زهرا خدایی
بعد از افشاگریهای ویکیلیکس و به راه افتادن سایتهای مشابه ، حالا نوبت شبکه قطری الجزیره است که با استفاده از قدرت رسانه، به برملا کردن اسنادی دست بزند که شاید تبعات و عواقب آن برای سران فاسد کشورهای عربی به مراتب خطرناکتر از ویکیلیکسی باشد. هرچقدر ویکی لیکس برای جلوگیری از هرگونه جنجالآفرینی، نام افراد و شخصیتها را از اسنادش حذف کرده بود، این بار الجزیر جسورانه با انتشار اسنادی با نام بردن از افرادی همچون روسای رده اول تشکیلات خودگردان از جمله محمود عباس، صائب عریقات و حتی برخی از سران سابق کشورهای غربی نظیر تونی بلر، همگی آنها را به فساد و خیانت به سرزمین فلسطین متهم کرده است. افشاگریهایی که میتواند حیات دولت نامشروع عباس و در کل، معادلات منطقهای را بر هم بزند. صائب عریقات معاون ابومازن روز پجشنبه رسما درستی برخی از این اسناد را تایید کرد و آشفته حال برخی از آنها را مخلوطی از دروغ واقعیت و برخی دیگر را نیز از اساس دروغ خواند. با این همه افشاگری ها کار خود را کرده است و مردم فلسطین که از قبل نیز دل خوشی از سران تشکیلات خودگردان و جنبش سازشکار فتح نداشتند اکنون بیشتر از گذشته متوجه جریان مقاومت شده اند. خبر در گفتگو با حسین رویوران، ، کارشناس خاورمیانه به بررسی اقدام الجزیره و تأثیر آن بر مذاکرات صلح پرداخته است.
آیا میتوان افشاگریهای الجزیره را در راستای تضعیف تشکیلات خودگردان و فرصت دادن به مقاومت حماس ارزیابی کرد؟
قبل از اینکه نسبت به اقدام شبکه الجزیره جهتگیریهای سیاسی داشته باشیم، باید به جهتگیری رسانهای آن توجه کنیم. پیشتر سایت ویکی لیکس با شکل جدیدی از کار سایبری در سطح دنیا جایگاه قابل توجهی به دست آورد و عرصه جدیدی را به رسانهها شناسایی و عرضه کرد.امروز هم الجزیره سعی دارد از این عرصه جدید در جهت ایجاد یک جایگاه ویژهای برای الجریزه به عنوان یک رسانه پیشرو در ارائه اطلاعات جدید استفاده و بهرهبرداری کند. اما اینکه آیا این جهتگیریها منجر به تضعیف محمود عباس و تشکیلات خودگردان و تقویت موضع حماس خواهد شد یا خیر، باید بگویم که این واقعیت نه فقط به دلیل جهتگیریهای الجزیره بلکه به دلیل عملکرد شخص محمود عباس و تیم کاری وی از پیش پدید آمده است. در واقع این موضوعی است که از خیلی قبل در حال وقوع بوده و تقریبا همگان به آن واقفیم. محمود عباس در مذاکرات با اسراییل بدون اطلاع و اجازه فلسطینیها امتیازات بسیار زیادی به طرف اسراییلی داده و حال که مردم فلسطین در حال خبردار شدن از این اطلاعات هستند،قطعا تشکیلات خودگردان ریزشهای جدی خواهد داشت.
با توجه به تحولات لبنان و پیروزی های مقاوت حزبالله در تعیین نخستوزیر،آیا میتوان ادعا کرد که اصولا جریانهای مقاومت در منطقه در حال تقویت هستند و امروز نوبت حماس است؟ به این معنا که با آشکار شدن زوایای خیانتهای این تشکیلات،نقش مقاومت در مبارزه با اسراییل برجستهتر خواهد شد؟
شاید. اما این تنها در حد یک فرضیه اثبات نشده است.اما امر مسلم آن است که دولت ها معمولا باید نماینده و مجری خواست مردم باشند.اما این اسناد نشان میدهد نه تنها دولت عباس با خواست مردم همسو نیست بلکه در حال حرکت در جهت مخالف آنست. مثلا یکی از بزرگترین دغدغههای جامعه فلسطینی، مسئله قدس است، در حالیکه این اسناد افشا میکند که صائب عریقات،پیشنهادهای مختلفی به اسراییل درباره قدس داده که اگر مردم بفهمند قطعا واکنش نشان میدهند.اگر مردم تاکنون واکنشی نشان ندادهاند به این دلیل بوده که اطلاعی از جزئیات آن نداشتهاند.اما امروز افکار عمومی فلسطین در حال نشان دادن واکنشهای جدی نسبت به عملکرد تشکیلات خودگردان است.این افشاگری ها نشان میدهد افرادی که تحت عنوان تشکیلات خودگردان در رأس کار هستند،با مردم همسو نبوده و در جهتی معکوس با مردم در حال حرکت هستند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم آنها گماشتههای اسراییل هستند تا منتخبین مردم و اگر امروز شبکه الجریزه در حال افشاگری فساد آنهاست، در واقع نتیجه اقدامات و سیاستهای خود این گروه است.
