آن زمان که کام فروبسته به انتقاد، دهان باز کرد و آنچه از عملکرد ناصحیح رئیس در دل داشت را نمایان ساخت. از بچههای قدیمی جهاد سازندگی است آنان که روزی برای خود برو بیایی داشته و حامل لقب «سنگرسازان بیسنگر» از سوی ملت ایران بودند. داوود دانش جعفری وزیر اقتصاد کنارگذاشته شده دولت نهم است.
وی که دانش آموخته اقتصاد و عضو هیأت عملی دانشگاه علامه طباطبایی است الان درگیر کارهای ستاد محسن رضایی است. هنگامی که از مدت کوتاه وزارتش سخن میگوید لحنش تغییر پیدا میکند، آنچنان که آدم از سؤالی که پرسیده پشیمان میشود. گویا چندان علاقهای به بازگویی آن دوران ندارد ولی خود را مأمور میداند. مأمور به اینکه آنچه خود از نزدیک در دولت نهم لمس کرده است را بازگوید چه که میانه سخنانش گاهی به آن اشاره و انتقاد میکند. در تمجید از رضایی کم نمیگذارد ولی شاید اگر رئیس ستاد انتخابات اصولگرایی جزو رضایی بود همین حرفها را بر زبان جاری سازد.
رئیس ستاد انتخابات محسن رضایی از جمله اصولگرایانی است که جام زهر حمایت از رئیس دولت نهم را ننوشید و به دنبال حس حضورش در صحنه مقابل احمدینژاد با فردی همراه شد که «انقلاب اقتصادی» وعده انتخاباتی وی است.
با داوود دانش جعفری در دفترکارش در محل ستاد تبلیغاتی رضایی در میرداماد قرار گذاشتیم. ستادی که به اذعان دانش جعفری به علت کمبود بودجه چندان مطلوب عمل نمیکند.
آقای دکتر! چرا آقای رضایی را انتخاب کردید؟ به نظر میرسید در ابتدا کمی در پذیرفتن مسئولیت در ستاد ایشان تردید داشتید؟
چرا تردید داشتم؟
چون در روزهای اول چند بار حداقل از «خبر» با شما تماس گرفتیم ولی شما حاضر به پاسخگویی نشدید؟
درواقع شاید آن زمان مسجل نشده بود، بعد از آن در اولین مصاحبه خبری آقای رضایی، من همراه ایشان بودم. زمانی که شما با من تماس گرفته بودید برای انجام یک سخنرانی به عنوان نماینده آقای رضایی به قم رفته بودم ولی هنوز بحث اینکه چه کار بکنم مطرح نبود. بهرغم اینکه بحث همکاری مطرح بود.
چه هنگامی آقای رضایی به سراغ شما آمدند؟ میخواستم بدانم چطور شد شما به ذهن آقای رضایی آمدید؟
به طور کلی میتوان گفت در این دوره من از سوی ستادهای مختلف مراجعه داشتم که به نوعی سعی داشتند من را درگیر انتخابات کنند. مثلاً یکی از افرادی که نزدیک به گرایش آقای احمدینژاد بود در اوایل کار به من مراجعه کرد و گفت که خیلی خوب است که شما مصاحبهای به نفع آقای احمدینژاد انجام دهید. من پاسخ دادم که امکان ندارد. من نمیتوانم خلاف دیدگاه خود اقدامی کنم که بعد گفتند که اگر حاضر به انجام این کار نیستید لااقل یک مصاحبه علیه آقای موسوی انجام بده که من آن را نیز رد کردم و گفتم این کار غیراخلاقی است، وانگهی درست نیست آلت دست باشم. موارد دیگری هم بود که میخواستند ما را جذب کنند.
یعنی از ستاد سایر نامزدها نیز واسطههایی خدمت شما رسیدند؟
بله، مثلاً از طرف آقای کروبی و موسوی هم بودند که با من صحبتهایی داشتند.
از سوی خود نامزدها آمده بودند؟
بله، ما را به جلساتی دعوت کردند و خواستند ما با آنان همکاری کنیم ولی در واقع من تا آن موقع که شروع کار این ستادها بود هیچ تصمیمی نگرفته بودم تا اینکه این اواخر آقای رضایی این مسئله را مطرح کرد، مورد آقای رضایی متفاوت بود. شاید تشریح آن شرایط نیز خیلی سخت باشد.
سؤال ما از شما این است که آیا نامزد شدن آقای رضایی از جناح اصولگرا که جریان فکری شما نیز است باعث شد تا شما پیشنهاد آقای رضایی را قبول کنید یا مسائل دیگر؟
چند نکته مطرح بود یکی اینکه به هر صورت ایشان یک فرد اصولگرا بود در عین حال از نگاه من ایشان یک قهرمان ملی است بدون شک، شاید ما در کل کشور چند نمونه شخصیت با ویژگیهای اینطوری داشته باشیم. متأسفانه معمولاً شخصیت افراد بعد از شهادت شناخته میشود و یا بعد از اینکه از دنیا رفتند ولی برای من مسلم است که ایشان یکی از شخصیتهای بزرگ انقلاب است که خدمات زیادی انجام داده و زندگی خود را در گرو خدمت به نظام عرضه کرده است.
قبلاً با ایشان کار کرده بودید؟
بله، شاید نه به صورت مستقیم ولی میتوان گفت بخش زیادی از کارم در دوره جنگ بود که آن موقع رئیس ستاد مرکزی پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد بودم. من هم تقریباً همانند آقای رضایی از اول در جنگ بودم ولی رابطه مستقیم با ایشان جز این اواخر نداشته ولی به هر صورت فضا و خدماتی که ایشان ایجاد کرده بود را شاهد بودم. البته بعد از کنار گذاشتن لباس نظامی توسط ایشان و وارد شدنشان به کارهای غیرنظام اولین کاری که پذیرفته شد دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. در مقطعی که مجلس پنجم تمام شد یکی از کارهای جنبی من در کنار دانشگاه همکاری با دبیرخانه مجمع بود. دبیر مجمع کمیسیون اقتصادی کلان مجمع بودم و از نزدیک با نحوه مدیریتی ایشان آشنا شدم در مجموع وقتی ایشان به من پیشنهاد کرد از جنبههای مختلفی احساس کردم این آمادگی وجود دارد. یعنی نسبت به موارد گذشته و محدودیتهایی که وجود داشت در خصوص ایشان فکر کردم که این آمادگی وجود دارد و بنابراین قبول کردم و گفتم هر کاری که از دستم برمیآید برای اینکه شما بتوانید این مأموریتی که برای خود قائل شدید برسید و کمک میکنم. من به ایشان گفتم که خیلیها به من پیشنهاد دادند که خودم وارد میدان شوم ولی من این کار را دوست نداشتم یعنی علاقه به کار رئیسجمهوری نداشتم در عین حال دوست داشتم کار تخصصیام را انجام دهم و آن را یک کار دستدوم برای خودم میدانستم ولی وقتی دیدم که ایشان علاقهمند است گفتم که هر کاری از دستم برمیآید انجام میدهم و اصلاً جای آن هم مهم نبود و گفتم هر کجا که شما فکر میکنید که من میتوانم مؤثر باشم آمادگی همکاری را دارم که ایشان گفتند که شما در ستاد وارد شوید و اداره آن را انجام دهید.
