به گزارش خبرآنلاین، آنها واقعا ترسیدند؟ این یکی از معروفترین قصهها درمورد سالهای اول سینما است.
اوایل سال 1896، تماشاگران اولین نمایش فیلم «ورود یک قطار به ایستگاه لا سیوتا» ساخته برادران لومییر به قدری از دیدن یک قطار بخار که روی پرده به آنها نزدیک میشد، وحشت کردند که سراسیمه از سالن بیرون زدند.
درست یا غلط، این یکی از لحظههای تعیینکننده سالهای آغازین تاریخ سینماست. از آن زمان تاکنون فیلمهای بسیاری درمورد قطارها - بخصوص قطارهای افسارگسیخته - در فواصل مختلف به پرده سینما راه پیدا کردهاند.
تازهترین نمونه «توقفناپذیر» به کارگردانی تونی اسکات است که از 12 نوامبر در سینماهای آمریکا اکران شده و از 24 نوامبر در بریتانیا روی پرده رفته است. فیلم اسکات به لحاظ طرح داستانی و شخصیتها به سادگی فیلم یک قرن پیش برادران لومییر است.
کارگری خنگ به طور تصادفی یک لوکوموتیو را به راه میاندازد. قطار ابتدا سرعت زیادی ندارد، اما به تدریج به بالاترین سرعت خود میرسد و از کنترل خارج میشود. در اتاق کنترل، کانی (با بازی روساریو داوسن) روز بدی دارد. رئیس او درک نمیکند از خط خارج شدن یک میلیون تن فولاد تا چه حد میتواند مصیبت بار باشد.
اینجاست که دنزل واشنگتن (باز هم در نقش یک آمریکایی خیلی خیلی خوب) به نقش فرانک، یک مهندس راهآهن وارد میشود و با قطار خودش دنبال قطار افسارگسیخته راه میافتد.
کل داستان فیلم متمرکز بر تلاشها برای متوقف کردن قطار است که حامل مواد شیمیایی سمی است. معدود تلاشها برای پرداختن به پسزمینه شخصیتها مانند ارتباط واشنگتن با دخترانش یا زندگی زناشویی افتضاح دستیار جوانش، خندهدار از کار درآمده است.
این قطار میتواند متوقف شود یا نشود، اما تماشاگران احتمالا گزینه دوم را ترجیح میدهند، فقط به این خاطر که شاهد یک انفجار عظیم و راضیکننده باشند. با این حال، «توقفناپذیر» با تمام نقاط ضعف داستانی خود به اندازه حضور در یک شهربازی هیجانانگیز است. تصاویر گرفته شده از قطار هم بسیار خوب است.
فیلم اسکات مانند تمام فیلمهای با این موضوع که پیش از این ساخته شده، بر اشتیاق اولیه و انسانگونه تماشاگران تکیه میکند و چیز بیشتری از فیلمهای قبلی ندارد. قطارها در فیلمهای مختلف حضور دارند تا مظهر سرعت، جنسیت، فرار و خطر باشند.
در «برخورد کوتاه» دیوید لین، ارتباط بین سلیا هوارد و ترور هوارد به اوج نمیرسد، اما ما تصاویر بسیار از قطارهایی میبینیم که در تونلها ناپدید میشوند. (این نمادگری، قطعا تا حدی تعمدی بوده است). به همین شکل در «انسان وحشی» ساخته ژان رنوار و «تمایل انسانی» فیلم هالیوودی فریتس لانگ - که هر دو بر مبنای رمان «انسان وحشی» امیل زولا ساخته شدند - قطارها نمادی از تمایلات عنانگسیخته هستند که در خطوط ممنوعه حرکت میکنند.
کمدینهای سینمای صامت هم امکانات قطارها را دوست داشتند (به ویژه باستر کیتون در «جنرال»). قطارها همچنین در انواع و اقسام فیلمهای وسترن و جنایی استفاده شدهاند. «توقفناپذیر» با تصاویری از دنزل واشنگتن که بالای واگنها ایستاده و وردستش (کریس پاین) که سوار قطار فراری است، بازتاب تمام فیلمهای قبلی است.
آندری کونچالوفسکی، کارگردان روس که سال 1985 تریلر «قطار افسارگسیخته» درباره مجرمانی سوار یک قطار از کنترل خارجشده را ساخت، درباره جذابیت این ژانر تئوریهای خاص خود را دارد. او معتقد است این بیامانی فیلمهای با موضوع قطارهای افسارگسیخته است که آنها را تا این حد جذاب کرده است. فیزیک هم به کمک میکند.
او میگوید: «ذرات بسیاری هستند که از قطار تندتر حرکت میکنند. اشیاء بسیاری هم هستند که از قطار تندتر حرکت میکنند. ذرات میتوانند مانند اتم یا الکترون کوچک باشند. اشیاء نیز میتوانند مانند سیارهها یا شهابسنگها بزرگ باشند، اما آنها ربطی به انسانها ندارند.»
کونچالوفسکی ادامه میدهد: «برای ما سخت است یک شی بسیار بزرگ را که با سرعت نور حرکت میکند درک کنیم. همانطور که درک یک چیز کوچک برایمان سخت است.»
ایندیپندنت / 24 نوامبر / ترجمه: علی افتخاری
نظر شما