عریقات درستی برخی از این اسناد را تایید کرده اما گفته بخش وسیعی از آنها خیالات و پرورده ذهن مجریان الجزیره است.
برخی از این اسناد بدون تردید درست هستند اما اینکه همه اسناد صد در صد درست باشند و قابل اطمینان، قطعا اینگونه نیست.هیچ دلیل منطقی دال بر اینکه این اسناد، صددرصد موثق هستند وجود ندارد. مخصوصا در خصوص اسنادی که به لحاظ محتوایی باید آنها را در بخش ارزیابی دسته بندی کرد،یعنی اسنادی که شامل گزارشهای ارزیابی از شرایط است که شخص تنظیمکننده آن درحال گمانهزنی است تا طرح کردن واقعیت محض.
پس آن قسمتی که موجبات خشم مردم را فراهم آورده و خود عریقات نیز به درستی آنها صحه گذاشته چطور؟
آنچه که خشم عمومی را نسبت به تشکیلات خودگردان در خصوص این اسناد بالا برده ،اینست که بعضی از این اسناد صورتجلسه است و گمانهزنی نیست و این بسیار تأسفبار است. مثلا صورتجلسه ملاقات صائب عریقات با معاون جرج میچل،نماینده آمریکا در منطقه و یا صورتجلسه ملاقات احمد قریع با جرج میچل و یا صورتجلسه ملاقات یاسرعبد ربوع با معاون میچل. این اسناد نگاه و موضع اشخاص رده اول تشکیلات خودگردان به موضوع صلح و حل بحران فلسطین و جهت حرکت آنها را برملا میسازد که به هیچ وجه قابل تکذیب و رد کردن نیست. به عبارتی با افشای این اسناد این سوال به ذهن متبادر میشود که تشکیلات خودگردان در حال حل مشکلات فلسطینیهاست یا اسراییل؟ متأسفانه از اسناد اینگونه برمیآید که تشکیلات خودگردان قصد دارد مشکلات اسراییل را حل کند و نه مشکل جامعه فلسطینی را .به اعتقاد من ارزش این صورتجلسهها بیش از ارزش گمانههای سیاسی و گزارشات ارزیابی است.
برخی از افشاگریهای الجزیره نشان می دهد که سوای از خیانت دست تشکیلات خودگرادان به خون هموطنان فلسطینی شان نیز آلوده است مثلا آن قسمتی که همکاری تشکیلات خودگردان با اسراییل در ترور رهبران حماس را نشان می دهد. آیا چنین رسوایی به معنای پایان کارعباس و اطرافیان وی نیست؟
قبل از پاسخ به این سوال باید گفت که اولا الجزیره تاکنون منابع اطلاعاتی خود را معرفی نکرده و هنوز هیچکس نمیداند این اسناد را چه کسی به الجزیره داده است. حتی این احتمال وجود دارد که برخی از افرادی که با تشکیلات خودگردان دچار مشکل شدهاند دست به این کار زده باشند که محمد دحلان میتواند یکی از این ها باشد. اما اینکه آیا این اسناد پایان کار عباس است یا نه، من تصور میکنم یک بعد این قضیه درست است. کمااینکه اگر همین حالا یک نظرسنجی در فلسطین برگزار شود،عباس در پایینترین وضعیت محبوبیت ممکن قرار دارد. اما به این نکته نیز توجه داشته باشیم که عباس نه با رأی مردم بلکه با اراده اسراییل در این پست باقی مانده است. تشکیلات خودگردان با هماهنگی با اسراییل استمرار پیدا کرده و حتی عباس با هماهنگی با اسراییل سفر میکند.لذا از دست رفتن بیشتر مشروعیت مردمی تشکیلات خودگردان زیر یکی از نتایج این افشاگری ها خواهد بود. اما بخش دیگر تشکیلات خودگردان که در حال ائتلاف و زد و بند با دشمن است، به فعالیت خود همچنان ادامه میدهد و چه بسا اسراییل با توجه به آشکار شدن نوع ارتباطات آنها ، این حمایت را به طور علنیتر و گستردهتر از این افراد نشان دهد.
