تیم ملی فوتبال پس از ناکامی در راه صعود به جام جهانی، بار دیگر به افشین قطبی سپرده شد تا او وعده دهد هم قهرمانی در جام ملتها را پس از 30 سال به ارمغان میآورد و هم اینکه میتواند تیم ملی را به جمع 16 تیم جام جهانی 2014 در برزیل ببرد. رؤیاهایی که شنیدنشان آرزوی دیرین مردم بوده است. اما حتی قبل از استارت تمرینات تیم ملی، گروهی این مربی را دلال لقب داده و با اهرمهای فشار به دنبال برکناریاش هستند. در برابر این فشار رسانهای، حشمت مهاجرانی مربی افسانهای تاریخ فوتبال ایران درحالی که از منتقدان سیاستهای شتابزده و گفتار دردسرساز قطبی است، به حمایت از او برخاسته و میگوید: «فوتبال را باید با زبان خودش مطرح کرد. مشکل قطبی وعدههایش است و کسی نباید توان فنی او را کتمان کند یا وارد حریم شخصی زندگی این مربی شود.»
چرا حشمت مهاجرانی در کمتر از یکسال در صف منتقدان افشین قطبی قرار میگیرد؟ خیلی از زمانی که شما قطبی را یک مربی نخبه مینامیدید نگذشته است؟
اصلاً نمیشود با دو یا فقط سه بازی روی کار یک مربی ارزشگذاری کرد. یک مربی برای اینکه تواناییاش را در سمت سرمربی یک تیم، آنهم تیم ملی نشان دهد، زمانی بیش از یکسال را میخواهد. اما آنچه که من به عنوان نقد عملکرد سرمربی تیم ملی مطرح میکنم دلیل بر ناکارآمدی قطبی در مربیگری نیست. من به گفتههای او اعتراض دارم.
اما تقریباً همه هواداران قطبی شیفته ادبیات گفتاری او هستند.
من به کلمات او اعتراض دارم. همیشه گفتم و باز هم تأکید میکنم که قطبی به مردم تخیل نفروشد. شما کدام مربی را در دنیا سراغ دارید که از حالا بگوید 4 سال بعد حتماً تیمم را به جام جهانی میبرم یا در فاصله 20 ماه به بازیهای جام ملتهای آسیا قول قهرمانی به مردم بدهد. یا قبل از آغاز به کارش در تیم ملی هرجا نشست، گفت که برای 70 میلیون ایرانی بلیت ژوهانسبورگ گرفته و تیم را حتماً به جام جهانی میرساند. این حرفها فقط با احساسات مردم بازی کردن است. برگردیم و ببینیم که او چه گفته و درباره گفتارش قضاوت کنیم، انتقادم از او فقط به این دلیل است.
به هر حال قطبی تیمی را در اختیار گرفته بود که هیچ کس، هیچ امیدی به تیم ملی نداشت. شاید او میخواست امید را به فوتبال برگرداند و برای همین هم شعارهای بزرگ میداد؟
اجازه بدهید به آنجا هم میرسیم. این روحیهسازی نیست که به 70 میلیون نفر تخیل بدهیم. وقتی اردوی یک تیم آغاز میشود ما فقط 25 بازیکن داریم اگر یک مربی توان و علم روانشناسی ورزشی داشته باشد میتواند روحیه در هم شکسته بازیکنانش را به حالت عادی برگرداند و از آنها سرباز قهرمان بسازد.
مثلاً قطبی آمد و برای دوره کوتاه کمتر از یک ماه، 45 بازیکن را به اردو دعوت کرد. این نشان میداد که او خیلی تسلط بر مسئولیتی که به عهده گرفت نداشت. وقتی این تعداد بازیکن در اردو داری، کارت مشکل میشود و در جایی مثل ایران که روحیه حرفهای وجود ندارد، ناچاری تعداد بسیاری از این بازیکنان را کنار بگذاری چون ارنج اصلی تیمت مشخص است که بازیکنان دیگری هستند، به ناچار کلی حاشیه برای تیمت ساختهای. پس نه فقط روحیه به تیم بر نمیگردد که مشکلات هم بیشتر میشوند. قطبی این اتفاق را مدیریت نکرد.
اما او امید را به مردمی برگرداند که از فوتبال نفرت پیدا کرده بودند. . .
به چه قیمتی؟ به قیمت حسرت حذف؟ یکسری فاکتورها وجود دارد که به یک مربی کمک میکنند. شناخت شرایط، آداب و سنن یکی از فاکتورهای مهم است. قطبی به خوبی این ویژگی را میشناسد و با ادبیات گفتاری منحصر به فردش خیلی خوب مردم را جذب میکند تا اینگونه چهرهای محبوب شود اما محبوبیتش تا زمانی برای مردم باقی میماند که حس اعتمادشان را بر اثر وعدههای عمل نشده، از دست ندهند.
این اصلاً بد نیست که یک مربی مثلاً یک هفته مانده به مسابقه تیمش، مثلاً روزی که قطبی میخواست به کره شمالی سفر کند میگفت این تیم را میبرد اما او از مدتها قبل وعدههایی بزرگ میدهد که عملی هم نمیشود. این با هیچ منطقی استوار نیست.
اما مردم اطمینان به حذف تیم داشتند و فقط یک معجزه میخواستند. پس نیازشان همان واژههایی بود که قطبی میگفت. امید در دل تاریکی مطلق!
