علی اناری: استقبال از بازپخش مجموعه تلویزیونی «هزار دستان» که از دوهفته گذشته آغاز شده است به حدی بود که مدیران شبکه اول سیما را مجاب ساخت ساعت پخش قسمتهای پایانی این مجموعه را کمی جلوتر کشیده و شرایط را برای دیدن آن سهلتر کنند.
پیش از این نیز پخش مجموعههایی چون «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی، «سربداران» ساخته محمدعلی نجفی و همچنین «بوعلی سینا» اثر مرحوم کیهان رهگذر، از شبکههای مختلف سیما که همچون «هزار دستان» در بدترین ساعات به لحاظ حضور بینندگان پای گیرندههای تلویزیون اتفاق افتاد، استقبال خوب مخاطبان سیما را به دنبال داشت.
همه این سریالها در زمان خود جزو پروژههای پرخرج سازمان صدا و سیما به حساب میآمدند و اگر امروز قرار بر ساخت آنها بود، همگی درجه «الف» گرفته و بودجه مخصوص و لایزال این نوع سریالها را بهدست میآوردند. امروز اگر بخواهیم از بین سریالهای ساخته شده در دهه 80 اثری را به لحاظ هزینه صرف شده و توجه مخاطبان با مجموعههای فوقالذکر مقایسه کنیم، شاید تنها «مختارنامه» میرباقری یارای رقابت با آنها را داشته باشد.
اینکه چرا مجموعههای فوق با توجه به مدت زمان طولانی که از ساخت و پخش اولشان از تلویزیون میگذرد، همچنان مخاطب دارند و علیرغم بازپخشهای متعدد، هنوز میتوانند توجه نسل قدیم و جدید را به یک اندازه به خود جلب کرده و آنها را پای داستان خود بنشانند، سؤالی بود که در گزارش زیر جوابش را از محمدعلی نجفی (کارگردان سریال «سربداران»)، احمد بخشی (دستیار زنده یاد علی حاتمی در سریال «هزار دستان») و جواد طوسی (منتقد سینما) جویا شدیم.
محمدعلی نجفی: آن سریالها شخصیت داشتند و زنده ماندند
توجه و علاقه مردم به برخی مجموعههای تاریخی تلویزیون که در دهه شصت مقابل دوربین رفته و از تلویزیون پخش شدند، تنها به دلیل حضور بازیگران سرشناس، وجود داستان قوی و اعمال کارگردانی حرفهای نیست، کما اینکه این مجموعهها به اندازه کافی از همه ویژگیهای یاد شده برخوردار بودند. به نظر من عمده دلیل توجه مردم به این سریالها آن هم پس از بارها بازپخش از آنتن تلویزیون به نوع، شیوه و نگاه تاریخی این مجموعهها برمیگردد.
شاید مهمترین ویژگی این مجموعهها را بتوان شخصیتپردازی قوی، اصولی و پرهیز از تیپسازی عنوان کرد. بسیاری از سریالهای این روزها را اگر میبینیم مخاطب ندارند، یا اگر هم دارند مدتی پس از پایان پخش از خاطرهها فراموش میشوند، تنها به دلیل حاکمیت تیپها در داستان است. مخاطب با تیپ ارتباط برقرار نمیکند به این دلیل روشن که همذات پنداری با تیپ عملی غیرممکن است. مخاطب اگر شخصیت را نشناسد و او را به جا نیارود، پس از مدتی به راحتی فراموشش میکند.
در واکاوی دلایل علاقه مردم به برخی مجموعههای تلویزیونی، ساختار درست و محکم این سریالها به نوعی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و شخصیتپردازی و خلق کاراکترهای دوستداشتنی و باورپذیر را باید اصلیترین دلیل این استقبال به شمار آورد.
سریالهای امروزی به لحاظ ساختاری، اساسی محکم داشته و میشود گفت مشکل خاصی ندارند. شما شرایط امروز را با زمان ساخت سریالهایی چون «هزاردستان» و «سربداران» مقایسه کنید تا متوجه شوید آن روزها به لحاظ امکانات در چه نقطهای قرار داشتیم و امروز کجا هستیم. اما اگر امروز این مجموعهها پس از گذشت سالها هنوز جذابیت دارند تنها به دلیل وجود شخصیتهای به یاد ماندنی در دل داستان است. این چیزی است که اغلب سریالهای امروز ما از آن بیبهرهاند.
