«خودشیفتگی» یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ایران است. همیشه نگرانیم که در مسابقهای بازنده باشیم، اما نمیدانیم تا «نبازیم» نمیتوانیم «برنده» باشیم.
حکایت سینمای ایران و تولیدکنندگان «بجز نخبگان این حوزه» حکایت دن کیشوت است و آسیابهای بادی؛ دن کیشوتهایی که در خیال خود فکر میکنند از همه جهات برترند و ذکر روزانهشان این است که پهلوانان این عرصه کارزاریم و ما را کسی حریف نیست.
غافل از این که در عرصه رسانهای و هنر چنانچه حرفی برای گفتن داشته باشی، راهی بجز وارد شدن به عرصه کارزار نیست و چه باک کسی که کار بلد باشد و هزاران هزار فیلم در کنار او نمایش داشته باشد و می بایست عیار سینماگر را با مخاطب سنجید نه با شعار و منم منم.
مخاطبی که ضمن عادت سینما رفتن و پر کردن اوقات فراغت خود حداقل به شعورش توهین نشود و پس از نمایش فیلم «مغبون» و «گرفته» به خود و هزاران نفر دیگر ناسزا نگوید که ایکاش این فیلم را نمیدیدم!
برای عوام فیلم ساختن راحت است و برای «عامه» سخت و چه روزگاری دارد سینمای ایران که بشدت «عوامگراست» و همانند سیاست «پوپولیسمگرا» و ای کاش این عوامگرایی حداقل در سینما باعث جذب مخاطب میشد نه کاهش مخاطب.
حداقل در این مورد نیز سینمای ایران نسبت به سیاسیون خود دچار عقب ماندگی مفرط شده است. بگذریم، راهکار برای حفظ رابطه «سینما با مخاطب» نمایش کنترل شده (20 تا 25 درصد از ظرفیت نمایش کشور) فیلم خارجی است.
مشکلات تولید ربطی به سینمادار و مخاطب ندارد و «مردم» که سالیان است که در سینما حکم «کیمیا» دارند خواهان نمایش فیلم خارجیاند.
اگر بخواهیم از هویت خود دفاع کنیم باید در میدان کارزار عیار خود را بسنجیم و مدیران ما نیز میبایست همپای تولید کنندگانمان «عیار مدیریت» داشته باشند تا در این کار زار ضمن احترام به حقوق مسلم «مخاطب» با تولیدات خوب خود - نمونه ناقص آن «ملک سلیمان» - بتوانیم در کنار تولیدات سینمای خارجی تولیدات خوب ایران را نیز نمایش دهیم مشروط به این که دن کیشوتهای این دوره زمانه همان بهتر که به سراغ خیالاتشان بروند و واقعیت را به کار بلدها یا همان «حرفهایها» بسپارند.
عیار فیلمساز خوب را با «فیلم خوب و مخاطب» می سنجند نه با زره و شمشیر و کلاهخود و قاطرسواری از یک طرف و آسیابهای خیالی از طرف دیگر.
نظر شما