۱۳۴۱نزد استاد سیدحسین میرخانى آغاز کرد و در سال ۱۳۵۲ پس از اخذ مدرک استادى به‌عنوان یکى از قدیمى‌ترین استادان معاصر خوشنویسى به کار آموزش پرداخت، گفت‌وگوی خبرآنلاین با این «چهره ماندگار» هنر جدای از ملاقاتی لذت‌بخش با اهالی فرهنگ بیشتر به خاطر حال و روز هنر خوشنویسی در کشور ترتیب هنرجویان همت گماشت.

خوشنویسی کیسخرو خروش 

آقای خروش! شما از معدود خوشنویسانی هستید که کماکان به طورحرفه‌ای به این هنر مشغولید، این هنر را چگونه آموختید؟
زمینه خوشنویسی در خانواده ما وجود داشت و اجداد بنده خوشنویس بودند؛ البته تا پایان تحصیلات متوسطه آموزش رسمی ندیدم. پس از اینکه در کنکور دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شدم جذب کلاس‌های آموزش خوشنویسی شدم که از طرف وزارت فرهنگ و هنر آن زمان دایر بود. در آن کلاسها با استاد سید حسین میرخانی آشنا شدم و ظرایف و دقایق این هنر را نزد ایشان فرا گرفتم. داشتن استاد خوب و همینطور زمینه کاری مناسب موجب شد هنر خوشنویسی را برای امرار معاش انتخاب کنم و با سفارش‌هایی که در مورد کتابت به من شد در این حرفه ماندگار شدم.

سفارش کتابت بیشتر از طرف اشخاص بود یا نهادها و سازمان‌ها؟
آن زمان انجمن خوشنویسان سفارش کار می‌کرد. البته سازمان‌هایی هم بودند که سفارش می‌دادند، برای نمونه در برهه‌ای نگارش کتاب‌های درسی را به استادان خوشنویس پیشنهاد کردند. گاهی اوقات برخی اشخاص که عمدتا از چهره‌های برجسته و تاثیرگذار بودند خطاطی آثار ممتاز ادبی را به خوشنویسان پیشنهاد می‌کردند. متاسفانه امروز از این سفارش‌ها خبری نیست. خط رایانه‌ای همه چیز را آسان کرده اگرچه از منظر زیباشناسی و کیفیت، اصلا با کار استادان خوشنویس قابل قیاس نیست.

استاد شما چه کتابهایی را خوشنویسی کردید و کدام اثر بیش از سایر کارها ماندگار شد؟
حدود 27 کتاب را خوشنویسی کردم. نخستین کتابی که انجمن خوشنویسان کتابت آن را به من پیشنهاد کرد مثنوی پیر و جوان اثر میرزا نصیر جهرمی بود. بعدها سفرنامه ناصر خسرو، رباعیات خیام، لیلی و مجنون، چهار مقاله نظامی عروضی، گلاب و اشک و خسروشیرین را هم کتابت کردم که البته هیچ یک مثل دیوان حافظ مورد توجه واقع نشد.

بسیاری از استادان خوشنویس، قرآن را کتابت کرده‌اند شما هیچ وقت به فکر کتابت قرآن نیفتادید؟
چرا! در طی سال‌هایی که پرکار بودم چندین بار کتابت قرآن به بنده پیشنهاد شد. برای اطلاع شما عرض می‌کنم که خوشنویسی قرآن کار دشواری است. دلیلش این است که خط نستعلیق برای خطاطی آثار زبان فارسی مناسب است و سازگار کردن آن با زبان عرب دشوار است. با این حال آیاتی را از این کتاب آسمانی خوشنویسی کردم و به آنها ارائه کردم اما متاسفانه به توافق نرسیدیم. حالا هم که دیگر همه وقت خود را صرف تعلیم هنرجویان می‌کنم. البته چندی پیش یکی از شاگردان من کتابت قرآن را به طور شایسته‌ای به پایان برد.