یکی دیگر از مشکلات مجموعههای تلویزیونی امروز، تحمیل قهرمان به جای قهرمانپروری است. اینکه ما میخواهیم ثابت کنیم فلان شخصیت قهرمان داستان ماست در حالی که روند داستان چنین چیزی را نشان نمیدهد. در سریال «سربداران» ظاهراً قرار بر این است که شیخ حسن جوری قهرمان داستان باشد اما واقعیت این است که مردم با قاضی شارح بیشتر ارتباط برقرار میکنند تا شیخ حسن.
امروز خوشبختانه تلویزیون ما برای ساخت سریالهای فاخر کم نمیگذارد و کمتر پیش میآید که به خاطر مسائل مالی پروژهای دچار مشکل حاد و غیرقابل جبران شود، اما موضوع اینجاست تفکری که امروز پشت ساخت مجموعههای تلویزیونی - تاریخی یا غیره - قرار دارد از نوع دیگری است. البته حال و هوایی که تلویزیون در روح این سریالها تزریق میکند هم چندان در این میان بیاثر نیست. شاهد آنکه بسیاری از کارگردانهای اسم و رسمدار ما که تا قبل از ورود به صدا و سیما و عرصه ساخت سریالهای تلویزیونی، عیار و قدر و قیمت خود را در فیلمهایسینماییشان نشان دادهاند، به محض اینکه وارد سیستم و کانال ضوابط تلویزیون میشوند نوع دیگری از کار را به مخاطبان خود عرضه میکنند.
وقتی سازنده و کارگردان یک اثر ته ذهنش این باشد که من هرچه بسازم و هرچه جلوی دوربین ببرم، آخر کار آنچه که باید پخش شود، به روی آنتن میرود و نه لزوماً آنچه که من ساختهام، دیگر انگیزهای برایش باقی نمیماند که بخواهد برای کارش انرژی و شور و شعف مضاعفی خرج کند.
احمد بخشی: «هزار دستان» دانشگاه بود
اینکه چرا سریالی مثل «هزار دستان» پس از گذشت سالها هنوز که هنوزه دیده میشود و مخاطبان بیتوجه به ساعت نامعقول پخش، پای گیرندههای خود مینشینند و آن را تماشا میکنند، سوای بحث مربوط به نوستالژی و کیفیت مجموعههای تلویزیونی ساخته شده در دهه شصت، به وجود شخص علی حاتمی به عنوان کارگردان و دیالوگهای به یاد ماندنی مجموعه برمیگردد.
ساختار قوی، داستانگویی و حضور بازیگران سرشناس و کاربلد در برخی مجموعههای تلویزیونی موجب شد تا این آثار جایی ویژه در خاطرات تصویری مخاطبان تلویزیون پیدا کنند. «هزار دستان» مثال بسیار خوبی بر این ادعاست زیرا ویژگیهایی که نام بردم نمودی بارز و تمام و کمال در این مجموعه تلویزیونی دارند. عزتاله انتظامی، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی و بسیاری دیگر از بزرگان عرصه بازیگری تئاتر و سینمای ایران را شما میتوانید در این مجموعه و در کنار هم مشاهده کنید. حال این را بگذارید کنار دیالوگنویسی ویژه و فاخر علی حاتمی؛ چنین دیالوگهایی با آن ضرب و آهنگ، وقتی از دهان چنین بازیگرانی بیرون بیاید قطعاً دیدنی خواهد بود.
«هزار دستان» در اولین پخش تلویزیونی خود شاید آنچنان که باید و شاید مورد توجه مردم قرار نگرفت؛ این البته دلایل خاص خود را داشت. حاتمی «هزار دستان» را برای مجموعهای 26 قسمتی بسته بود اما در ادامه کار و به خاطر مسائل مختلف از 26 قسمت برنامهریزی شده تنها 23 قسمت ساخته شد و از این 23 قسمت هم فقط 15 قسمت به روی آنتن رفت.
نتیجه همه این جرح و تعدیلها این بود که بخشی از داستان بطور کامل کنار گذاشته شود. فیلمنامه کامل «هزار دستان» امروز در اختیار من است و به جرات میتوان ادعا کنم از همین فیلمنامه هشت فیلم سینمایی میشود جلوی دوربین برد. از این فیلمنامه فقط سه قسمت به فینال داستان اختصاص داشت که اصلاً ساخته نشد. همه این مسائل باعث شد تا این 15 قسمت، در هنگام پخش کمی برای مردم گنگ باشد. دیدن شخصیتها در دوران جوانی و پیری و البته رفت و برگشتها بین زمان حال و گذشته، باعث شد تا مخاطبان در هنگام اولین پخش تلویزیونی این مجموعه کمی گیج شوند، اما همین مخاطب در بازپخشهای بعدی شروع کرد به حفظ کردن دیالوگهای شخصیتهای سریال.