رویکرد الجزیره همواره دفاع از افکار عمومی به خصوص مقاومت بوده است،آیا افشاگریهای الجزیره می تواند به معنای تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه باشد؟
خیر. من چنین تصوری ندارم.اولا اینکه الجزیره یعنی قطر و دولت قطر نیز یک وضعیت بینابینی دارد. به این معنا که بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه در کشور قطر قرار دارد و حتی دوحه به تأسیس دفتر حافظ منافع اسراییل اقدام کرده است و دولت قطر در عین حال روابط بسیاری خوبی با مقاومت، ایران، حزبالله و حماس دارد. چگونه این مسائل امکانپذیر است؟ تصور من اینست که این دیپلماسی و رویکرد به نوع بازی و انتخاب قطر باز میگردد. قطر هم در یک سو همپیمان بسیاری از جنبشها و کشورهای مستقل منطقه است و در عین حال با آمریکا و اسراییل ارتباط دارد.
در توجیه این رویکرد قطر باید گفت که این کشوری ذرهبینی با حداقل امکانات دارای بیشترین تضاد با عربستان سعودی است.لذا برای حفظ خود و باقی ماندن در عرصه رقابتهای منطقهای و بینالمللی، خود را در پناه افزایش اتحاد و ائتلاف با آمریکا و از سویی دشمنان آمریکا در منطقه قرار داده است.این سیاستی است که قطر در پیش گرفته اما اینکه الجزیره آیا کاملا هماهنگ با دولت قطر است باید گفت خیر. الجزیره موضع مترقیتری نسبت به فلسطین و مقاومت دارد.علت نیز آنست که مدیر شبکه الجزیره وضاح خنفر یک فلسطینی اسلامگراست و بسیاری از کارکنان الجزیره نیز فلسطینی هستند.البته این بدان معنا نیست که کارکنان الجزیره استقلال عمل کامل دارند.در این شبکه بخشی از تصمیمگیریها داخلی است و بخشی دیگر توسط مدیران الجزیره تعیین میشود . بر همین اساس در آن بخش از سیاستها و تصمیمهایی که توسط مسئولان و مدیران این شبکه تعریف و تعیین میشود،مواضع در طرفداری کامل از مقاومت است. به همین دلیل سیاست الجزیره نسبت به دولت قطر تا حدی متفاوت است.
پس شما معتقدید که این افشاگری ها ربطی به آمریکا ندارد؟
در این چهارچوب تصور من اینست که الجزیره به دنبال از بین بردن نفوذ آمریکا در منطقه نیست.قطر کاملا در کنار آمریکاست و قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد.قطر در حال فعالیت در عرصهای است که آمریکا در آن محدودیت دارد.آمریکا طرفدار آزادی بیان است و الجزیره در چهارچوب همین آزادی بیان مواضع خود را مطرح میکند. آمریکا نیز نمیتواند ادعا کند که الجزیره از آزادی بیان سوء استفاده میکند و باید آن را محدود کرد.بر همین اساس ظاهر قضیه اینست که سیاستهای الجزیره در تعارض با سیاستهای آمریکاست اما این نمیتواند نتیجهگیری قطعی و کلی باشد.
تأثیر افشاگریهای الجزیره بر روند مذاکرات اسراییل -فلسطین و همچنین بر منطقه در کوتاه مدت و بلندمدت چه خواهد بود؟
در حال حاضر چهره محمود عباس و افراد شاخص تشکیلات خودگردان از جمله احمد قریع،صائب عریقات،یاسر عبد ربوع به شدت خدشه دار شده است و مردم دیگر اطمینانی به آنها ندارند. هر گونه گفتگو در آینده باید با چهرههای متفاوتی آغاز شود.اما از سوی دیگر این مسئله به اسراییل برای بهرهبرداری از موقعیت زمان میدهد.به این معنا که با زیر سوال رفتن مشروعیت تیم محمود عباس اسراییل از فشارهای غرب درباره گفتگو آزاد میشود و با وقتکشی فرصت کافی برای اجرای سیاستهایش را خواهد داشت. به همین دلیل در حال حاضر برخی گمانهزنیها حاکی از آنست که شاید انتشار این اسناد با هدف کمک به سیاستهای نتانیاهو در منطقه بوده است.16346
نظر شما