بدیهی است که منظور از کلمه خانواده، حضور بانو در جمع است. ازاینرو، وجود بانوان در جمع خانواده ایجاب میکند افراد دقتنظر بیشتری به حرکات و سکنات خود داشته باشند.
اکنون که انتشار دومین بیانیه شورای مشورتی حقوق بشر فیفا به ورود زنان به ورزشگاه در ایران اختصاص یافته و از مسئولان فیفا خواسته بهجد پیگیر حقوق ورود زنان به ورزشگاهها در ایران باشند، از جنبه روانشناسی باید پرسید چرا حضور زنان در ورزشگاهها به سود فضای ورزش و جامعه ایرانی است؟
با توضیحات ابتدای یادداشت میتوان نتیجهگیری آخر مقاله را بهصراحت در ابتدای مقاله مطرح کرد: ورود خانوادهها و بانوان به استادیومهای ورزشی، از حجم انواع خشونت و پرخاشگرهای کلامی و حتی فیزیکی در حین تماشای بازیهای ورزشی خواهد کاست؛ البته روشن است که خشونت و پرخاشگری بهعنوان مهلکترین آسیبهای اجتماعی که در همه کشورها کموبیش وجود دارند، مسائلی چندوجهی محسوب میشوند که پیشگیری از آنها، اقدامات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت جامعی را میطلبد.
اگر خشونت را «استفاده آگاهانه از زور و قدرت به شکل واقعی یا تهدیدآمیز علیه یک فرد، گروه یا جمعیت بدانیم که منجر به محرومیت، صدمه، آسیب روانشناختی و مرگ شده یا احتمال این خطرات را افزایش دهد» (سازمان جهانی بهداشت)، در جایگاه تماشاچیان میدانهای ورزشی و بهویژه فوتبال، شاهد انواع رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشگرانه هستیم. مسئله مهم اینجاست که در بسیاری از مواقع، خشونت شکلگرفته در ورزشگاه، به خارج از آنجا نیز منتقل شده و خسارات جانی و مالی سنگین و گاه جبرانناپذیری را به دنبال دارد.
یکی از اقدامات کاهش خشونت در جامعه، پیشگیری از خشونت در میدانهای ورزشی است. همانگونه که در یکی از قسمتهای برنامه «نود» به این موضوع پرداخته شد که بخشی از کاهش و پیشگیری از خشونت در ورزشگاهها، نیازمند اقدامات وسیع از قبیل «مشخصبودن شماره صندلی تماشاچیان و نصب دوربین» است، دردسترسبودن وسایل نقلیه عمومی یا پارکینگهای نزدیک به استادیوم، نیازنداشتن به حضور در استادیوم ساعتها قبل از شروع مسابقه، وجود دستشوییهای تمیز و آبخوریهای فراوان و... نیز از دیگر اقدامات تأثیرگذار به حساب میآیند.
اینگونه اقدامات در بسیاری از کشورها، زمینه ایجاد شرایط خشونتآمیز را کاهش داده است. علاوه بر موارد اشارهشده، وقتی در ابتدای مسابقه از طریق بلندگو به خانوادهها و بانوان حاضر در استادیوم خیرمقدم گفته میشود، غیرمستقیم تیتر این مقاله برای مابقی تماشاگران یادآور میشود.
مجموعه این عوامل، آستانه تحمل تماشاچیان را بالا میبرد. در اینجا باید گفت هر عاملی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم آستانه تحمل تماشاچیان را افزایش دهد، میتواند بهعنوان عامل محافظ، رفتارهای خشن و پرخاشگرانه را در استادیومها کاهش دهد.
بدیهی است که اگر تماشاچی مجبور باشد با سختیهای فراوان خود را به استادیوم برساند، از ساعتها قبل در استادیوم حضورداشته باشد، هرکسی هرجایی که خواست بنشیند، هیچ نوع نظارت نامحسوسی وجود نداشته باشد، برای استفاده از دستشوییهای دلبههمزن در صفهای طولانی منتظر بماند، مهارهای وی چنان سست خواهند شد که در حین تماشای بازی، هر مسئله پیشپاافتادهای میتواند او را به واکنشهای هیجانی شدید وادارد. با وجود این، همینکه این تماشاچی متوجه شود در استادیوم «خانواده نشسته است»، احتمالا خویشتندارتر خواهد شد.