یعنی روز اول مشخص نبود که قرار است شما رئیس ستاد انتخابات ایشان شوید؟
جاهای مختلفی بحث شد، کارهای طرح و برنامهای، کارهای فکری، در عین حال همین بحث ستاد هم مطرح شد ولی برای من خیلی مهم نبود که جایگاه چه باشد. مهم این بود که ایشان چه تشخیص میدهد و من میتوانم چه کمکی به ایشان بکنم. این را هم ذکر کنم که ایشان خیلی دیر هنگام وارد صحنه شده بود و بسیاری میگفتند که ایشان رأی و موقعیت ندارند ولی به نظر من شخصیت آقای رضایی برای مردم ناشناخته است و شاید دو سوم شخصیت ایشان، در مجموعه کارهای برجسته و خدمات ایشان به ایران و همچنین استعداد و تواناییهای ایشان است که تا به حال ناشناخته مانده است. استنباط من این بود که اکنون ایشان آمادگی برای ورود پیدا کردهاند اگر کمکشان کنیم شاید در جهت شناسایی دیدگاههایشان به مردم بتواند کمک کند. مردم ما مردمی هستند که اگر با واقعیت روبهرو شوند تأمل میکنند و تأثیر میپذیرند.
با توجه به اینکه آقای رضایی در انتخابات گذشته انصراف داد، آیا شما با ایشان به توافقی رسیدید که در میان راه انصراف ندهد؟
بله، با ایشان این بحث را مطرح کردم. اینکه در هر صورت باید مقدمات کار را فراهم آوردید و مصمم باشید. همچنین بالاخره هرکس که قصد ورود به میدان رقابت را دارد باید یک یکسری مقدمات را فراهم کند و با یکسری شخصیتهای مهم مشورت کند که ایشان گفتند که من آمدهام که تا آخر بمانم و فعالیت بکنم.
پس به نظر شما انصراف یا ائتلاف ایشان منتفی است؟
بله از نظر من این مسئله منتفی است. البته شما ببینید که در بحث انتخابات به طور کلی در بحثهای سیاسی یکسری مسائل دخیل است خیلی از مواقع چون افراد به اخبار، اطلاعات و فضا دسترسی ندارند ممکن است تعبیرات نادرست و اشتباهی از موضوع داشته باشند. حال در انصراف آقای رضایی در دوره گذشته چیزی است که خیلی از فضاهای اطراف ما به تعبیرات مختلف میکشاند، آن هنگام بحث آقای رضایی بحث دیگری بود. شاید اگر بخواهیم آن را تشریح کنیم به این صورت است که در دوره قبل از طرف اصولگراها نامزدهای زیادی مطرح شدند که بنابر بحث هماهنگی قبلی که میان آنان انجام شده بود قرار بر این بود که در ساعت «س» و روز «ر» یک نظرسنجی شود و مشخص شود که چه فردی دارای وضع بهتری است و پس از آن سایر گزینهها کنار بکشند، این قرار قبلی آنها بود.
ولی همین که مسیر به جلو رفت و همه در میدان ماندند و فعالیت کردند خیلیها دبه درآوردند و گفتند نه ما روز «ر» را قبول نداریم، بگذارید هرچه دیرتر این نظرسنجی انجام شود. از سوی دیگر هرچه جلوتر میرفتیم دل کندن از آن فضا برای نامزدها و طرفدارانشان خیلی سخت بود کسی که شبانه روز کار میکند و کمک مالی میکند دوست دارد که هر طوری که هست نامزد مورد علاقهاش پیروز شود ولی اگر ببیند که وسط کار انصراف داد احساس میکند که نامزدش جا زده، یعنی همین سؤالی که شما میکنید که چرا ایشان کنار رفت، بیشتر طرفداران آن نامزدها یعنی طرفداران و نزدیکان نامزدها به آنان میگویند یعنی چه؟ ، چرا ما را وارد کردی و بعد انصراف دادی و بحثهای دیگر. بنابراین در شروع این پروژه همه توافق داشتند که این کار انجام شود ولی وقتی که کمی زمان گذشت هر کدام به بهانهای سعی داشتند به توافق نرسند.