خود من که کاملاً در جریان نوشته شدن فیلمنامه و ساخت این مجموعه قرار داشتم امروز برخی صحنهها و دیالوگها را به یاد ندارم اما کسانی را میبینم که میتوانند دیالوگهای یک سکانس را بیکم و کاست از حفظ بیان کنند.
در خصوص «هزار دستان» من عقیده دارم کیفیت بینندگان این سریال بر کمیت آن سوار بود. «هزار دستان» سریال خانمهای خانهدار نبود و ساید بیشترین قشری که با این مجموعه ارتباط برقرار کردند دانشجویان بودند. امروز «هزار دستان» برای دانشجوهای ما - چه در رشته سینما و چه در دیگر رشتهها - یک دانشگاه است.
امروز کسانی «هزار دستان» را در بازپخشها میبینند که زمان ساخت این سریال هنوز به دنیا نیامده بودند و این نشان میدهد تفکر حاتمی پس از گذشت این همه سال برای نسل جدید جالب و دیدنی است. اینکه چرا مجموعههای تلویزیونی ما امروز نمیتوانند موقعیتی همچون «هزار دستان» کسب کنند دلایل بسیاری میتواند داشته باشد اما اگر از من بپرسیدمیگویم علی حاتمی یکی بود و نگاه حاتمی تنها در آن وجود معنا پیدا میکرد.
جواد طوسی: شرایط سیاستزده در کاهش کیفیت بیتأثیر نیست
بخشی از توجه مردم به بازپخش سریالهای قدیمی همچون «هزار دستان»، «کوچک جنگلی»، «سربداران» و. . . به نوستالژی مردم از دوران پخش این سریالها باز میگردد، اما این نوستالژی قطعاً ریشه در کیفیت خود اثر هم دارد. یک اثر حتماً باید از قابلیتها و وجوه کیفی و مضمونی ایدهآل برخوردار باشد تا بتواند بعدها به حافظ تاریخی مخاطب تبدیل شود و از آن یاد کند. اگر مجموعهای فاقد آن ارزشهای لازم باشد به هیچ عنوان نمیتواند در ذهن مخاطب یک حضور مداوم و ماندگار داشته باشد.
سریالی چون «هزار دستان» در شرایطی ساخته شد که کارگردانش زنده یاد علی حاتمی، از یک حس و انگیزه قوی و لازم برای ساخت این اثر برخوردار بود. وی علاوه بر اینکه دغدغههای خود را به انضمام همان مولفههای خاص سینمای علی حاتمی در کلیت مجموعه جاری کرده، به تبع شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، نگاهی اجتماعی را نیز در بطن اثر خود وارد نموده است.
این ترکیب توانست حصول به یک مخاطبشناسی متفاوت و متکثر را در پی داشته باشد و دقیقاٌ به همین خاطر است که امروز و در این فلاش بک و رجعت تاریخی از جذابیتهای انکارناپذیر این مجموعه یاد میکنیم. شیوه و شکل روایتپردازی خاص علی حاتمی، بازیگران حاضر در مجموعه، وجوه نمایشی اثر، استفاده جذاب و منطبق بر زیباییشناسی مدیوم تلویزیون از اکسسوار، نوع طراحی صحنه، موسیقی زیبای مرتضی حنانه و. . . همه دست به دست هم دادند و مجموعهای را ساختند که توانست مخاطبان مختلف با سلائق مستقل را اقناع کند.
اینکه چرا امروز چنین اتفاقی نمیافتد و مدتهاست اثری با این ویژگیها را شاهد نیستیم، بخشی بر میگرد به شرایط خاص تولید چنین آثاری. اگر به تاریخ و اتفاقات زمان ساخت «هزار دستان» نگاهی بیندازیم متوجه میشویم زنده یاد علی حاتمی با سختی و مرارتی بسیار توانست در فاصله زمانی بسیار طولانی این مجموعه را به ثمر برساند. همین که حاتمی برای مکان یابی و ساخت شهرکی سینمایی که قرار است یادآور تهران قدیم باشد پیش قدم میشود، خود نشان از ذات و ساحت هنرمندانه این کارگردان دارد.
عقیده من این است که بخش قابل توجهی از این تأثیرگذاری و حضور ریشه دار و ماندگار به ذات و جوهره هنرمند برمیگردد که چقدر با انگیزه کار را شروع کرده و مقابل موجهای منفی کم نیاورد. این کاری بود که علی حاتمی در هنگام ساخت «هزار دستان» انجام داد و با تحمیل خود به شرایط سخت و ناسازگار تولید، این مجوعه را به ثمر رساند.