مضاف بر تبیینهای روانشناختی مبنی بر اهمیت نقش زنان در رفتار متمدنانهتر تماشاگران، ضرورتهای دیگری نیز بر اهمیت حضور زنان و خانوادهها در جایگاه تماشاچیان تأکید دارند. اولین ضرورت، احترام به خواست جامعه است. با وجود آنکه میتوان نظرسنجیهای ملی را ترتیب داد، ولی با توجه به فضای حاکم بر جامعه، به احتمال زیاد درصد درخور توجهی از شهرنشینان موافق حضور بانوان در ورزشگاهها برای تماشای مسابقات ورزشی و به شکل مشخص فوتبال هستند. مسئولیت دولتهایی که برای آرای عمومی ارزش قائلاند، به اجرا درآوردن مطالبات عمومی و رفع مشکلات اجرائی ایندست از مطالبات است؛ اما سالهاست هیچیک از دولتها نتوانستهاند این خواست عمومی را محقق کنند. دومین ضرورت، اهمیت پیشگیری از خشونت در مواجهه با زنان جامعه است.
محرومکردن غیرمنصفانه و غیرمنطقی قشر 40میلیونی جامعه از حضور در ورزشگاهها، نوعی خشونت محسوب میشود که خواهینخواهی بر ایجاد دیگر نمونههای خشونتآمیز دامن میزند. همانطور که آمارها نشان میدهند، زنان یکی از گروههای آسیبپذیر در برابر انواع خشونتها هستند.
حضور زنان در جایگاههای تماشاچیان، علاوه بر اینکه به لحاظ روانشناختی برای آنان التیامبخش خواهد بود، جایگاه آنان را در مصافهایی نظیر برابری حقوق و دستمزد، دستیابی به شغلهایی که در انحصار مردان هستند و... تقویت خواهد کرد.
به عبارت دیگر، اگر قرار است خشونت اِعمالشده علیه زنان در جامعه کاهش یابد، یکی از راهها، راهیابی آنان به ورزشگاههاست. شاید بتوان این نوع از خشونت را نمونهای از خشونت دانست که ژیژک (1394) آن را مطرح کرده است.
ضرورت سوم، اهمیت حضور بانوان در ورزشگاهها از نظر ساختارهای بینالمللی مانند فیفاست. همانطور که در تورنمنت جهانی والیبال در سال گذشته شاهد بودیم، همه نهادهای بینالمللی ورزشی نگاه ویژهای به حضور زنان در جایگاههای تماشاچیان دارند. از دیدگاه آنان، ممانعت از حضور زنان نوعی تبعیض جنسیتی است. به این دلیل است که از المپیک گرفته تا فیفا و...، حضور زنان در ورزشگاهها و در جایگاه تماشاچیان از اهمیت بالایی برخوردار است.
بدیهی است تداوم سرسختی در ممانعت از حضور آنان در ورزشگاهها، میتواند کشور را با محرومیتها و جریمههایی روبهرو کند و اگر این اتفاق با نوعی اجبار رخ دهد، اهمیتی در اذهان عمومی نخواهد داشت؛ چراکه این تصمیم بر اساس فشار بیرونی و نه احترام به خواست عمومی صورت گرفته است. ضرورت چهارم، اهمیت پیشگیری از خشونت علیه زنان در تمامی شئون زندگی اجتماعی است. گرچه دغدغه برخی از مخالفان حضور بانوان در ورزشگاهها، صیانت از جایگاه و ارزش وجودی زنان است، ولی واقعیت این است که رفتارها و الفاظ ناشایست به بانوان مسئلهای نیست که فقط در استادیومها وجود داشته باشد. خشونتهای کلامی در سطح جامعه، مسئلهای است که کمتر خانمی، بهویژه در فضاهای شهری، در معرض آن قرار نگرفته باشد؛ بنابراین اگر دغدغهای وجود دارد، لازم است صرف پیشگیری از خشونت به بانوان در همه عرصههای جامعه شده و فقط محدود به چند بازی فوتبال نشود.
17302
نظر شما