در هر صورت مرکزیتی برای هدایت این کار بود که مجموعه آقای ناطق نوری بود. این مجموعه که مدیریت این پروژه را بر عهده داشتند به این نتیجه رسیدند که باید چند نفر از عرصه خارج شوند که تازه بهانهها شروع شد که یکی از آنها خود آقای احمدینژاد بود و در واقع اولین کسی که دبه کرد آقای احمدینژاد بود و گفت که اصلاً من این نظرسنجی را قبول ندارم. البته نظرسنجی آن موقع درست بود ولی اتفاقاتی که روزهای آخر انتخابات افتاد فضای دیگری برای آقای احمدینژاد به وجود آورد که قابل پیشبینی نیز نبود ولی ایشان یک تلقی خاص عرفانی برای خود قائل بود که گویی از اول خبردار بود که چنین اتفاقی خواهد افتاد، اما واقعیت این بود که همان نظرسنجیها که میگفتند احمدینژاد رأی کمی دارد بعدها تأیید کردند که رأی ایشان بالا آمده است.
نکته قابل توجه این موضع این بود که کاری غیرتشکیلاتی محسوب میشد یعنی در هر صورت آقای احمدینژاد عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت ایثارگران بود که هر دوی این دو تشکل مؤثر بودند، ولی عدم حمایت این دو تشکل در آن مقطع مورد نظر از ادامه کار ایشان باعث شد که آقای احمدینژاد دچار نوعی عدم تبعیت تشکیلاتی شود و تصمیم گرفت که تنها کار را ادامه بدهد، در این مقطع آقای رضایی کسی بود که هنگامی متوجه شد به هر شکل موقعیت دیگران بهتر است راحت قبول کرد و یا آقای توکلی نیز به همین ترتیب قبول کرد. این پشت صحنه انتخابات گذشته بود که ممکن است دیگران از توافق موجود خبردار نباشند. امروز نیز سختی کار و اولین سؤالی که مطرح است اینکه آیا ایشان ادامه خواهد داد یا نه.
آقای دکتر، ممکن است یکسری عوامل باعث شود تا چنین توافقی در این دور از انتخابات نیز اتفاق بیفتد تا آقای رضایی به نفع آقای احمدینژاد دیگر کاندیدای جناح اصولگرا کنار بکشد؟
نه دیگر وضعیت به آن صورت نیست. چون اگر بود به شما میگفتم ضمن اینکه اصلاً هماکنون مبانی نظری آمدن آقای رضایی بر اختلافنظر است. یعنی احساس آقای رضایی این است که اصولگراها به یک انتخاب واحد نرسیدند و اگر هم گفته میشود صرفاً به خاطر فضای شکنندهای است که وجود دارد و الان دیگر همه متوجه آن شدهاند.
اصلاً بحث آقای رضایی را کنار بگذارید، در هر صورت جامعه روحانیت هنوز به نتیجه نرسیده است، الان فشار سنگینی از جهات مختلف بر جامعه روحانیت است تا این فضا بشکند و رأی مثبت بدهد. جامعه مدرسین نیز هنوز به نتیجه نرسیده فضای سنگین و فشاری بر آن است و اختلافنظرهای بسیار پیش آمده ولی رأی مثبت در جهت تأیید آقای احمدینژاد نگرفتند. در جامعه مهندسین که خود من هم حضور دارم و عضو شورای آنجا هستم، رأیگیری که در شورای مرکزی انجام شد 6، 7 بود یعنی 7 نفر موافق آقای احمدینژاد و 6 نفر مخالف ایشان و تعدادی نیز غایب بودند. خود این نشان میدهد رأی شکننده است.
بسیاری از دوستان نسبت به عملکرد آقای احمدینژاد منتقد هستند ولی باز ممکن است فضایی ایجاد شود که خوب که چی، کی، آیا کسی حاضر است خود را فدا کند و وارد میدان شود و رقیب شود؟ وقتی که رقیب شد چه اتفاقی میافتد. این نوع دغدغهها برای خیلیها مطرح بود ممکن است بسیاری موقعیت مناسب داشته باشند، مثل آقای لاریجانی، آقای قالیباف، آقای ولایتی و هر کدام از این افراد بنابر توجیهی که خود دارند و محترم است تصمیمی برای ورود به میدان نگرفتند و خیلی هم سربسته گذاشتند و برای کسی توضیح نیز ندادند. شاید آنان موقعیت بسیار خوبی داشتند تا به عنوان اصولگرا وارد میدان شوند و نقطهنظراتی را مطرح کنند و در عین حال توافق بیشتری روی آنان صورت بگیرد. یعنی اصولگرایی حفظ و تقویت شود و این نقطهنظراتی که آقای احمدینژاد به عنوان اصولگرایی مطرح میکند و باعث چنددستگی بین اصولگراها شده تغییر کند.
در واقع او همه کار را به عنوان اصولگرا میکند از اعتبار اصولگرایی مصرف میکند و در عین حال خود را وابسته به جایی نمیداند و هر تصمیمی که میگیرد فردی است یعنی مجموعه تشکلهای اصولگرا در آن دخالتی ندارند. بنابراین میبینیم که شرایط متفاوت است یعنی ایشان آمدند تا برای آقای احمدینژاد رقیب شوند و اصولگراهایی که آرمانهای خود را در احمدینژاد نمیدیدند اما اصولگرا هم بودند، بدانند که فرد دیگری نیز هست.
آقای دکتر الان چطور، الان که تقریباً گروهها و تشکلهای اصولگرا وضعیت خود را روشن کردند و نیز میزان اقبالی که در سفرهای استانی از آقای رضایی میشود، شما اقبال مردم و رأیآوری آقای رضایی را چگونه پیشبینی میکنید؟
من در سفرهای استانی همراه ایشان نبودم ولو اینکه در بعضی از جلسات مصاحبهای و نشست خبری حضور داشتم، ولی به طور کلی من به شما بگویم که شاید نگاه آقای رضایی این است که تجربه انتخابات ما در گذشته نشان داده که سرنوشت نهایی روزهای آخر مشخص میشود و 70 درصد از مردم هنوز تصمیم خود را در اثر اطلاعاتی که از صدا و سیما منتقل میشود میگیرند و این دوره هم به نظر میرسد همینطور باشد، یعنی بسیاری از مردم آن تأثیرپذیری را دارند. ویژگی آقای رضایی این بود که دیر و در مقطعی آمد که خیلی از ستادها یارگیری کرده بودند و خیلی از دوستان نزدیک آقای رضایی که قطعاً اگر ایشان به موقع آمده بود میخواستند به او بپیوندند به لحاظ قول قبلیشان که به دیگر نامزدها داده بودند در معذورات اخلاقی بودند و نمیتوانستند علناً به عنوان یک آدم با دو نظر مطرح شوند.
بنابر این دیدگاه آقای رضایی این است که روزهای آخر تعیینکننده است، کما اینکه دوره گذشته نیز دیدیم که همینطور بود. اصولگراها به دلیل رأی پایین آقای احمدینژاد قصد کنار گذاشتن وی را داشتند ولی روزهای آخر اتفاقاتی افتاد که این اتفاقات میتواند از سویی نقاط ضعف هر یک از رقبا باشد یا از سویی نقاط قوت خود آنان باشد.
شما گفتید که عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین هستید. اما با توجه به قانون این تشکل اگر هر یک از اعضا خلاف تصمیم شورای مرکزی عمل کند باید از آن جدا شود. آیا شما این را تأیید میکنید و آیا الان از جامعه اسلامی مهندسین جدا شدید؟
نه، احزاب ما تا الان این ویژگی را نداشتند. چون بسیاری از افراد در 2 حزب عضو هستند و دو حزب نیز به صورت کامل بر هم منطبق نیستند. ما الان افرادی داریم که در عین حال عضو مؤتلفه و عضو مهندسین هستند یا افرادی که عضو مهندسین و ایثارگران هستند. احزاب ما به این شکل نبودند تا اگر چنین امری به وجود آمد باعث بروز اختلاف بین آنان شود. مقداری فضای احزاب ما بازتر است. ولی در هر صورت از من نیز سؤال کردند؛ گفتم که من این تصمیمم را در مقطعی گرفتم که فرصتی برای مشورت با حزب و تشکل نبود و در هر صورت عواقب آن را پذیرفتم.
