فلسفه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام برای مواردی است که مصوبه مجلس به نظر شورای نگهبان با شرع یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد و برای رفع این مغایرت، مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی گنجانده شده است، تا برای حل مشکلات موجود راهکاری وجود داشته باشد و کار اداره کشور با بن بست مواجه نشود. بنابراین وارد کردن این انتقاد به مجمع تشخیص مصلحت نظام که خلاف قانون اساسی عمل می کند اساساً انتقاد ناواردی است. زیرا همان طور که گفتم اصولاً شان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، حل اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان در مواردی است که ایراد مغایرت با شرع یا قانون اساسی که شورای نگهبان وارد کرده است به مصلحت کشور نمی باشد. و بنابراین نمی توان نظرات مجمع را که خود برخاسته از قانون اساسی است برخلاف قانون اساسی دانست.
رصد آماری مواردی که مجمع به نفع دولت رای داده است می تواند فضای موجود را شفاف تر کند، زیرا در موارد متعددی برای تنظیم روابط خارجی، انعقاد معاهدات و کنوانسیون های خارجی و امور داخلی، لوایح دولت پیرو تصویب مجلس با ایرادات شورای نگهبان روبرو می شود و مواردی که متعاقب اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت مصوبه ای دارد که نظر دولت را تأمین می کند بسیار زیاد است و شاید بیش از مواردی باشد که نظر دولت با نظر شورای نگهبان همراه بوده است.
نمی توان هر گاه نظر دولت با نظر شورای نگهبان سازگار است از مجمع تشخیص مصلحت انتظار داشت که نظر شورای نگهبان را بپذیرد، و بار دیگر که نظر دولت با نظر مجلس سازگار و مخالف ایراد شورای نگهبان است از مجمع انتظار همراهی با تصمیم مجلس را داشت، و در هر حال در صورت نپسندیدن تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام کلیت این نهاد را زیر سؤال برده و مورد حمله قرار داد. به ویژه آن که اگر تا قبل از اصلاحات قانون اساسی در سال 1368 مشروعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام برخاسته از نظر امام راحل بود، امروز مجمع تشخیص مصلحت یکی از نهاد های مهم مذکور در اصل 112قانون اساسی است که قطعاً بدون آن و یا با تضعیف آن قوه ای که بیش از همه به دلیل دیدگاههای خاص و گاه مضیق شورای نگهبان متضّرر می شود ،قوه مجریه خواهد بود.
*دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
/28118
نظر شما