این طرز سلوک و رفتار میتواند برای هنرمند دوران ما یک الگو باشد تا جدا از سختیها و مرارتها، به این درک برسند که با انتخاب چنین میدان عمل و مدیومی، شرط اول کم نیاوردن مقابل مشکلات است. البته به تبع شرایط سیاست زده این سالهای اخیر، هنرمندان ما به نوعی نتوانستند ذهنیتی منسجم از خود را در آثارشان به تصویر بکشند. اینکه ما در آثار متاخر بیشتر حضوری مکانیکی را در داستانها شاهد هستیم تا حضوری حسی، دلی و عاشقانه، دقیقاً به دلیل وجود همین شرایط است و این انقطاعی که بین مخاطب و خالق اثر رخ داد، موجب شد این دو در فضایی پر سوءتفاهم نسبت به یکدیگر داوری کنند که این قدر مسلم در ارزشگذاری اثر تأثیری مخرب و مخدوشکننده خواهد داشت.
عنوان مجموعه |
نام کارگردان |
سال پخش |
خلاصه داستان |
بازیگران |
هزاردستان |
زندهیاد علی حاتمی |
آغاز ساخت از 1358 پخش در سال 1366 |
طرح اولیه این فیلم در سال ۵۴ با عنوان «جاده ابریشم» و با حضور شخصیتهایی مثل مدرس، میرزا کوچک و رضاخان به ذهن حاتمی آمد اما بعد از تغییرات اساسی که ماهیت کار را عوض کرد ساخته شد. این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریهٔ توطئهای مبنی بر دست داشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پردهٔ سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد. |
جمشید مشایخی (رضا خوشنویس/تفنگچی)، عزتالله انتظامی (خان مظفر)، داود رشیدی (مفتش ششانگشتی)، علی نصیریان (ابوالفتح)، محمد علی کشاورز (شعبون استخونی)، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، افسر اسدی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، اصغر همت، زندهیاد سروش خلیلی، زندهیاد جهانگیر فروهر، زنده یاد جمشید لایق، منوچهر آذری و زنده یاد فرهنگ مهر پرور. |
سربداران |
محمدعلی نجفی |
سال پخش 1363 |
این مجموعه بر اساس قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه استیلای مغول بر ایران ساخته شدهاست. |
امین تارخ (شیخ حسن جوری)، سوسن تسلیمی (فاطمه)، علی نصیریان (قاضی شارح)، محمدعلی کشاورز (خواجه قشیری)، زندهیاد فیروز بهجتمحمدی (طغای)، زندهیاد جمشید لایق (ارغون شاه)، افسانه بایگان (ترکان خاتون)، محمد ابهری (امیر محمود اسفراینی)، عنایت بخشی (خان باشتین)، زندهیاد عطاءالله زاهد، زندهیاد جهانگیر صمیمیفرد، سعید اویسی، فتحعلی اویسی (ایلچی طغای)، حسین محجوب، اسماعیل محرابی، محمدعلی ساربان، بهروز بقایی، علیرضا شجاع نوری، چنگیز وثوقی (محمد بیک)، آتش تقیپور، مینو ابریشمی، زندهیاد رضا کرم رضایی، شهرزاد کمالی، هاشم ارکان، حسین محباهری و حسین خانی بیک. |
بوعلی سینا |
زندهیاد کیهان رهگذر |
سال پخش 1364 |
این سریال ماجرای زندگی پزشک و حکیم بزرگ ایرانی ابوعلی سینا است. |
امین تارخ (بوعلی سینا)، زندهیاد فیروز بهجت محمدی، زندهیاد جمشید لایق، اسماعیل محرابی، چنگیز وثوقی و سرور نجات اللهی. |
کوچک جنگلی |
بهروز افخمی |
سال ساخت 1364 سال پخش 1367 |
فیلمنامه این سریال از سال 1362 تا 1364 توسط ناصر تقوایی برای گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما نوشته شد. در ابتدا قرار بود تقوایی خود «کوچک جنگلی» را بسازد اما با کنار کشیدن وی، بهروز افخمی عهدهدار ساخت آن شد. «کوچک جنگلی» روایتگر گوشهای از تاریخ قیام جنگل به رهبری میرزا کوچک خان است. |
علیرضا مجلل (میرزا کوچک خان)، مهدی هاشمی (دکتر حشمت)، جمشید گرگین (یوزف)، فتحعلی اویسی (مشتی علی شاه)، محمد مطیع (احساناله خان)، اکبر سنگی (مفاخرالملک)، داود رشیدی، جهانگیر الماسی، بهروز بقایی. |
نظر شما