آیا از سوی جامعه اسلامی به شما تذکری داده نشد؟
چرا، نسبت به این کار انتقاد کردند.
چه هنگام معلوم خواهد شد؟ حتماً هنگام شرکت شما در شورای مرکزی مشخص خواهد شد؟
در گذشته مشغلههای من طوری بوده که مدتها در جلسات حزبی شرکت نمیکردم ولی هنوز توجیه جدیدی بابت این اقدام من صورت نگرفته است.
جناب آقای دکتر، سؤال بعد من درخصوص حمایت آقای هاشمیرفسنجانی است. با توجه به تأثیرگذاری رأی ایشان و با توجه به اینکه ایشان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، یعنی همان مجمعی که آقای رضایی دبیر آن است، فکر میکنید بالاخره ایشان از نامزدی آقای رضایی حمایت خواهند کرد؟ و آیا از سوی آقای رضایی با ایشان رایزنیهایی صورت گرفته است؟
نه! من فکر نمیکنم در این ارتباط رایزنی صورت گرفته باشد. آن مورد که من بیان کردم که هر کسی که قصد ورود داشته باشد باید با ایشان مشورت کند، مقام معظم رهبری بود که رسم این است که هر کسی قصد ورود به عرصه انتخابات را دارد با ایشان نیز مشورت خواهد کرد و آقای رضایی برای این تصمیم خدمت مقام معظم رهبری رفتند، سایر نامزدها به این درجه یا مرحله نرسیده بودند و یا اینکه ترجیح دادند در همان منصبی که دارند باقی بمانند.
میخواستم درخصوص نظر آقای هاشمی نیز بدانیم؟
حالا عرض میکنم. در مورد آقای هاشمی باید از خود ایشان پرسید. ولی استنباط من این است که با توجه به مشی ایشان نظرات سیاسیشان را میتوان معمولاً از جهتگیری برخی احزاب نزدیک به ایشان متوجه شد. مثلاً احزابی مثل کارگزاران، اعتدال و توسعه احزابی هستند که مقداری به دیدگاههای آقای هاشمی نزدیک هستند و هر دوی این احزاب موضعگیری متفاوتی داشتند، یعنی در جهت آقای میرحسین موسوی بود. بنابر این این نظریه که ایشان دنبال کاندیداتوری رضایی بودند نمیتواند درست باشد.
چرا آقای رضایی سعی نکردند در ادامه با ایشان رایزنی کنند تا حمایت ایشان را جلب کنند؟
حالا من میخواهم بگویم که چه آقای رضایی رایزنی داشته باشند و چه نداشته باشند این چیز مهمی نیست. منتها عدهای عکس آنچه که شما میگویید را خواستار هستند یعنی در جهت استفاده از ویژگیهای دیگری که منصوب به هاشمی است تلاش دارند.
برخی طرفداران آقای احمدینژاد همیشه طوری عنوان کرده که گویی امپریالیسم ذهنی آقای احمدینژاد، آقای هاشمی است به خاطر اینکه در آخرین انتخابات رقیب ایشان بود و احمدینژاد در طول انتخابات متوجه شد که اگر با آقای هاشمی مخالفت کند شاید عدهای از این محل به او رأی بدهند و الان نیز هنوز در همان فضای رقابتی است و فکر میکند که هر اتفاقی که در کشور میافتد به نوعی آقای هاشمی پشت آن قضیه است و الان هم برخی طرفداران ایشان این بحث را مطرح میکنند که مثلاً آقای رضایی با تحریک آقای هاشمی به صحنه وارد شدند تا بتوانند همان فضای رقابتی گذشته را ایجاد کنند یعنی بگویند که رقابت آقای احمدینژاد با آقای رضایی رقابت آقای احمدینژاد با آقای هاشمی است و بتوانند از این فضا نفع تبلیغاتی ببرند و چون دفعه گذشته پیروز شدند فکر کنند که این دفعه هم همینطور است.
