تفاوت بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه از همین مقوله ناشی میشود که کشورهای توسعه یافته با پذیرش احتمال وقوع بلایا در جهت به حداقل رساندن خسارتهای آن قدم برمیدارند ولی در کشورهای در حال توسعه این تفکر هنوز شکل و الگوی سازمانی به خود نگرفته است به این معنی که همه از احتمال وقوع سیل، زلزله و ... آگاهی دارند اما در عمل کاری برای پیشگیری و مقابله صورت نمیگیرد و هر بار که این بلایا واقع میشود علاوه بر تلفات انسانی هزینههای هنگفت اقتصادی و اجتماعی به وجود میآورد که موجب اختلال در روند توسعه کشور میشود.
درحال حاضر در اکثر کشورهای دنیا ستاد مدیریت بحران در عالیترین سطح اجرایی مشغول فعالیت است. مدیریت بحران عبارت است از مجموعه فعالیتهای اجرایی و تصمیمگیریهای مدیریتی و سیاسی برای کاهش خسارتها و ضایعات اعم از مالی و جانی و جلوگیری از وقفه زندگی، خدمات، حفظ ارتباطات و سرانجام بازسازی خرابیها. به عبارتی مدیریت بحران در واقع برنامهریزی برای کنترل و مهار بحران است و شامل ۴ مرحله است:
۱- پیشبینی و پیشگیری
۲- برنامهریزی و آمادگی
۳- سازماندهی و مقابله
۴- بازسازی
در کشورهای توسعه یافته بیشترین تمرکز بر روی مرحله اول به منظور کمینه کردن خسارتهاست.
بدیهی است که پدیده سیل با همه پیچیدگیهایش قابل بررسی و شناخت بوده و میتوان برای مهار و کاهش خسارتهای آن و حتی بهرهبرداری اقتصادی از سیلاب راهحلهایی را جستجو کرد. به عنوان نمونه در سیل اخیر یکی از مسائل مهمی (علیرغم اقدامات مثبت که در حوزه اجرایی و مدیریت بحران صورت گرفت) که نمود زیادی پیدا کرد، پدیده دستاندازی به محیط زیست در قالب ازبین بردن پوشش گیاهی و جنگلی، از بین بردن بستر رودخانهها، کوهخواری، دره رودخواری و زمینخواری بود که باعث افزایش شدید خسارتهای جانی و مالی شد.
همچنین عدم رعایت اصول و استانداردهای معماری و شهرسازی نیز مزید بر علت شد تا بارندگیهای اخیر که میتوانست مواهب بسیاری برای کشور داشته باشد تبدیل به یکی از ویرانگرترین سیلابهای سال های اخیر شود. در واقع این سیل و خسارتهای جانی و مالی که به همراه داشت تلنگری بود هم برای مردم و هم برای مسئولین. مردم با زیرپا گذاشتن قوانین و از بین بردن طبیعت و ...، مسئولین هم با ضعف در نظارت، اهمال در برخورد با متخلفان و ... در شدت خسارتهای سیل شریکند.
* کارشناس ارشد مهندسی برق
۲۳۵۲۳۴
نظر شما