روز دوشنبه، در جریان برگزاری جشنواره تحقیقات علوم پزشکی رازی، یکی از برگزیدگان جوان جشنواره وقتی روی سن رفت، نامهای به رئیس جمهور داد و گفتند که درخواست جمعی از پژوهشگران برای توجه بیشتر دولت به مقوله پژوهش بود. دوستی که برای تهیه گزارش به مراسم رفته بود میگفت مهمترین حاشیه آن مراسم، تجمع گروهی از کارمندان وزارت بهداشت با خانوادههایشان در ورودی سالن بود که میخواستند عریضهشان را به دست رئیس جمهور بسپارند.
این البته نکته تازهای نیست و تبدیل به یک صحنه طبیعی در تمام سفرها و دیدارها و سخنرانیهای رئیس جمهور شده است. حتی خبرنگاراتی که برای پوشش مراسمهایی که در آن رئیس جمهور حضور دارد میروند، گاهی تبدیل به پیک نامهرسان میشوند که: فلانی، تو که میروی و دستت به رئیس جمهور میرسد، این نامه را بده و...
ظاهرا این ماجرا نکته ناخوشایندی نباید داشته باشد و میتوان از آن، محبوبیت مسئولان و دوری ایشان از بوروکراسیهای رایج و مشی مردمی و دردسترس خلقالله بودن آنان و مواردی از این دست را برداشت کرد. ویژگیهایی که البته ریشه در باورهای اسلامی دارد و «ظاهرا» به آنچه در تاریخ، از زمامداری اسلامی در زمان پیامبر (صلواتالله علیه) و امام علی (علیه السلام) نوشتهاند نزدیک است.
با اینحال، اگر عمیقتر نگاه کنیم، این که رئیس جمهور هرجا میرود با سیل مردمی مواجه شود که گمان میکنند تنها و آخرین ملجا و مرجع حل مشکلاتشان را دیدهاند و باید دست به دامن او شوند، نشانه چه چیزهای دیگری میتواند باشد؟
1- وقتی کسی را میبینید که مردم برای دیدنش، از صبح علی الطلوع صف کشیدهاند و وقتی میآید از سرو کول هم بالا میروند تا دستی به او برسانند، گذشته از میزان محبوبیت او، این را به ذهن میآورد که لابد دسترسی به آن فرد خیلی سخت است و ملت سعی میکنند این فرصت را که معلوم نیست دوباره کی نصیبشان شود از دست ندهند. دقت کنید. این دقیقا نقطه مقابل آن باوری است که علیالقاعده باید از دیدن این صحنه به ذهن بیاید. مسئولی بهمعنای واقعی دردسترس مردم است که هرکس از آحاد مردم هرگاه بخواهد بتواند با او ارتباط برقرار کند. طبیعتا این اتفاق نمیتواند امروز آنگونه بیفتد که در مدینه زمان پیامبر(ص)، یا کوفه زمان علی (ع) میافتاد.
2- این صحنه که مثلا هنگام دیدار یک مسئول با مردم، یکی روی پلاکاردی درشت بنویسد که: «فلانی به دادم برس» و یا گونی گونی نامه درخواست و شکایت به سمت او روانه شود، غیر از این است که تابلوی یک نظام مدیریتی ناکارآمد را ترسیم میکند؟ نظامی که تنها بالاترین مقام آن میتواند از پس حل کردن جزئیترین مشکلاتش برآید؟
3- اصرار مردم برای آنکه میخواهند شخص رئیس جمهور را ببینند و با او درد دل کنند، همانقدر که نشاندهنده اعتماد بالای مردم به ایشان است، میتواند نشاندهنده بیاعتمادی مردم به اطرافیان ایشان نیز باشد. طبیعتا اگر مسئولانی که مستقیم یا غیر مستقیم منصوب از طرف ایشان هستند، به این درخواستها رسیدگی میکردند و مردم از آنها پاسخ میگرفتند، نیاز به رساندن صدا به گوش بالاترین مقام نبود.
گذشته از این برداشتهای لاجرم، میتوان برای رواج عریضهنویسی به مقامات ارشد تبعاتی هم متصور شد.
1- وقتی دستگاهی که باید مستقیما به امور رسیدگی کند، مرتبا با سفارشات و دستورات مقامات بالاتر در مورد همان امور مواجه شود، به مرور، حساسیتش نسبت به درخواستهایی که «از پایین» به دست مدیران میرسد کاهش مییابد و درخواستهایی که «از بالا» میرسند، در اولویت قرار میگیرند. این یعنی دامنزدن به ناکارآمدی. به این ترتیب، به مرور دیگر هیچ مشکلی از مجرای طبیعیاش قابل حل نخواهد بود و حتما باید توشیحی از «مقامات بالا» را همراه خود داشتهباشد.
2- خودتان را جای کسی بگذارید که بخت بلندی داشته و عریضهاش را به دست رئیس جمهور رسانده. دو حالت که بیشتر ندارد. یا به نامهتان رسیدگی میشود و جواب میگیرید، یا نه. اگر جواب مثبت بگیرید، طبیعتا خوشحال و دعاگو میشوید و حتی در روزهای اول نسبت به نظامی که توانستهاید دردتان را به گوش بالاترین مقام آن برسانید، امیدوار میشوید و... اما از ماه عسل که بگذرید، دوباره غصهتان نمیگیرد که حالا اگر مشکلی پیش آمد، این دفعه چهطوری گیرش بیاورم؟ (مگر اینکه آشنایی داشتهباشید که سیمش مستقیما به نیروگاه برق وصل باشد) این احساس عدم اطمینان، این نگرانی که این دفعه اگر دستتان به آن مقام بالا نرسید چه میشود، در درازمدت شما را نسبت به همان نظام بدبین نمیکند؟ این تازه در حالتی است که همان بار اول، جواب مثبت بگیرید، اگر نه که ... راستی، چند درصد از عریضههایی که برای رئیس جمهور، به عنوان «آخرین امید ملت» برای حل مشکلاتشان نوشته میشود، به نتیجه میرسد؟
3- پذیرش عریضهنویسی به مقامات ارشد، اگرچه در نگاه اول، نقطه مقابل فرهنگ «پارتیبازی» است، اما اتفاقا به بدترین نوع همان فرهنگ میانجامد. فرهنگ حاکمیت رابطه بر ضابطه، مگر جز این است که هم مردم و هم مدیران میانی عادت کنند که برای رسیدگی به امور، سفارش و توصیه مدیر بالاتر لازم است؟ کاش این مدیر، فقط یکی دو رده بالاتر بود! وقتی همین حالا، آستانه تحریک یک دستگاه برای رسیدگی به امور مردم، دستور بالاترین مقام اجرایی کشور باشد، طبیعتا در آینده برای رتقو فتق همین امور باید منتظر ظهور حضرت بود.
نظر شما