سؤال بعدی من درخصوص افرادی است که از سوی اصولگرایان یا از انتخابات گذشته کنارهگیری کردند و یا اینکه رأی نیاوردند مثل آقای توکلی و قالیباف که هنوز حمایت از شخص خاصی نکردند. به نظر شما آیا ما در آینده شاهد حمایت این شخصیتهای اصولگرا از آقای رضایی خواهیم بود؟
افرادی که شما نام بردید متفاوت هستند. توصیه من این است که اگر میخواهیم نظر آنان را بدانیم باید از خود آنان بپرسیم ولی به طور کلی میخواهم بگویم که این افراد چند دسته هستند.
میخواستیم از مسائل پشتپرده خبردار شویم، میخواستیم بدانیم که آیا ممکن است در آینده حمایت برخی از شخصیتهای اصولگرا از آقای رضایی را ببینیم؟
همه چیز ممکن است ولی بستگی به نوع برداشت این افراد از شرایط موجود دارد. الان ممکن است هر یک از این افراد تحلیل خاص خود را داشته باشند. یکی از تحلیلها این است چون آقای رضایی دیرتر از همه اعلام کرد خیلی از شخصیتها آشکار یا غیرآشکار در حمایت از افراد دیگر اعلام موضع کردند و بسیاری ممکن است در اینکه چرا آقای رضایی وارد میدان شد توافق نداشته باشند بنابر این ممکن است اعلام همکاری نکنند.
برخیها تحت فشار دوستان دیگر در آن مجموعههای فکری قرار میگیرند که این فشارها ممکن است به قدری زیاد باشد که باعث شود که در ظاهر آنان را یک فرد خنثی جلوه بدهد. یعنی موضعگیری نداشته باشند و سکوت کنند ولی میتوانیم بفهمیم که موضع آنان چیست ولی آن بیان نشود. به نظر من باید مجموعه را با هم دید.
سؤال بعدی من درخصوص برنامهها و شعارهای آقای رضایی است. به نظر شما به عنوان یک استاد دانشگاه و کارشناس این سطح از برنامهها و شعارها توقعات مردم را بالا نمیبرد؟
به طور کلی اگر بخواهیم منصفانه بحث کنیم به هر حال یکی از ویژگیهای انتخابات این است که وعدههایی به مردم داده میشود و حداقلهای آن این است که نامزد قول میدهد که با توجه به محدودیتها مثل تهیه لایحه، موافقت مجلس و بعضاً موافقت رهبری سعی میکنم این موارد را پیگیری و به نتیجه برسانم. به هر صورت مردم ما علاقهمند هستند حرف نو بشنوند و احساس کنند این نامزدی که احتمال میدهند در آینده رئیسجمهور شود، چه ویژگی یا نگاهی به مسائل موجود دارد که با دیگران متفاوت است.
بنابراین هرکس سعی میکند در این وادی تفاوتهایی را بگوید و یک چیز عمومی است و فکر میکنم اگر کسی این کار را نکند، شاید مردم تعجب کنند یعنی اینکه فردی صرفاً بیاید و بگوید من برنامه پنجم را همانطور که هست اجرا میکنم که هیچ حسی بین مردم ایجاد نمیشود میدانید که برنامه پنجم وقتی که رئیسجمهور تعیین شد تقریباً تصویب شده است بنابر این شاید مهمترین کار یک رئیسجمهور این باشد که همان برنامهای را که دیگران برایش تصویب کردند اجرایی کند. مگر اینکه نکاتی را که احساس میکند درد جامعه است یا مشکلات است یا فضا وجود دارد برای طرح نکته نظر خود وارد آن نکات میشود و این کار همه نامزدها است.
