دراینکه ادبیات ما با بحران مواجه است، شکی نیست. اما در بخش ترجمه، قدری اوضاع بهتر است. هر چند که در این بخش هم در هم ریختگی زیادی وجود دارد و معلوم نیست که کی چکار میکند.
آشفتگی زیادی در این زمینه وجود دارد و کسی هم برای بهتر شدن اوضاع کمکی نمیکند. اگر سازمان و نهادی وجود داشت که ما میدانستیم که کی چکار میکند و تحت برنامهای کارها را ترجمه میکردیم، اوضاع به سامان میرسید. الان خیلی از نویسندگان صاحب نام دنیا هستند که کاری از آنها ترجمه نمیشود،اما در مقابل نویسنده های دیگری هم هستند که اثرشان از سوی چند مترجم ترجمه و منتشر می شوند.
یکی دیگر از مشکلات ما این است که رسانهای برای معرفی کارهایمان نداریم، ما به تلویزیون راهی نداریم و کارهایمان معرفی نمیشود.
از لحاظ تالیف اوضاع بدتر است. کاری در خور و ارزشمند نمیبینم و هر چه میخوانیم ،می بینیم که کارها همه متوسط است. این موضوع دلایل و عوامل خود را دارد، ولی واقعا کار خوب تولید نمیشود. امیدوارم گشایشی ایجاد شود.
از سوی دیگر عوامل اجتماعی نیز در بحران ادبیات نقش دارد. کسی دست ودلش به کار نمیرود. ما نویسنده با استعداد در ایران کم نداریم، ولی اینکه چرا رمان خوب نداریم، دلیلی دارد که باید بررسی شود.
52
نظر شما