۰ نفر
۲۰ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۱:۳۰

سام خسروی‌فرد

هیاهوی بسیار راه افتاده است. جوانانی که در دوم خرداد 76 شاید دوران دبستان را سپری می‌کردند اینک به طرفداران سیدی دیگر برخاسته‌اند، شماری دیگر از همین گروه سنی نیز میل به دیگری دارند که تندگویی‌ها را نشانه صراحت‌ لهجه و طلایه‌دار مکتبی نو تفسیر می‌کنند. عده‌ای دیگر و دیگران نیز دلایل خود را دارند از جانب‌داری کردن یا نکردن از یک نامزد در انتخابات دهم.

صرف‌نظر باید کرد از این که مسایل مبتلابه محیط‌زیست و ایران همچنان مغفول مانده‌است که هر کس، هر سخنی بگوید لابد بر اساس پیشی گرفتن از رقیب بوده نه احساس نیازی واقعی از ظلمی که به طبیعت رفته است. ظلم البته در این شب‌های پرغوغا بیش از هر زمان دیگر خودنمایی می‌کند در شهرها و این بار عاملان آن تک‌تک حامیان هر یک از نامزدهای انتخاباتی هستند.

پس از فرونشستن قیل‌وقال‌های شبانه، انبوهی کاغذ را می‌توان روی زمین دید، هیچ کس در فکر آن نیست که درختان این چنین زیر پا لگدمال می‌شوند و کسی را باکی نیست. و باز خیل انبوه هواداران نامزدها، که هر یک شعار برابری سر می‌دهند، خیال‌شان هم نیست که بیچاره رفتگران برای پاکیزه نگاه‌ داشتن هر محله باید بیش از پیش توان خود را مصروف دارند و باز شب دیگری و تکرار همان ماجرا. . .

کاش این نیاز جوانان به گونه‌ای شایسته پاسخی می‌یافت تا برای هر بهانه‌ای این گونه صرف انرژی، وقت و سرمایه نمی‌شد. اگر به روش‌هایی نظام‌مند تبلیغات انجام می‌شد و پایه‌های این کار به درستی ریخته شده بود و از سوی دیگر جوانان به گونه‌ای دیگر شور و شر خود را پاسخی یافته بودند، نه راهبندانی در خیابان‌های شهر دیده می‌شد، نه درختان قتل عام می‌شدند، و نه رفتگران زحمت مضاعف را به جان هموار می‌کردند.

کاش کسانی محاسبه می‌کردند چه میزان انرژی و سوخت در این شب‌ها تلف می‌شود، میانگین اتلاف وقت جوانان که در خیابان‌ها ریخته‌اند چه میزان است و به جای آن می‌شد چه کار مفیدی برای کشور کرد و چه میزان درخت صرف چاپ عکس‌ها و تبلیغات شده است. آیا روش بهتری برای جانبداری و فعالیت در موج انتخاباتی وجود ندارد؟ باید در خیابان‌ها ریخت تا معلوم شود شور انتخاباتی جامعه را فرا‌گرفته؟ بیچاره درختان، بیچاره رفتگران!

کد خبر 10486

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =