آقای زاهدی به ما زمینشناسی درس میداد. بقیه معلمها صدایش میکردند «پرویز خان» و توی روزنامه مینوشت «پرویز زاهدی»، اما برای ما «آقای زاهدی» بود. یکجور وقار و متانت و تشخص در رفتارهایش بود که جز با آقا گفتن حقش ادا نمیشد. حتی وقتی که از فوتبال حرف میزد و به هیجان میآمد و دستهایش را توی هوا تکان میداد هم باز ورِ منطقی و متین شخصیتش غلبه داشت. ما میرفتیم «ابرار ورزشی» میخریدم و نوشتههایش را میخواندیم و از دل آنها نکته درمیآوردیم که سوال بپرسیم و او مثل همیشه میگفت «یک ربع آخر، فوتبال. اول درس...» آن یک ربعها شاید شیرینترین کلاس دوران دبیرستان بود. آقامعلم ما که ورزشینویس معروفی هم بود برایمان از سیستم بازی میگفت و فهم فوتبال. یک بار سوالی پرسیدم که الان یادم نیست چی بود، اما او خوشش آمد و گفت «تو یک چیزی میشی پسر». به همهمان میگفت پسر و تکیه کلامش برای تشویق همین که «تو یک چیزی میشی»... ما که چیزی نشدیم، او هم کمتر و کمتر نوشت. تا اینکه خبر درگذشتش آمد و من یادم آمد که چقدر آقا بود. آقای تمام.
پ.ن: عکس از فارس است، کار خانم زهرا رمضانی. انگار باز سر کلاس است و آقامعلم دارد نکتهای را به پسرهایش حالی میکند.
251 251
نظر شما