فوتبال زبان مشخصی دارد اما قطبی با زبان فوتبال با مردم سخن نمیگوید. وعدهها که از حد بیشتر شود برای خود او هم مشکل میسازند. اگر هدف تیم ملی صعود به جام جهانی است پس در کره شمالی تیم نباید آنگونه بازی میکرد. در آن مسابقه تیم ملی حتی یک پاس هم به عمق دفاع حریف نینداخت. من این بحث را درباره عملکرد او مطرح میکنم بر اساس آنچه خودش ادعا کرده بود. البته باز هم تأکید دارم این سه بازی و نتایجش دلیلی قانعکننده برای نفی قطبی نیست و او برای به رخ کشیدن توان فنیاش در تیم ملی قطعاً نیاز به زمانی طولانی دارد و فقط 3 بازی محک خوبی برایش نیست. با این وجود وقتی قطبی در 7 دقیقه پایانی کم میآورد یعنی مربی برابر حریفش کم آورده است. یا اشتباهی در استراتژی داشته که برنامهاش به هم میریزد و تیم از جام جهانی بازمیماند چون ما دیدیم که در بازی سئول، دو تیم شانه به شانه پیش میرفتند اما یکباره ایران جا ماند و صعود را از دست داد. تازه او با این جمله که هیچ کس غیر از من همین 5 امتیاز را هم نمیگرفت، برای خودش دشمن میسازد. یک نفر پیدا میشود و میگوید اگر من بودم 7 امتیاز میگرفتم و هیچ کس هم نمیتواند بگوید این ادعا دروغ است.
اما این قابل کتمان نیست که قطبی تیمی حذف شده را در دست گرفت؟
اصلاً این طور نیست. آن تیم روی کاغذ حذف نشده بود. ما اصلاً نباید تیم قطبی را با تیم دایی مقایسه کنیم. قطبی در شرایطی تیم را تحویل گرفت که میدانست اوضاع چطور است پس نباید تیم او را با هیچ تیم دیگری مقایسه کرد. تازه باز هم تکرار میکنم من اصلاً او را به دلیل توان فنیاش نقد نمیکنم و اصلاً نمیگویم او شایستگی هدایت تیم ملی را ندارد. او حالا سرمربی تیم ملی شده و باید همه به این مربی کمک کنیم.
اصلاً فکر میکنید قطبی توان اداره تیم ملی رادر دوره جدید دارد؟
به هر حال او مربی با هوش و دیسیپلینی است. من منکر توان فنیاش نیستم و حالا که انتخاب شده باید در کنارش باشیم و به شخصه هر کمکی که از دستم برآید برایش انجام میدهم. فوتبال مثل یک کشتی است و همه دستاندرکاران، مسافرانش. قطبی حالا کاپیتان ماست در این راه. نباید کشتی را سوراخ کنیم چون همه با هم غرق میشویم.
البته میگویند خود شما در کمیته فنی به قطبی رأی منفی دادید؟
این دروغ محض است. اتفاقاً من مربیان را به 4 دسته مختلف تقسیم کردم و قطبی در رأس مربیان ایرانی مقیم خارج بود اما به هر دلیلی این دسته از مربیان مورد نظر اعضای حاضر در جلسه که شامل کفاشیان، تاج، نبی و چند چهره سرشناس دیگر میشد، نبودند. آنها دستهای دیگر از مربیان یعنی جوانان موفق و مربیان با تجربه در لیگ را میخواستند و چون قطبی در فهرست قرار نگرفت، دچار این توهم شد که من با او مشکل دارم. درحالی که اصلاً این طور نبود. من منکر توانایی فنی و رزومه موفق او نیستم اما پدرانه میگویم هنوز کمی جوان است و باید یکسری از ایرادهایش را اصلاح کند و تحملش را هم بالا ببرد.
فکر میکنید قطبی توان ایجاد تحول در تیم ملی و تغییر نسل را دارد؟
ببینید فوتبال فقط یعنی گرفتن نتیجه. مربی مغلوب، محبوبیتی ندارد. پس قطبی باید به دنبال نتیجه باشد. او باید تیمش را بر این اساس بچیند که دنبال موفقیت در جام ملتها و البته در بلند مدت صعود به جام جهانی بعدی باشد. این یک حقیقت است که ما نمیتوانیم مثل برزیل دو تیم ملی همزمان داشته باشیم و گذشتن از کنار اسم یکسری بازیکن که میتوانند در خدمت تیم باشند، تیم را با مشکل روبهرو میکند. منطق میگوید برای نسلسازی باید لایه به لایه جوانگرایی کرد و قطبی حتماً این حقیقت را میداند و اگر منطقی عمل کند میتواند تیم را جوان کند و البته به یکباره شوک دوره علی دایی هم به تیم ملی وارد نشود.
حتماً موج جدید انتقادات از قطبی را شنیدهاید؟
به نظرم اینگونه حملات غیرمنصفانه، درست نیست. اگر کسی مدرکی دارد باید از راهش مطرح کند. هیچ جای دنیا با مربی اینگونه برخورد نمیشود. افشین یک ایرانی نخبه است که تجربه بزرگی از کار با مربیان بزرگ دارد. حداقل این است که او به زبان مادری بازیکنان حرف میزند و چون سالها خارج از ایران بوده نباید اجنبی لقب بگیرد. او یک مربی خوب است که باید زمان در اختیارش گذاشت اما خودش هم نباید با گفتارش دشمنسازی کند یا وعدههایی بدهد که عملی نباشد تا خدای ناکرده مردم به او بدگمان شود و حرفهایش باورپذیر نباشند.
نظر شما