با توجه به فضای خوشنویسی در کشور به نظرتان در حال حاضر بیشتر روش کدام خوشنویس بین اهالی این هنر رواج دارد؟ و اینکه خود شما سبک خاصی برای خوشنویسی به کار می‌برید؟
استادان ما که الگو و مشوق هنرجویان بودند، بیشترشان سبک استاد کلهر را اشاعه می‌دادند. استاد خود من با یک واسطه شاگرد مرحوم کلهر بود. امروز هم بیشتر روش ایشان و همینطور عماد الکتاب رواج دارد. روش بنده نیز ادامه همان شیوه است. البته همانطور که گفته‌اند، خط هندسه روحانیه است و به طور طبیعی خصوصیات روحی و روانی خوشنویس در هنرش متجلی می‌شود. بنده هم شگردهای خاص خود را دارم. با این حال خود را از فراگیری بی‌نیاز نمی‌بینم. اصولا هنر یک خوشنویس زمانی دارای شخصیت می‌شود که هنرمند همه نکات تعلیمی را فرا گرفته باشد.

بسیاری از علاقه مندان هنر خوشنویسی معتقدند پیوسته‌نویسی با مرگ کلهر پایان یافت. حتی چندی پیش یکی از بزرگان این هنر در گفت‌وگویی تصریح کرد که اکثر خوشنویسان کنونی برای خطاطی یک کلمه چندین بار قلم را بر می‌دارند و حتی از اصطلاح نقاشی کردن استفاده کردند، در این مورد نظر شما چیست؟
استاد کلهر قلم را که بر کاغذ می‌گذاشت یک نفس و بدون انقطاع یک کلمه را می‌نوشت. بنده معتقدم که برای درآوردن یک کلمه و رعایت همه نکات و دقایق چاره‌ای جز منقطع‌نویسی نیست و این موضوع اصلا به معنی نقاشی کردن نیست. البته در حال حاضر هستند دوستانی که می‌توانند پیوسته‌نویسی کنند اما برای حاصل شدن کیفیت بهتر ترجیح می‌دهند منقطع بنویسند.

در صحبت‌هایتان اشاره داشتید که اکنون با آمدن خط تحریر رایانه‌ای هنر خوشنویسی جایگاه گذشته خود را از دست داده است، به نظر شما با توجه به اینکه این هنر ملی و بومی است برای اعتلای آن چه کار می‌توان کرد؟
نسل ما از طریق خوشنویسی ارتزاق می‌کرد. الان شما نمی‌توانید کسی را سراغ بگیرید که به طور حرفه‌ای به این هنر بپردازد. به نظرم برای زنده نگه داشتن این هنر اصیل باید زمینه‌های اشتغال هنرجویان را فراهم کرد. در نگاه نخست شاید این کار دشوار به‌نظر برسد اما واقعا امکانش وجود دارد. چندی پیش به مسئولان پیشنهاد کردیم که همچون گذشته‌ها کتابهای درسی را با خط نستعلیق در اختیار دانش آموزان قرار دهند.

شما امروز به دست‌خط دانش آموزان نگاه کنید... واقعا معلوم نیست رسم‌الخط روزنامه‌ای است، نستعلیق است، شکسته است و یا... از هیچ قاعده‌ای تبعیت نمی‌کند و البته زیبا هم نیست. در گذشته خط زیبا، به نوعی تشخص محسوب می‌شد و بسیاری از رجال و صاحب منصبان به زیبایی می‌نوشتند. خط شکسته نستعلیق امیر نظام گروسی در اوج بود و شما حالا نمی‌توانید یک نفر را هم پیدا کنید که به آن نیکویی تحریر کند. امروز اقبال به خوشنویسی کم رنگ شده و مسئولان محترم هم به این موضوع کمتر عنایت دارند. به وضعیت آموزش خوشنویسی در مدارس توجه کنید، باری به هر جهت...دلسوزی برای خط تحریر بچه‌ها وجود ندارد.

همانطور که گفتید رایانه کارها را آسان کرده  است و به نظر می رسد هنر خوشنویسی در تقابل با مدرنیسم کم آورده و عقب مانده است.
شاید هنر خوشنویسی قافیه را به مدرنیته واگذار کرده باشد، هر چه مدرنیزم غلبه می‌کند، خوشنویسی عقب می‌نشیند. البته این را هم اضافه کنم که تلاش‌های قابل ذکری از سوی اهالی هنر خوشنویسی بویژه جوان‌ترها برای همگامی با تحولات صورت گرفته است. همین پدیده نقاشی‌خط یکی از نمودهای مدرنیزم در خوشنویسی است. وقتی هنرهای مدرن در جامعه فراگیر می‌شود هنر خوشنویسی هم برای ادامه حیات ناگریز از همگامی و پذیرفتن برخی قواعد مدرن است.

