روزی را تصور کنید که فردایش اینترنت و گوگل نباشد و نتوان از طریق سایتهای اجتماعی هم با دوستانتان تماس بگیرید. بدون هر سایت معروف دیگری دنیا چگونه به نظر خواهد رسید؟... به نظر میرسد غیر ممکن است و برای کاربران نیمه حرفه ای اینترنت نیز چنین امری میتواند دردناک باشد... براستی چرا وقتی صحبت از اینترنت میشود نبود سایتهایی مثل گوگل همیشه موضوع اصلی کتابها و نویسندهها میشود.
به گزارش خبرآنلاین، اینترنت سالهای زیادی است که به عنوان ابزاری مفید در اختیار صنعت و تجارت قرار گرفته است ولی چرا چند شرکت بزرگ انحصار آن را به دست گرفتهاند. جستجو در سایتها تقریبا متعلق به گوگل است، دیدار در اینترنت متعلق به سایتهای اجتماعی مثل فیس بوک، قوانین خرید و مزایدهها را آمازون و ایبی (eBay) تعیین می کنند و شرکت اپل تصمیم میگیرد که چه مقدار اطلاعات از اینترنت وارد گوشی های تلفن همراه شود و...
امروز مرزهای اینترنت به عنوان بازاری جدید و جهانی گسترش پیدا کرده است به طوری که میتوان گفت بازاری جدید ایجاد شده است که نمیتوان گفت چند شرکت اطلاعات اصلی این بازار را تامین میکنند ولی دو سوال اینجا مطرح میشود: این بازار آزاد در اینترنت واقعاً به همین شرکت های انحصاری محدود میشود؟ و آیا مردم جهان و به خصوص آمریکایی ها که قسمت عمده زمان خود را در این فضا به سر می برند بر اساس نیاز خود به این شرکت ها روی میآورند؟
تاریخ شرکت های اطلاعاتی در آمریکا نشان میدهد جواب هر دو سوال مثبت است. از زمانی که تلگراف اختراع شد همیشه منابع اطلاعاتی در اختیار افرادی خاص بوده است که در هر زمان با انتشار اطلاعاتی خاصتر جریانی جدید ایجاد میکردند و از آنجایی که اینترنت مانند هر صنعت دیگری برای پیشرفت به ارتباط نیاز دارد حجم اطلاعات خود در اصل ارتباطی یک سویه محسوب می شد و وقتی کاربری اطلاعات یا کالایی را با ارزش قلمداد میکرد کاربر دیگر به نحوی در ارتباط با کاربر قبلی از ارزش این مطلب یا کالا مطلع می شد و به همین ترتیب کالا یا فکری خاص منحصر به گروهی خاص اشاعه پیدا میکرد.
هنوز در سرزمینی که چند شرکت بزرگ در عرصه اطلاعات همیشه پیروز میدان هستند ترجیح اطلاعات توسط مردم آمریکا یک دروغ است چرا که حجم اطلاعات ترجیح آنها را تعیین میکند. مردم چاره ای ندارند اطلاعات و تبلیغات ویژه ای را بشنوند و بپذیرند چرا که اطلاعات دیگر نمی تواند به آنها برسد.
در سالهای دهه 90 میلادی موتورهای جستجوی بسیاری ایجاد شد که از جمله آنها میتوان به لیکوس، آلتاویستا و دیگران اشاره کرد که امروز تقریباً در حاشیه قرار گرفتهاند چرا که سرعت و دقت گوگل اجازه جولان به دیگران نمی دهد.
«تیم وو» استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب جدید خود با عنوان «کلید اصلی: ظهور و سقوط امپراطوری اطلاعات» اعتقاد دارد این امپراطوری بزرگ اطلاعات در قرن بیستم از همان الگوی امپراطوریهای بزرگ تبعیت میکند.
بعد از اختراع و اکتشافات عظیم در تکنولوژی و هرج و مرج اطلاعاتی شرکتی عظیم کنترل همه رسانههای جهان را در اختیار خود میگیرد و کلید اصلی اطلاعات را در انحصار خود درمیآورد. کسانی که در عرضهکننده اطلاعات هستند و اطلاعات را منتشر می کنند همانهایی هستند که شبکه های اینترنت را در اختیار دارند و طبیعتا همانهایی خواهند بود که دسترسی به اطلاعات و کمیت و کیفیت آن را تعیین خواهند کرد.
در این بین وقتی اطلاعاتی خاص در اینترنت منتشر شود، علوم به صورت انحصاری همانگونه که صاحبان این شبکه ها میخواهند منتشر میشود و وقتی تصویب قوانین دولتها برای دسترسی به اطلاعات تخصصیتر توسط این شرکت ها دیکته میشود، دیگر همه نمیتوانند به علوم و تکنولوژی دسترسی داشته باشند و خیلی وقت ها بسیاری از افراد تنها در بین اطلاعات سطحی مد نظر این شرکتها جستجو می کنند و زمان خود را هدر میدهند و به اطلاعات اصلی دسترسی ندارند.
از سویی وقتی حجم داده ها افزایش پیدا میکند، تشخیص اطلاعات مفید از غیر آن سخت میشود. اینترنت هنوز در دوران نوجوانی خود به سر می برد ولی باید گفت ما در عصر طلایی انحصارطلبان این شبکه هستیم که افکار عمومی را سرپرستی و نظارت می کنند.
والاستریت ژورنال/ 13نوامبر
نظر شما