البته آقای رضایی سعی کرد یک فضایی ایجاد کند که دارای برنامه است و در یک چارچوب صحبت میکند. پراکندهگویی نمیکند و به نکات ریز هم توجه دارد که به نظر من بسیار مهم است.
شما چقدر از این برنامهها را عملی میدانید؟
آن قسمتی از برنامههای ایشان که به خود دولت بر میگردد عموماً عملی است. اصلاً ویژگی آقای رضایی این است که جمعکننده است. یعنی نظرات مختلف را میتواند بگیرد، جمع کند، سازماندهی کند و تقسیم کار کند و این ویژگی با مقتضیات و نیازهای زمان فعلی ما میخواند. ایشان دنبال کار تکمحوری و شخصی نیست. سعی میکند از مشارکت، از تجارب گذشته و کسانی که میتوانند مؤثر باشند در پیشبرد کارها استفاده کند. کار را خیلی خوب توزیع میکند. اینها از ویژگیهای آقای رضایی است که در 8 سال از دفاع مقدس هم آزموده و برتریهای آن در این قسمتها است. به هر حال اهل برنامه است.
منابع مالی ستاد آقای رضایی از کجا تأمین میشود؟
عرض کردم. همه نامزدها یک جور پاسخ میدهند در واقع منابع مردمی که وجود دارد. ولی به طور کلی همانطور که شما در ستاد حضور دارید و در سطح شهر شاهد هستید میتوانید این احساس را داشته باشید که مهمترین مشکل ستاد آقای رضایی کمبود منابع مالی است که کار را با مشکل مواجه کرده است.
آقای دکتر، از اینکه وارد مباحث انتخاباتی شدید از کار خود پشیمان نیستید و آیا بهتر نبود که همان چهره منتقد شما که از کابینه نهم داشتیم در اذهان باقی میماند و شاید در دور آینده در کابینه این نامزدها غیر آقای احمدینژاد حضور پیدا میکردید؟
یعنی فکر میکنید که الان با همکاری من در ستاد آقای رضایی نگاه مردم به من تغییر کرده است؟ من فکر نمیکنم که اینطور باشد. در هر صورت افرادی که در این سطح کار میکنند برای این که زنده باشند نیاز به فعالیت دارند. اتفاقاً خاموش بودن در شرایط مختلف میتواند مورد سؤال قرار بگیرد. آدمهایی که در این سطح مطرحاند همیشه باید دارای مواضع روشن باشند. من یک احساس تکلیف کردم که در این شرایط وارد میدان شدم و خیلی دنبال حسابگری و اینکه بلیتی بخرم که حتماً برنده شود نبودم. یعنی دنبال حسابگری از این نوع نبودم نه به این معنی که الان از رأی آوری آقای رضایی مطمئن نیستم ولی من برای جریان اصولگرایی نگران هستم که الان در شرایط حساسی به سر میبرد. از یک طرف آرمانهای خود را در آقای احمدینژاد نمیبیند و از طرف دیگر مصلحت میبیند که باید وضع موجود ادامه یابد. لب مطلب این است. ممکن است فردی که وارد میدان شود آسیب ببیند ولی فکر میکنم که مردم برای اصالت دیدگاهها احترام قایل هستند یعنی همین که شما احساس میکنید که کار من پر خطر بود فکر میکنم این را قابل احترام بدانید که چرا این آدم خطر را میپذیرد.
بنابراین وقتی آدم به شرایطی میرسد که احساس تکلیف بکند که کاری را انجام دهد دیگر از حالت محافظهکاری بیرون میآید یعنی اگر من قصد محافظهکاری داشتم همان زمان سرم را پایین انداخته و انتقاد نمیکردم و هر پستی را که میخواستم نیز به من داده میشد ولی احساسم این بود که بیان حقایق مهمتر است لذا خطر را پذیرفتم. الان هم همین احساس را دارم.
نظر شما