نگاه شما به عنوان یک استاد پایبند به قواعد کلاسیک هنر خوشنویسی به «نقاشی‌خط» چگونه است؟
«نقاشی‌خط» آنطور که در محافل هنری مطرح است، طرفداران زیادی دارد. حتی بنده شنیده‌ام که در نمایشگاه‌های هنری خارج از کشور مورد توجه است. با این حال هنری برگرفته از قواعد کلاسیک خوشنویسی است. شخصا به علت نگاه آرمانی و کمال گرایانه‌ای که دارم خط کلاسیک را ترجیح می‌دهم.

این روزها تبلیغاتی در کوچه و خیابان در مورد خوشنویسی با خودکار به چشم می‌خورد و گویا انجمنی هم ایجاد شده، این پدیده را هم نوعی همراهی با مدرنیسم ارزیابی می‌کنید؟
به هیچوجه! اصلا این کار را هنری نمی‌دانم. شخصی که این جریان را راه انداخته به خوبی می‌شناسم. وی سالها قبل از شاگردان من بود. یادم هست همان اوایل که تصمیم داشت این جریان را ایجاد کند با من تماس گرفت و درخواست کرد که کارها را ببینم و قضاوت کنم و بنده گفتم این کار را قبول ندارم و ردکردم. دلیل هم دارم. ببینید! خودکار وسیله مناسبی برای خوشنویسی نیست. برای نوشتن خط انگلیسی مناسب است اما برای خط فارسی نه. به نظرم برای خط فارسی کماکان بهترین وسیله قلم نی است. البته در قیاس با خودکار، خودنویس هم ابزار مناسبی برای نوشتن خط فارسی محسوب می‌شود.

به هر حال این طور که از ظواهر برمی‌آید با توجه به رایانه‌ای شدن کارها عمر تبلیغات خوشنویسی با خودکار هم بزودی سر می‌رسد. فکر می‌کنم تا چند سال دیگر خط خوش و استاد خوشنویس بسیار کمیاب شود.

به نظر شما می‌توان برای ماندگاری هنر خوشنویسی آن را به صورت یک رشته دانشگاهی در نظام آموزش عالی گنجاند؟
البته. می‌توان سرفصل‌هایی را با کمک استادان این هنر تدوین کرد. به نظرم پیشنهاد خوبی است. با این حال این نکته را نباید دور از ذهن داشت که خوشنویسی هنر دشوار و طاقت فرسایی است و اگر زمینه اشتعال برای هنرمندان خوشنویس فراهم نشود واقعا تغییری در اصل موضوع حاصل نمی‌شود. برای درک بهتر موضوع بد نیست به صحبت‌های استاد میرخانی از برجستگان هنر خوشنویسی اشاره کنم. ایشان که علاوه بر خوشنویسی در موسیقی هم استاد هستند و ساز تخصصی شان هم کمانچه از سازهای دشوار است، چندی پیش در مراسم بزرگداشتشان اعتراف کردند آرشه کمانچه از من فرمانبرداری می‌کند اما با گذشت این همه سال هنوز قلم در دستم سرکشی می‌کند!

استاد خروش در محافل هنری شما را خوشنویسی می‌دانند که در نقاشی و بویژه پرتره‌سازی هم چیره دست هستید، بویژه پرتره امام خمینی (ره) ویادگار امام که شما تصویر کردید، زبانزد است. چطور شد که پرتره امام راحل را تصویر کردید؟
همان اوایل که حضرت امام (ره) به ایران تشریف آوردند پرتره ایشان را کشیدم و به موزه شهدا تقدیم کردم. بعدها یکی از مسئولان ارشد اجرایی که خود هنرمند بود و درک هنری بالایی داشت این اثر را پسندید و... در حال حاضر نمی‌دانم این پرتره کجاست! چند سال پیش آقای شاه مرادی که معمم هستند و با آثار بنده آشنایی دارند نزد من آمدند و گفتند خانواده امام راحل(ره) تمایل دارند پرتره مرحوم حاج احمد آقا را هم شما بکشید. اینطور شد که بنده این کار را هم تقبل کردم و در ادامه پرتره نوه حضرت امام آقا سید حسن خمینی را هم به تصویر کشیدم.

کد خبر 101510

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار